برای كارمندان مسائل دیگری جدا از حقوق و امنیت شغلی نیز مطرح است مانند:
- نحوه رسیدگی به اعتراض كارمندان
- مناسب بودن شرایط كار
- انضباط شركت و شیوه صدور دستورات
چگونگی پاداشدهی
اگر كارمندان حس كنند كه شیوه انجام هر یك از كارهای بالا كیفیتی پایینتر از شركت رقیب دارد، نارضایتیها شروع خواهد شد؛ ولی اگر این مشكلات حل شوند كارمندان با علاقه بیشتری كار خواهند كرد.
پس چه عواملی باعث میشوند كه كارمند با دل و جان كار كند و رضایت خود را در رضایت شركت دیده و با تمام وجود برای تحقق اهداف شركت تلاش نماید؟
تحقق این هدف به عوامل مختلفی بستگی دارد:
ماهیت كار: به این معنی كه كارمند تا چه اندازه كار را معنادار و هدفدار تلقی میكند؟
دستاوردها: یعنی كارمند تا چه اندازه برای انجام وظایفی كه به عنوان چالش كار معرفی میشوند، فرصت دارد؟
مسؤولیت: به این معنا كه كارمند تا چه اندازه برای حفاظت از دستاورد سازمان قدرت و مسؤولیت دارد؟
درك: یعنی آیا كارمند میداند كه دیگران چه ارزشی برای كار او در سازمان قائلاند؟
پیشرفت: به این مفهوم كه كارمند تا چه اندازه میتواند در پستش پیشرفت كند و مسؤولیتهای بزرگتر به او پیشنهاد شود؟
توجه كنید كه این موارد فقط برای یك سازمان بزرگ با صدها كارمند صدق نمیكند، بلكه اگر شما شركت كوچكی دارید كه به غیر از خودتان فقط سه كارمند دارد هم میتوانید از این نكات استفاده كنید و بهرهوری كارتان را بالا ببرید و با كمك كارمندانتان شركت را گسترش دهید.
فراموش نكنید كه كارمند در هر مقام و موقعیتی كه باشد – چه یك كارمند ساده و چه یكی از مدیران شاخههای پایینتر یا سرپرستان نیاز دارد كه به عنوان عضوی از یك كار گروهی پذیرفته شود. او باید حس كند كه برای دیگران مهم است و كارش در رسیدن به اهداف شركت موثر بوده و اگر كارش را درست انجام ندهد، گوشهای از كار با مشكل روبهرو خواهد شد.
البته فقط این برای یك كارمند كافی نیست، بلكه او خواهان پیشرفت است و زمانی كه میبیند در كارش بسیار ماهر شده و بهتر از همكارانش كار میكند، انتظار پیشرفت دارد و میخواهد مسؤولیت بزرگتری به او داده شود تا از تواناییهای فراوانش استفاده شود. برای اینكه شما به عنوان كارفرما بتوانید به نیازهای كارمندانتان پاسخ داده و با بالا بردن رضایت شغلی آنها بهرهوری شركت را افزایش دهید، به راهكارهای زیر توجه كنید:
اول اینكه روابطی دوستانه، حسابشده و باز با آنها برقرار كنید كه در عین رعایت حدود و مرزها، آنها با شما احساس نزدیكی كنند و بتوانند در موقع لزوم بدون ترس با شما گفتگو نمایند. این كار باعث میشود آنها به شما اعتماد كنند و بدانند كه مدیرشان نسبت به كار و نیازهای آنها حساس است.
اجازه دهید كارمندان در تصمیمگیریهایی كه نتیجهاش مستقیم بر كار و زندگی آنها تاثیر میگذارد، شركت كنند. این كار سبب میشود آنها خود را عضو فعالی از مجموعه حس كنند كه برایشان ارزش قائل هستند و سرنوشتشان برای سازمان مهم است.
- تا جایی كه ممكن است اجازه دهید كارمندان در انجام كارهایشان از قوه ابتكار و خلاقیت خود استفاده كنند و كارها را به روشی كه با آن موفقترند، انجام دهند. با این اختیار، كارمند متوجه میشود كه در این شركت با او مانند یك ماشین بدون اراده و اختیار كه باید كارها را به روشی قالبی انجام دهد، برخورد نمیشود و او میتواند از هوش و خلاقیت خود هم استفاده كند. البته در مواردی این كار اصلا امكان ندارد.
به كار دقیق و خوب پاداش دهید و بدانید این پاداش زمانی برای كارمند ارزش دارد كه هرچه زودتر به او داده شود. مثلا اگر پاداش و تشویق ابتكاری را كه كارمند به خرج داده شش ماه بعد به او بدهید، دیگر ارزشی برای او نداشته و شما را هم مدیری حواس پرت و بیتوجه جلوه میدهد.
موفقیت یك كسب و كار به عوامل گوناگونی بستگی دارد؛ ولی یك چیز روشن است و آن اینكه اگر مدیر به كارمندانش به چشم چرخ دندههایی نگاه كند كه در دستگاه سازمان با روغن پول و پاداش میچرخند، آن كسب و كار دیری نخواهد پایید. انسانها سرمایههای اصلی هر شركت هستند و شما باید برای بقا و شكوفایی كسب و كارتان این سرمایه را درست و موثر به كار گیرید و به جنبههای انسانی و اجتماعی آن هم با دقت توجه كنید.
اگر مدیر یك سازمان، مدیری انسانمدار باشد، میتواند فلسفه سازمان را كه در اصل سودآوری است، با جنبههای انسانی همراه كند و محصول شركت را در كنار سودآوری اقتصادی، با معیارهای انسانی و اجتماعی همسو نماید تا در جهت تخریب جامعه به كار گرفته نشود.
برای خواندن بخش اول- موفقیت در كسب و كار- اینجا کلیک کنید.