اگرچه تاكنون، درباره موضوع خانواده و انديشه اسلامي، همايشها و نشستهاي علميبسياري از سوي نهادهاي مختلف برگزار شده است، اما كاوش بيشتر در اين باره هم چنان بايسته است.
با گستردگي اين مبحث و از همه مهمتر نياز روز افزون جامعه انساني به آشنايي با ديدگاههاي ديني درباره خانواده، ضرورت برگزاري چنين همايشها و نشستهاي علميرا دو چندان كرده است. بهرغم پيشرفتهاي حيرت آور آدميدر علوم تجربي و تحوّل سريع ظواهر زندگي، خودشناسي و سلوك معنوي در اغلب جوامع فراموش شده و هر لحظه به دوري انسان از واقعيت هستي افزوده ميشود و بشر فقر و نيازمندي خود را به خداوند از ياد ميبرد. امروزه يكي از مهمترين روشهاي مخالفان، براي رسيدن به اهداف خود، تحريف معنويترين پيام دين و وارونه جلوه دادن آن در حوزههاي مختلف اعتقادي و فرهنگي است؛ در اين وضعيت وظيفه همه كساني كه توان دفاع از اصول و ارزشهاي اسلاميرا دارند آن است كه نه تنها به دفاع برخيزند، بلكه پس از طرح شبهه و تخريب چهره دين، به تبيين و تشريح ديدگاههاي ديني در زمينههاي مختلف بپردازند تا بناي افكار و باور انسانها برپايهاي بسيار محكم استوار گردد و در برابر سيل هجوم فتنهها پايدار بمانند. از آنجائي كه خانواده اسوه، يكي از آرمانهاي تشكيل زندگي و آرزوي برتر هر زوج جواني است، انجمن مطالعات خانواده در ايران با توجه به رسالت خود در خصوص استخراج افقهاي خانواده اسلاميـ ايراني (اسوه) از بستر مطالعات كميو كيفي نصوص ديني، نشست علميـ تخصصي آب و آئينه را برگزار كرد.روزنامه عصرايرانيان نيز با توجه به اهميت اين نشست گزيده ايي ازمهمترين مباحث مطرح شده را دراين شماره منتشرميكند.
مدعيان كارفرهنگي دراين سه دهه چه كردهاند؟
نخستين سخنران نشست،حجت الاسلام والمسلمين حسن ناصري پور،رييس انجمن مطالعات خانواده در ايران بود. وي درابتدا به تشريح اهميت مباحث حوزه خانواده پرداخت و گفت:عدهاي اصرار دارند كه نهاد خانواده در كشور ما مشكل دارد. عدهاي با اعلان و گفتن آمارهاي ضد و نقيض و غير صحيح در القاء اين مباحث، گويا دعوي چيز ديگري را دارند. ما در همين يك سالي كه دوره دوم كار انجمن مطالعات خانواده در ايران را شروع كرديم، مباحث جدي را پيگيري كرديم. آمارهاي جدي را نيز پيگيري كرديم. پيگيريهاي ما هم تا اخذ آخرين نتايج و نظرات بوده و جالب اين كه در يك مورد هم آمارهاي اعلاميدرست نبوده است!
آمارها غلو آميز و از مراجع غير صلاحيتدار اخذ و اعلام ميشد. حالا چرا؟ به شما عرض خواهد شد. البته قبول داريم كه همين چند درصد كم معضلاتي هم كه در جامعه هست، خيلي زياد است، ولي چرا رسانههاي ارتباط جمعي ما و حتي رسانه ملي به اين موضوع اين چنين نگاه ميكند؟در موضوعات مختلفي مثل نوع حجاب. ما در جامعه با مشكل حجاب كجاها طرفيم؟ اساساً حجاب را چگونه بايد به جامعه ارايه بدهيم؟ حكايت ما به عنوان مسؤولان و مردم، حكايت آن كسي است كه سوار بر ماشين بود، از چراغ قرمز رد شد، پليس جلويش را گرفت. گفت: گواهينامهات را بده. آن مرد سرش را از شيشه ماشين بيرون آورد و گفت: گواهينامهاي دادي كه حالا ميخواهي آن را بگيري! يعني اساساً به اشتباه پشت ماشين نشسته بود!
