رکسانا خوشابی - کارشناس ارشد مشاوره
تحریریه زندگی آنلاین : در رفتارهایی که با فرزندانمان انجام میدهیم پیامهای زیادی نهفته است . پیامهایی که شاید در ظاهر مشخص نباشند اما بسرعت به فرزندانمان انتقال پیدا میکنند! متاسفانه گاهی کمیت و کیفیت این پیامها از اصل موضوع، فراتر است و آن چه که فرزندان و اطرافیان ما دریافت میکنند، پیام نهفته در رفتار و سخنان ماست نه خود رفتار یا سخن مان!
پیامهای نهفته
تعداد كمتري از افراد وجود دارند كه فقط با «پيام» سروكار دارند و «پیامهای نهفته» را نميگيرند يا به آن توجه نميكنند اما تجربه نشان ميدهد كه اكثر انسانها پيامهای پنهان در گفتار و رفتار دیگران را به خوبي دريافت ميكنند. شاید بتوان گفت پیامهای نهفته شبيه به قاب عكس و پيامها شبيه به عكس هستند. اين كه عكس، در چه قابي به شما تحويل داده ميشود، موضع گيري شما را درباره اين كه با آن چه كار كنيد و آنرا دركجا مورد استفاده قرار دهيد، تعيين ميكند. به همين ترتیب پيامهای نهفته، مواضع طرف مقابل و خود شما را در برخورد با يك موضوع نیز روشن ميكند، مثلا بعضي از افراد پیام نهفته «بالا دست» و «پايين دست» را انتخاب ميكنند و در آن قاب، ديگران را تحقير ميكنند. بعضيها قاب معلم را انتخاب ميكنند و در حالي كه بيشتر از ديگران نميدانند، حرفهايشان را در آن قاب به ديگران تحويل ميدهند. بعضيها هم حرفهاي نه چندان خوب را در قابهاي زيبا و گران قيمت به خورد بقيه ميدهند و خود را به صورت فردي دلسوز و منطقي جلوه ميدهند و مخاطب آنها كه فقط قاب زيبا را ديده، آن عكس زشت را با آن قاب زيبا، در جلوي چشمش آويزان ميكند!
بیشتربخوانید:
قبل از تنبیه کردن فرزندتان این مطلب را بخوانید!
گفتن این 11 نکته به کودکان ممنوع!
قابها و نقابها!
البته همه قابها منفي نيستند، اما بيشتر قابها، «خود حقيقي» آدمها را در يك بستهبندي متفاوت (كه زشت يا زيبا و به هر حال غير حقيقي است) عرضه ميكند. در نتيجه، نمايي كه از فرد ديده ميشود با خود حقيقي او فاصله خواهد داشت و او را در آنچه واقعا نيست يا ندارد تثبيت کرده و نمایش میدهد. خيلي از افراد، يك عمر خود را با اين قابها یا نقابها عرضه ميكنند بدون آنكه حتي خودشان هم بدانند كه آن «قاب» نيستند! همچنين بعضي از افراد هم براي خود قابي ميسازند و خود را با آن قاب معرفي ميكنند به طوري كه ديگران ناخودآگاه نقشي را ميگيرند كه با آن قاب همخواني داشته باشد؛ براي مثال اگر با ديگران طوري حرف بزنيد كه انگار دانشآموزي هستيد كه به توضيح و كمك احتياج دارد، ممكن است شما را فاقد اعتماد به نفس يا محتاج كمك تصور كنند و در نقش يك معلم يا عالِم با شما روبه رو شوند! برای توضیح بیشتر اجازه دهید از یک مثال کمک بگیرم. اول مثالهایی از زندگی بزرگسالان میآورم و در انتها به چند نمونه از پیامهای نهفته به فرزندان اشاره خواهم کرد. پس با من همراه باشید.
پیام نهفته مراسم ازدواج!
