به گزارش روزنامه جوان دائم با انگشت این و آن را نشان میدهد و میخندد؛ اولین بار است که در جمعشان حضور دارم؛ مثلاً میخواهد آنهایی را که نمیشناسم به من معرفی کند، ولی دارد با صحبتهایش احساس بدی درونم ایجاد میکند. سعی میکنم به افرادی که با انگشت بهشان اشاره میکند نگاه نکنم، ولی گاهی ناخواسته نگاهم میافتد و وقتی میبینم دارند نگاهمان میکنند دلم میخواهد از خجالت آب شوم و بروم داخل زمین!
باورم نمیشود هنوز هم در این عصر هستند کسانی که آنقدر راحت پشت سر دیگران صحبت و قضاوتشان میکنند. کلافه شدهام و در دلم به زمین و زمان و خودم بد و بیراه میگویم که چرا وارد جمعی شدهام که از قبل کامل نمیشناختمشان. آنقدر غرق در افکارم هستم که دیگر حرفهایش را نصفه و نیمه میشنوم و او هم چند دقیقه یک بار روسریاش را مرتب میکند و مرا از بالای عینکی که برای بهتر دیدن دیگران به چشمش زده نگاه میکند تا مطمئن شود گوش شنوایی برای حرفهای صد من یه غازش پیدا کرده! فکر میکنم عینک خیلی هم به دردش نخورده، چون نمیتواند دیگران را خوب ببیند و بالاخره با پیداکردن یک عیب و ایراد در دیگری بهانهای پیدا میکند برای بدتر دیدنش!
انرژی رفته را از راه درست برگردان!
دیدهای کنار بعضیها که مینشینی و همکلام میشوی بعد از پایان مکالمه و وقت جدایی احساس سنگینی میکنی؟ انگار یک سطل بزرگ انرژی منفی آوردهاند و خالی کردهاند در عمق وجودت، انگار خستهای، بیحوصلهای و اگر خیلی حواست به خودت نباشد دلیلش را هم متوجه نمیشوی و فقط از ایجاد آن حس تلخ و ناگهانی که در درونت ایجاد شده متعجب و احتمالاً ناراحت خواهی شد! میدانی دلیلش چیست؟ دلیلش انرژی کلمات و جملاتی است که شنیدهای! کلمات بسیار قدرتمندند. آنها هم میتوانند در تو شور و شعف و انرژی ایجاد کنند و هم میتوانند تمام انرژی ذخیره شده در وجودت را تخلیه کنند و اتفاقاً این هم مهم است که تخلیه انرژی از چه طریقی انجام شده و تا چه اندازه آسیبزننده است.
یکی از وقتهایی که انرژیمان کاهش مییابد یا از دست میرود وقتی است که پای صحبت فردی مینشینیم که دائم در حال غر زدن و نق زدن و گلایه کردن از زمین و زمان است؛ این فرد میتواند مقدار خیلی زیادی از انرژی مثبت ما را تخلیه و خودش آن را جذب کند. احتمالاً تا به حال برایتان پیش آمده پای درد دل کسی بنشینید و خوب به حرفهایش گوش دهید و وقتی صحبتش تمام شد بهتان بگوید: «آخیششش! چقدر سبک شدم!» میدانید دلیل سبکیاش چیست؟ دلیلش انرژی مثبتی است که از شما جذب کرده، حتی اگر شما صحبتی هم نکرده باشید و فقط به حرفهایش گوش داده باشید انرژیتان تخلیه شده است. این یعنی چه؟ یعنی پای درد دل کسی ننشینیم؟ مگر میتوان نسبت به دوست و آشنایی که غم دارد و میخواهد آن را با ما در میان بگذارد بیتفاوت بود؟
نه نمیتوان نسبت به کسانی که دوستشان داریم بیتفاوت باشیم، ولی دو مسئله وجود دارد؛ یکی اینکه باید بلد باشیم انرژیای را که از دست دادهایم چگونه و از چه راهی جذب کنیم و دوم اینکه دلیلی نباشیم برای جذب نادرست انرژی دیگران؛ البته منظور کسی نیست که بعد از مدتی میآید و مشکلی را با ما مطرح میکند و تقاضای کمک و همدردی دارد. صحبت درباره افرادی است که عادت به بهانهگیری و غر زدن و ناله کردن دارند و اتفاقاً در خیلی مواقع اصلاً به راهنمایی و کمک شما توجهی هم نمیکنند و فقط تلاششان این است که با غر زدن و نالیدن انرژی از دست رفتهشان را از راه نادرست یعنی گرفتن انرژی شما به دست بیاورند. البته که آنها هم این کار را ندانسته و بدون آگاهی انجام میدهند، ولی در هر حال ما با شنیدن حرفهایشان انرژیمان را از دست میدهیم. پس بهترین راه برای برخورد با چنین افرادی این است که اگر راههای جذب صحیح انرژی را میدانیم بهشان توضیح دهیم و اگر آگاهی نداریم از طریقی موضوع را عوض کنیم و اجازه ندهیم انرژیمان تخلیه شود!