حال سوؤال اينجاست ما چه چيزي به مردم دادهايم كه انتظار كار بزرگ از آنها ميخواهيم؟ اين نهادهايي كه امروز مدعي كار فرهنگياند، چه كار فرهنگي و بنياديني كردند كه امروز ادعا دارند كه جامعه ما بايد همه با حجاب باشند؟ آنهايي كه صاحب تريبون و رسانه هستند كجا آمدهاند كار فرهنگي بنيادين كنند؟ قوانيني كه در خصوص خانواده در كشور ما وضع شده، مترقيترين قوانين است. چه كسي آن را اجرا كرده؟ منويات مقام معظم رهبري، منشور سعادت قطعي است ولي چه كسي آن را اجرايي كرده است؟ ناصري پور با برشمردن ويژگيهاي رسانههاي استكباري و نقش آنها در به انحراف كشاندن جوامع گفت:ببينيد در تمام دنيا هيچ موقع استكبار براي يك كار بيهوده سرمايهگذاري نميكند و هيچ موقع روي نقاط ضعف جوامع كار نميكند. به آن نقاطي كه مايه قوت است، ضربه ميزند. طبيعي هم هست. بعد از جريان انتخابات سال 88 شما شاهد بروز و ظهور بسياري از شبكههاي ماهوارهاي عجيب بوديد كه محور موضوع كاريشان، موضوعات خانواده بود يعني پخش سريالهاي خانواده آنها ميلياردها دلار هزينه كردند كه براي مردم ما سرگرميايجاد كنند. در نگاه آنها كه بهتر از ما فعلاً دارند مطالعه ميكنند، همين خانواده در ايران يك نقطه قوت است لذا بايد اين نقطه قوت، به نقطه ضعف تبديل شود! دوم اين كه آنها خودشان ميگويند، دو– سه عامل را مستقيم هدف قرار داديم: اول غيرت زدايي. ميگويند كه بايد غيرت زدايي را انجام بدهيم. دوم اين كه بروز واشاعه فرهنگ عشقهاي به قول خودشان مثلثي! من ازدهها مشاور توانمند دركشور سوؤال كردم كه الان پروندههاي روزتان چيست؟ به اتفاق گفتند: موضوع ما، موضوع عشقهاي مثلثي است!نكته سوم اين كه برآنند تا از درون اين بنياد پاك را بپوكانند و ازبين ببرند و ما مواجه ميشويم با بحثهايي در زمينه مسائل خانواده كه واقعش آدم خيلي شرمش ميشود بيان كند، ولي اين را هم بگويم، اين موضوع براي قشر خاصي است!رييس انجمن مطالعات خانواده در ايران همچنين در تبيين اهداف همايش برگزار شده تاكيد كرد:اين همايش سه هدف اصلي را دنبال ميكند. هدف اصلي ما اين است كه مطالب علميقابل فهم كه كاربرد اجرايي داشته باشد را بيان كنيم. دهها و صدها كتاب در سال در كشورچاپ ميشود كه شمارگان آن بين 1500 تا 3000 جلد است.خيلي كتابها كم گير ميآيد. من يادم هست درميدان انقلاب چند سال پيش يك كتابي خيلي فروش داشت. شايد خيليها خوانده باشند، كتاب كوچك قرمز رنگ بنام «آنچه مردان بايد بدانند.» شايد بتوانم بگويم شمارگان آن ازمرز 400 - 500 هزار گذشت. وقتي آن كتاب را كه باز ميكرديم، نوشته بود نويسنده فلاني، دو صفحه هم مقدمه داشت و مقدمه آن اين بود كه مردان چيزي نميدانند و چيزي نبايد بدانند بلكه بايد مراجعه كنند به همسرانشان در داخل خانه و هر چه هست از آنها بايد بنويسند دراين كاغذهاي سفيد. چهل صفحه هم سفيد گذاشته بود، آن را ميفروختند، خيلي هم فروش كرد. حجت الاسلام والمسلمين حسن ناصري پور در پايان با اشاره مجدد به اهميت موضوع خانواده در اسلام و جامعه كنوني به چكيده مباحث مطرح شده خود اشاره كرد و گفت:ما در همايش آب و آيينه گردهم آمديم تا با توكل به خداي يكتا، بتوانيم موضوع توليد دانش در نگرش اسلاميبر زن و نيز نهاد مقدس خانواده را با هم مروري مجدد نماييم. خداوند توفيق داد اساتيدي كه در موضوع مورد بحث، خود صاحب تأليف، تحقيق، نظر و مطالعات عميقي بودهاند، مباحثي را از حقوق زن در هزاره سوم با رويكرد معنوي آماده كردهاند تا در خصوص نقش زن در توسعه فرهنگ عمومي، زن در نگاه اديان بويژه دين مبين اسلام، مباني توسعه مديريت زن در نهاد خانواده و سازمان خانه با هم به بحث بنشينيم. اولين اصلي را كه به عنوان يك دستاورد پيرامونش ميتوانيم به وفاق جمعي برسيم، اين است كه دين مبين اسلام كاملترين شكل معرفتي و الگوي نگاه به زن، خانواده و توسعه زن در مفاهيم اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي را به ما ارايه داده است و بايستي آن را استخراج و بهره برداري نماييم و كاربردي سازي آن را به عنوان يك وظيفه بر عهده داشته باشيم. دوم اين كه زنان در خانواده و جامعه هميشه محور و كانون بودهاند و بر مبناي مقدمه قانون اساسي، هر عملكردي كه نقش كليدي آنان را در نهاد خانواده تضعيف كند، مغاير با قانون است. سوم اين كه بهترين كاربرد و حركت براي توانمندسازي زنان در حوزه اجتماعي، تقويت حضور آنان در فعاليتها و توانمندسازي آنان بر مبناي مفاهيم ديني است.