مراسم ازدواج مريم و رضا تا يك ماه ديگر برگزار ميشد و آنها به شدت درگير مسايلي چون سفارش غذا، انتخاب سالن، دعوت مهمانان و ... بودند. در اين ميان پدر و مادر مريم، تصميم خود مبني بر به عهده گرفتن بخش قابل توجهي از هزينههاي مراسم را به آنها اعلام كردند. اين خبر در وهله اول باعث خوشحالي زياد آنها شد اما كمكم ورق برگشت!
مادر مريم مرتب به رضا تلفن ميكرد و از جزئيات تمام قيمتها و هزينههايي كه تاكنون پرداخت شده ميپرسيد. مثلا ميخواست بداند سفره عقد چه اندازهاي خواهد بود؟ چه نوع غذاهايي براي مهمانان سرو ميشود؟ خانواده رضا دارند چه كمكهايي ميكنند؟ لباس داماد چه رنگي خواهد بود؟ و ... .
پدر مريم هم به اينكه تمام كارها كاملا با برنامه انجام شود بر روي كاغذ ثبت شده و دربارهاش تصميم گرفته شود، اهميت فراواني ميداد. مريم و رضا كمكم از اين رفتارها، ناراحت و رنجيده شدند. رضا نميخواست ابتداي زندگي مشتركش با ناراحتي و دلخوري شروع شود. به همين جهت سعي ميكرد حرفي نزند، ولي مريم كه فهميد دلخور شده، با مادر و پدرش صحبت كرد.
اما براي والدين مريم همه چيز طبيعي بود: «فقط ميخواهيم در مراسم عروسي تنها دخترمان، هر كاري از دستمان برميآيد انجام دهيم و با پرداخت بخشي از هزينهها، بهترينها را تدارك ببينيم».
در اين مثال، عمل پدر و مادر مريم از نظر خودشان، حركتي سخاوتمندانه و مهربانانه است كه نشان دهنده علاقه و توجه آنها است و در ضمن ميتواند كمكي باشد در جهت رفع مشكلات احتمالي و سربلندي دخترشان.
اما موضوعي كه از نظر آنها پوشيده مانده اين است كه رفتارها و سؤالات آنها، پيامي را در خود نهفته دارد كه رضا را وادار ميكند آن كارها را دخالتي مستقيم در امور شخصي تلقي كند يا اين كه پدر و مادر مريم را در موضعي برتر نسبت به رضا و خانوادهاش قرار دهد.
«همراهي و كمك» در اين مثال يك «پيام» است، اما در عين حال، همين همراهي و كمك، چه والدين مريم بدانند و چه متوجه آن نباشند، يك «پيام نهفته» نيز در خود دارد؛ پيامي كه گاه با لحن، با يك تبسم يا حالت چشم منتقل ميشود و حتي بيشتر از خود پيام در طرف مقابل، واكنش مثبت يا منفي ايجاد ميكند!
بیشتربخوانید:
7اصل واجب در تربیت کودک
چگونه فرزندمان را با اعتماد به نفس و مستقل تربیت کنیم؟
قاب حمايتی
اين قاب، يكي از قابهايي است كه متأسفانه زياد مورد استفاده قرار ميگيرد. به اين نمونه توجه كنيد:
قرار بود سيما، فرزند نوجوانش علي را به مدرسه برساند. آنها سوار ماشين شدند و سيما حدود 3 دقيقه از وقت خود را به اين اختصاص داد كه به علي يادآوري كند كمربند ايمنياش را حتما ببندد، اگر ميخواهد آينه كناري را براي خودش تنظيم كند، اگر صندلياش مناسب نيست، آن را كمي عقبتر برده و راحت بنشيند و ... .