خوبی کردن بهترین راه جذب انرژی است
این روزها دنبال کردن اخبار روزانه خودش به تنهایی برای تخلیه انرژیمان کافی است؛ حالا چه برسد به موارد دیگری مثل قضاوت شدن، اهانت شنیدن یا مثلاً در معرض اتفاقی ناخوشایند قرار گرفتن؛ که البته تمام اینها هم تنها بخش کوچکی از مواردی هستند که از انرژی ما میکاهند؛ پس اگر نتوانیم انرژی از دست رفته را از منبع درستی به دست بیاوریم و جبران کنیم خودمان هم تبدیل میشویم به فردی که دیگری را با روشهای نادرستی مثل داد و فریاد کردن، غر زدن، قهر کردن، نقد کردن، ناله کردن و کارهایی از این قبیل تخلیه انرژی میکنیم.
وقتی احساس میکنیم کمحوصله شدهایم و دیگر خیلی تمایلی به انجام کارهای روزمره نداریم یا بیش از پیش زودرنج شدهایم، زودتر عصبانی میشویم، بیشتر غر میزنیم، ناامید شدهایم و آینده را روشن نمیبینیم یعنی انرژیمان کاهش پیدا کرده است. در این موارد بهترین راهها برای جذب انرژی مثبت و جبران انرژی از دست رفته ورزش کردن، کتاب خواندن، نوشتن، خود را در مسیر شادی قرار دادن، با کودکان که منبع انرژی مثبت هستند همبازی شدن و محبت کردن است. محبت کردن به دیگران یکی از راههای بسیار مؤثر در جذب انرژی مثبت است. وقتی به دیگری توجه میکنیم و اگر نیاز به کمک داشته باشد دستش را میگیریم و تا جایی که در توانمان باشد با او همیاری میکنیم انرژی خیلی بالایی جذب میکنیم که میتوان نشانهاش را در حس خوبی که در ما و در قلبمان به وجود میآید به خوبی دید. بعضیها تصور میکنند کمک کردن حتماً باید مالی باشد در صورتی که اصلاً اینطور نیست. محبت کردن و توجه به دیگران میتواند ریختن یک لیوان چای برای همکارمان باشد، میتواند لبخند زدن به یک کودک کار یا دادن یک جواب سلام گرم به یک دوست باشد. این روشها و همه راههایی که ما را در مسیر خوشحال بودن و شاد شدن قرار میدهد بهترین راهکار برای جذب انرژی مثبت است که میتوانیم هم خودمان ازشان استفاده کنیم و هم وقتی کسی در حال جذب انرژی از راههای نادرست مثل ناله کردن و عصبانی شدن و غر زدن است پیش رویش قرار دهیم تا هم خودمان را از تخلیه انرژی نجات دهیم و هم به دیگری برای جذب و نگهداشتن طولانی مدت انرژی کمک کنیم.