زن ركن اصلي درتوسعه فرهنگ عمومي
سخنران بعدي نشست دكتر شكوه نوابي نژاد،عضوهيات مديره انجمن مطالعات خانواده درايران و دكتري مشاوره خانواده بود. وي نيزدرابتدا با برشمردن جايگاه زن در نظام اجتماعي اسلام و ايران به موضوع نقش زن در توسعه فرهنگ عموميپرداخت. نوابي نژاد ابتدا مقدمهاي درارتباط با معنويت گفت و سپس زن و معنويت و بالاخره نقش زن در فرهنگ عموميرا تبيين كرد.وي در خصوص ارتباط معنويت با زن گفت:قدرت زن در جهان، توانايي مراقبت و مواظبت از ديگران است. زن در ارتباط با ديگران بر حسب دانش، ارزشها و قدرتي را كه اعمال ميكند، زندگي معنوي خودش را بروز و ظهور ميدهد. معنويت در زنان بخشي از زندگي روزمره آنها را تشكيل ميدهد. زن از طريق تجارب و روابط و پيوندهايش با ديگران نسبت به معنويت خود آگاهي مييابد. معنويت زن نتيجه تفكر او درباره تجاربش در ارتباط با خود و ديگران بويژه افراد خانواده در زندگياش است، در رابطه با جايگاه و وضعيت زن در زمينه مذهبي و معنوي همه تحقيقات داخلي و خارجي نشان ميدهد كه از نظر مذهبي و معنوي زنان در مقايسه با مردان جايگاه والايي دارند.زنان زندگي را وابسته به ارتباط و پيوند با ديگران و در قالب فعاليتهاي مراقبتي و دلبستگي و نه همانند مردان، عمدتاً در قالب قراردادهاي توافقي مينگرند. ارتباطهاي زنان سلسله مراتبي نيست مانند مردان، بلكه ارتباط زنان شبكهاي است يعني همزمان زن قادر است كه انواع روابط انساني مطلوب را با ديگران برقرار كند.
اين استاد دانشگاه و مشاور خانواده در ادامه به ويژگيهاي زنان اشاره كرد و افزود:در دو ويژگي زنان خيلي شاخصاند، يكي نوع دوستي است كه به معني توجه و علاقه خيرخواهانه نسبت به رفاه و بهروزي و بهبود وضعيت ديگران است. اين ويژگي را در قالب ياري كردن به افراد نيازمند از خردسال تا كهنسال و بيمار، زنان بروز و ظهور ميدهند. اين ويژگي به تنهايي خود از مظاهر معنويت است، افزون بر آن و مهمتر از آن نقش مادري زنان است كه گوهر و اصل نوع دوستي است. زنان ساعتها با عشق و علاقه و با لذت بدون چشم داشت نسبت به امور خانه و سرويس دادن به ديگر عزيزانشان در خانه ميپردازند.