علي اين توصيهها را با ناشكيبايي گوش كرد و انجام داد، اما چون لحن سيما و نوع برخوردش طوری بود که گویی با پسر بچه شش سالهشان رفتار ميكرد، در حال برآشفته شدن بود. اين برآشفتگياش زماني به اوج خود رسيد كه سيما براي برخورد نكردن به يك گربه، ناگهان پايش را روي ترمز گذاشت و همزمان بياراده دست راستش را براي جلوگيري از پرت شدن علي به جلو به سمت او دراز كرد. طبيعي است كه اين كار سيما به هيچ وجه نميتوانست جلوي پرت شدن علي را بگيرد و فقط واكنش غير ارادي براي حمايت از او بود. اوضاع، زماني كاملا به هم ريخت كه دست سيما به صورت علي برخورد و او را كاملا خشمگين كرد.
علي در مقام اعتراض و با لحنی ناراحت به مادرش گفت که بايد هر دو دستش را روي فرمان ميگذاشت تا ايمني اتومبيل حفظ شود. سيما كه ميدانست كنترل ماشين از دستش خارج نشده، كوتاه نيامد و به همين دليل مشاجرهاي طولاني بين آنها در گرفت.
با آنكه علي اعتراض خود را با اشاره به ايمني ماشين توجيه ميكرد، اما در واقع نسبت به قابي كه به صورت ضمني (و بدون اين كه دلخواهش باشد) توسط مادرش در آن قرار گرفته بود، اعتراض داشت.
پیام نهفته «وقتی مهمان میآید»!
یکی از آشنایان که فرزند آخر یک خانواده پر جمعیت بود تعریف میکرد که در کودکی با آن که وضع مالی والدینش خوب بود هر زمان قرار بود مهمان به خانه آنها بیاید، مادرشان بچهها را گرد میآورد و میگفت تا زمانی که مهمانها غذایشان را تمام نکردهاند آنها حق ندارند غذا بخورند! او تعریف میکرد که آمدن مهمانها همیشه برای او شکنجه بود چون سن کمی داشت و ناچار بود سر سفره بنشیند و با کمی ماست یا سالاد بازی کند تا غذای مهمانها تمام شود و او بتواند غذا بخورد! به نظر شما پیام نهفته چنین هشداری به کودکان چیست؟ این که آنها در برابر مهمانها چندان مهم نیستند و همین پیام میتواند بعدها منجر به پایین بودن حرمت نفس فرزندان این خانواده شود؟ این که مهمان موجودی عزیزتر از فرزندان است ؟ این که غذا هیچوقت کافی نیست و فرزندان باید به خاطر مهمانها از حق و نیاز طبیعی غذا خوردن خود کوتاه بیایند؟ این که مهمان موجودی نفرتانگیز است که حق فرزندان را میخورد؟ این که نیاز ما مهم نیست و نیازهای دیگران مهمتر است ؟ متاسفانه همه این پیامها منفی و مخرب هستند.
پیام نهفته «بازی و خنده با فرزندان فامیل»
کودکی 10 ساله تعریف میکرد که پدرش هیچوقت در خانه با او بازی نمیکند، اما وقتی با هم به مهمانی میروند با بچههای خانواده میزبان به بازی مینشیند! او از دست پدرش عصبانی و ناراحت بود. از او پرسیدم علت ناراحتی او چیست ؟ جواب داد پدرم میخواهد خودش را پیش آنها عزیز کند و پدر مهربان و خوبی نشان دهد! در واقع پیام نهفته این کار پدر برای او این بود که پدری مهرطلب دارد که حرف و نظر دیگران برایش مهم تر از هر چیزی است!
پیام نهفته هر نوع تشویق دیگران!
متاسفانه هر نوع تشویقِ یک نفر جلوی افراد دیگر، این پیام نهفته را دارد که بقیه به خوبی او نیستند! بنابراین دقت کنید که اگر واقعا منظور شما تشویق یک نفر (و نه تنبیه ضمنی سایر افراد است)، او را در تنهایی تشویق کنید. تحقیقات نشان میدهد که حتی اگر یک پزشک را در جمع پزشکان، یا یک کارمند را در جمع کارمندان مورد تشویق قرار دهیم، در واقع داریم به سایر حضار پیام میدهیم که به خوبی او نیستند! این موضوع در بین کودکان آزاردهندهتر هم خواهد شد، بنابراین به عنوان مادر یا پدر از هر گونه مقایسه با فرزند دیگران، یا تشویق یکی از فرزندان خودداری کنید و حواستان باشد که هر کودکی توانمندیها و استعدادهای خود را دارد که البته قابل تایید و تشویق هم هست، اما مقایسه و کارهای مشابه مقایسه، نتیجهای جز دلسرد کردن، حسود کردن، آزار روانی و ناراحتی فرزندشان و حتی بروز عقدههای مختلف آینده در او نخواهد داشت.