غیبت مسمومترین غذا برای روح است
اگر به شما یک ظرف که درونش غذای مسموم ریخته شده بدهند و بگویند اگر تمایل دارید این غذا را بخورید شما چه کار میکنید؟ قطعاً هم از چنین پیشنهادی متعجب میشوید، هم آن غذا را نمیخورید. شما غذای مسموم نمیخورید، چون میدانید سلامتیتان به خطر میافتد و ممکن است کارتان به جاهای باریک بکشد؛ چرا این مثال را میزنم؟ میخواهم بگویم غذای روح اگر بیشتر از غذای جسم مهم نباشد کمتر از آن هم اهمیت ندارد، ولی چون نیاز روح به غذای سالم را به اندازه نیاز جسم درک نمیکنیم حتی اگر غذای روحی مسمومی را هم بگذارند جلویمان از خوردنش پرهیز نمیکنیم؛ غذایی مثل غیبت! غیبت مسمومترین غذای روح است؛ وقتی غیبت میکنیم انگار داریم یک ظرف غذای مسموم را تا انتها میخوریم و نتیجه این ناپرهیزی ایجاد تنش و اضطراب و احساسات منفی بسیاری است که در ما ایجاد میشود و میتواند آسیبهای جدی و غیر قابل جبرانی به ما بزند! البته موضوع به همینجا ختم نمیشود و این غذای سمی میتواند عوارض جسمی زیادی هم به دنبال داشته باشد. برای مثال پژوهشگران روانشناسی معتقدند نه تنها غیبت و پشت سر دیگری حرف زدن بلکه قضاوت کردن و تهمت زدن به دیگران هم، چون انرژیهای منفی زیادی را جذب بدن میکند میتواند بیماریهای جسمی و روحی زیادی در فرد ایجاد کند که شایعترینشان بیماریهای گوارشی هستند؛ دلیلش هم این است که زمانی که راجع به دیگری بدگویی میکنیم و پشت سرش حرف میزنیم دچار هیجانی کاذب میشویم که این هیجان کاذب باعث میشود اسید معده بیشتر از آنچه که باید ترشح شود و آدمی را دچار بیماریهای گوارشی کند. ممکن است این علائم خیلی زود بروز نکنند، ولی بعد از مدتی یا به صورت دردهای معده یا بیماریهای روده و حتی بیماریهای قلبی خودشان را نشان میدهند. به همین خاطر است که میتوان غیبت کردن را به خوردن یک ظرف پر از غذای مسموم تشبیه کرد و خیلی راحت به حال و روز کسی که هر روز مشغول خوردن این غذاهای سمی روح است پی برد.
با سکوتتان ناجی دیگران باشید!
برای برخورد صحیح با افرادی که برایمان غذای سمی سرو میکنند میتوانیم مثل همانهایی که انرژیمان را تخلیه میکنند راهکار پیدا کنیم؛ شاید برایتان پیش آمده باشد برخورد با افرادی که تا ما را میبینند یا با ما تماس میگیرند بیمقدمه شروع میکنند به پشت سر دیگران حرف زدن؛ آنقدر میگویند و میگویند تا ما هم شریکشان میشویم؛ حالا یا حرفهایشان را تأیید میکنیم یا دو جمله به نظراتشان اضافه میکنیم یا از هر راه دیگری در خوردن غذای سمی باهاشان شریک میشویم؛ راهکار چیست؟ یکی از راهها این است که موضوع صحبت را عوض کنیم و اگر مخاطبمان متوجه عمدی بودن این کار شد بدون تعارف بگوییم که بهتر است راجع به خودمان صحبت کنیم نه دیگران! و، اما راهکاری که شاید بتوان گفت از بهترین راهکارهاست این است که وقتی کسی شروع میکند راجع به دیگری بدگویی و قضاوت کردن سکوت کنیم و آنقدر به این سکوت ادامه دهیم که گوینده متوجه بیرغبتی ما به این موضوع شود و خودش بحث را عوض کند؛ شاید این کار عجیب و نامتعارف به نظر بیاید و حتی کسی که با شما همصحبت شده از سکوتتان کمی ناراحت شود، ولی نباید برایتان مهم باشد، چون اولاً بعد از مدت کمی همه کسانی که با شما ارتباط دارند با روحیاتتان آشنا میشوند و میدانند که علاقهای به صحبت راجع به دیگران ندارید و ثانیاً شما با این رفتار هم خودتان را از جذب انرژیهای منفی و خوردن غذای سمی نجات میدهید و هم دیگران را!
قافیه را نبازیم!
این روزها باید بیشتر حواسمان به خودمان باشد؛ به میزان انرژی که جذب میکنیم و انرژی که در طی روز از دست میدهیم؛ به حرفهایی که میزنیم و آنچه که میشنویم؛ این روزها باید بیشتر حواسمان به خودمان باشد، چون بیشتر از همیشه نیاز به جذب انرژی مثبت داریم، آن هم از راهی که صحیح باشد و ماندگار. این روزها باید بیشتر به فکر سلامت جسم و جانمان باشیم، تا قافیه را نبازیم، تا سالم بمانیم تا بعد از گذراندن این روزهای نه خیلی آسان به خودمان ببالیم و افتخار کنیم که توانستهایم در دشوارترین شرایط هم به خوبی گلیممان را از آب بیرون بکشیم!