مهرورزي به معناي ياري و مراقبت از افراد ضعيفتر يكي ديگر از تجلي گاههاي معنويت در وجود زن است كه همه اينها را خداوند در وجود زن با اهداي نقش مادري به ارمغان نهاده است. اهميت نقش و جايگاه زن در گسترش فرهنگ عموميو تمدن جوامع به اين دليل است كه نخستين تجربههاي بشر كه بنمايههاي شكل گيري همه جوامع انساني است را تشكيل ميدهد و آن ناشي از فكر و ابداع نقش زنان در جوامع است. زيرا زنان عهدهدار و مسووليت اصلي خانواده را بر عهده دارند كه مهمترين و بنياديترين واحد اجتماعي است و وظيفه اساسي و اصلي زنان انتقال ارزشهاي فرهنگي از نسلي به نسل ديگر در گسترش فرهنگ و تمدن در طول تاريخ بوده است.نوابي نژاد ضمن تشريح خصلت زاينده بودن زن ادامه داد:زن به عنوان نيمياز پيكره انساني كه زاينده نيمه ديگر است، در جايگاهي فراتر از قوم، مليت و نژاد و تبار قرار دارد. زاييدن و پرورش دادن و به بلوغ رساندن انسانها اعم از زن و مرد، بخشي از حيات ارزشمند زن است كه انكارناپذير است. نقشي كه زن در كنار و جدا از وظيفه توليد نسل بشري در ساختار اجتماعي، تاريخي و نيز در پيدايش زمينه باورها، اعتقادات و ارزشها و در نهايت در اعتدال و اعتلاي بشر ايفا ميكند، همه اينها را حتي بيانصافترين مورخان در طول تاريخ نميتوانند منكر شوند. زن علاوه بر آن كه مادر است، همسر يك مرد است، سرشتش با عشق و زندگي هم معناست. شكوه نوابي نژاد در پايان به جنگ تحميلي اشاره كرد و گفت:درانقلاب اسلاميايران و در طول هشت سال جنگ تحميلي، نقش چشمگير زنان به عنوان همسر، به عنوان مادر و به عنوان شهروند، مسوول، در كنار و لحظه به لحظه و پا به پاي مردان خود گواه اين مدعاست. زنان به طور موفقيت آميزي كانون و محوريت اصلي انقلاب و نيز جنگ را بر عهده گرفتند. بنابراين نه تنها تغييرات اجتماعي، گسترش فرهنگ عموميجامعه بدون زنان امكان پذير نيست، بلكه پيشرفت اجتماعي و فرهنگ عموميجوامع را ميتوان با موفقيت و جايگاه زنان حتي سنجيد. در تاريخ، زن مظهر نعمت و فراواني به شمار ميرفت و قوام و دوام همه جوامع وابسته به او بود. زنان توان بالقوهاي در خود دارند كه در كشمكشهاي سياسي و انقلابهاي اجتماعي از آن ميتوانند بهره بگيرند و تواناييها و قابليتهاي شگرفي را كه خداوند متعال به ارمغان در وجودشان نهاده است نه تنها بر زندگي خودشان كه بر كل جامعه و بويژه بر فرهنگ عموميجامعه مؤثر سازند. زن در نقش مادري، نيرويي خارق العاده و استثنايي دارد. كمال و شگفتي وجود زن و ثمره تركيب معنويت و ارزشها در وجود شخصيت زن هنگاميكه اين دو در هم تنيده است، يعني معنويت با وجود و شخصيت زن در هم تنيده است، او را موجودي خلاق و كارآمد ميسازد.متأسفانه در طول تاريخ به دليل باورهاي غلط و سنتهاي نابجاي اجتماعي و ناتواني فرهنگها در برخي از كشورها نسبت به درك و ايجاد حقوق برابر زنان و مردان بيعدالتيهاي زيادي روا شده است. نگرشهاي فرهنگ غلط در جامعه نسبت به زنان تأثيرات بسيار منفي بر عزت نفس و اعتماد به نفس آنان بر جاي گذاشته است.
زن پيش ازآن كه جنسيت باشد، يك انسان است!