پیام نهفته خریدهای دستهجمعی!
کودکان این روزها خیلی زرنگ و باهوش شدهاند. دختر هشت سالهای با خنده برایم تعریف کرد با دوستانش قرار گذاشتهاند که به مادرهایشان بگویند همه با هم برای خرید به پاساژ بروند! مادرها هم گمان کرده بودند پیشنهاد خوبی است و دسته جمعی برای خرید به پاساژ بزرگی رفتند. دختر هشت ساله گفت علت این پیشنهاد این بود که ما میدانستیم هر چیزی بخواهیم مادرهایمان مجبور میشوند که جلوی مادرهای دیگر برایمان بخرند و نمی توانند «نه» بگویند!
در واقع مادرها، با نوعی نقاب زدن جلوی همدیگر، از قبل این پیام نهفته را به کودکان خود داده بودند که ما به دلیل رودربایستی یا چشم و هم چشمی یا هر چیز دیگر که با مادران همسالان شما داریم ناچاریم هر چیزی را که انتخاب کنید جلوی آنها برایتان بخریم! و کودکان هم این پیام را با مغز استخوانشان دریافت کرده و از آن سوءاستفاده میکردند.
تعداد پیامها زیاد است!
همان طور که ملاحظه میکنید تعداد پیامهای نهفته خيلي زياد است و اكثر افراد در هر لحظه، در قالب يكي از اين قابها خود را عرضه ميكنند و با اين كار طرف مقابل را با قابي از پيش تعيين شده مواجه میکنند. طرف مقابل يا اين قاب را ميپذيرد، كه در اين صورت امكان دارد در آينده از اين پذيرش ناآگاهانه خود، خشمگين يا پشيمان شود و يا آنرا نميپذيرد و رابطه دچار تنش و اختلال ميشود. تا جايي كه گاه بدون آن كه طرفين، حتي متوجه قاب خود يا قابهاي تحميلي خود باشند، روابط دوستانه و موفق خود را از دست ميدهند. و اما حقيقت چيز ديگري است. حقيقت اين است كه بهتر است فقط و فقط خودمان باشيم. نياز به هيچ قابي نيست. اگر واقعا حمايتگر، معلم، دوست، دانشمند يا... نيستيم، به چه دليل بايد خود را در قاب آنها نشان دهيم؟ و مهمتر این که چرا نباید علاوه بر گفتار و رفتار مراقب پیامهایی که میدهیم باشیم؟ اگر میخواهید چیزی بگویید و کاری کنید پیام نهفته آن را هم در نظر بگیرید.
با دختران و پسران زیادی کار کردهام که با یک لبخند یا بیان یک جمله دو پهلو، یا آوردن یک دسته گل یا ... پیامهای محبتآمیزی به هم دادهاند که دروغ بودهاند و در اصل محبتی در کار نبوده و تنها طرف مقابل را فریب دادهاند. با زنان و مردانی کار کردهام که به جای گفتگوی صادقانه و صمیمانه، پیامهای نهفته حاوی گوشه کنایه به هم انتقال دادهاند که منجر به مخدوش شدن ارتباط زناشویی یا فامیلی یا همکاری آنها شده. از همه مهمتر این که کودکان ما نه تنها بلافاصله پیامهای نهفته را درک میکنند، بلکه آن گونه پیامرسانی را یاد گرفته و تقلید میکنند. پس هر چه بیشتر مراقب پیامها و قابهایی که عرضه میکنیم، باشیم.