اما با حضور حجت السلام والمسلمين سرلك،مسوول نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشكده هنردانشگاه تهران در جايگاه سخنراني و بيان مقام زن در تمدن اسلام و ساير اديان با استفاده ازابيات زيباي شعر فارسي نشست علميـ تخصصي آب و آئينه رنگ و جلوه ايي ديگر يافت. سرلك ضمن اشاره به پيچيدگيهاي جهان امروز به نقد رفتارهاي بشر امروزي پرداخت و سخنان خود را اين چنين ادامه داد:به نظر من بشر امروز گرفتار يك هيجان مفرط شده است. يعني يك شتاب زدگي نابجا كه محصول دنيايي است كه در آن زندگي ميكند و اتفاقات با شتاب در كنار ما در حال اتفاق افتادن است، تكنولوژي بدون ترديد در كنار دستاوردهاي مثبتي كه داشته است ما را بيحوصله كرده است. هواي حوصله مان ابريست. به شدت و گاهي اوقات وقتي كه براي فهميدن خودمان فرصتي پيدا ميكنيم و تأمل ميكنيم، باز فكر ميكنيم كه سريع بايد به اصل مقصد رسيد. ترديد نكنيد كه فهميدن مهمترين كار انسان است. از لحظهاي كه ما شروع ميكنيم به فهميدن، گويا متولد ميشويم، گويا باخبر ميشويم. كار ويژه و اصلي انسان فهميدن است و به مجرد آن ميتواند درست بفهمد و اشتباه؛ اگر منطق فهم و اگر مقدمات فهم را مهيا نكرده باشد، حتماً در موضوعات مهميمثل زن، مثل خود انسان، ممكن است دچار اشتباه و فريب شود آن هم فريب ناخودآگاه. حتي آن قدر مغلغه دروني و فردي برايش ايجاد ميشود كه خودش هم نميداند كه اشتباه ميكند. مسوول نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشكده هنردانشگاه تهران با تاكيد بر اهميت فهم جايگاه انسان در مجموعه نظام هستي به طور مشخص جامعه را خطاب قرار داد و افزود:مساله زن را براي اين كه درست حل كنيم، گريزي نداريم الا اين كه بدانيم زن پيش از آن كه جنسيت باشد، يك انسان است! در يك كلمه انسان در اين هستي از پي يك مأموريتي آمده است. انسان اگر از خودش تعريف درستي نداشته باشد و در يك كلام انسان اگر خودش را موجودي جدا افتاده و بريده از نيستان نداند به تعبير مولوي كه:تا مرا از نيستان بريدهاند - از نفيرم مرد و زن ناليدهاند. اگر انسان خودش را مسافر حقيقت نداند، مهاجر رسيدن به بيكرانگي نداند، اگر انسان خودش را در قفس مكان و زمان گرفتار كند، حتماً از اين فهم ابدي و ازلي محروم خواهد بود كه انسان را خدا براي عاشقي آفريده است. عاشقي يعني لحظهاي كه انسان منيتهاي خودش را كنار بگذارد. لحظهاي كه اين شايستگي را پيدا ميكند كه با حقيقت عالم يگانه بشر دريافت معني ميكند. آن وقت مرد بودن و زن بودن ميشود جزء امكانات من، نه جزء هويت انسان من، انسان انسان است، نه زن و نه مرد است و تا وقتي اين حقيقت را دريافت نكنيم ومقصد خويش را پيش روي خودش قرار ندهيم، آن وقت، وقتي درجنسيت مرد قرارگرفت، دنياي پيرامون خود را ويران خواهد كرد و وقتي درجنسيت زن قرارخواهد گرفت، بازهمين اتفاق تلخ براي او پيش ميآيد.به مزاح شنيده ايد كه خوشبختترين زن دنيا حضرت حواست، چون شوهرش آدم بود!هركس شوهرش آدم باشد خوشبختترين زن دنياست.هركس زنش آدم باشد، خوشبختترين مرد دنياست.خوشبختي از آن لحظهاي شكل ميگيرد كه انسانيت معنايش را پيدا كرده باشد. فقط يك حقيقت بيكرانه دروجود او موج ميزند وآن حقيقت بيكرانه اين است كه من مال توام و ميگردم تو را پيدا كنم. تماشاي جمال عالم، تماشاي ميزبان هستي. ما را خدا كنار سفره آفرينش آورده است كه با خود ميزبان آشنا شويم. زن يعني آن انساني كه ابزاري دارد به نام ظرفيت بينظير عشق ورزي «وجَعَلَ بَينَكم مَوَدَه وَ رَحمه» يعني آن واحد توحيدي عالم كه خانواده است واحدي كه بناست خدا آنجا حرف اصلي را نه به عنوان بايد و نبايد صرفاً شرعي نه، فراترازاين، مهر،عشق، انس به عالم حقيقت از واحد توحيدي خانواده بايد شكل بگيرد و جامعه از كنار خانواده است كه بناست منتشرشود، مثل خانه كعبه كه خانه خداست و به تعبير روايات در «دحوالارض» كره زمين ازكعبه منتشرشد.
حقوق زن در هزاره سوم
دكتر قديري ابيانه سخنران بعدي همايش بود. او كه تا چندي پيش سفير ايران در كشور مكزيك بود از نگاه مكزيكيها به زن در اسلام و ايران سخن گفت و سپس با اشاره به نوع پرسشهاي آنان در خصوص زن در اسلام و ايران گفت:افراد معمولاً با يك پيش زمينه منفي راجع به اسلام به خصوص وضعيت زن وارد جلسه ميشدند و با يك نظر بسيار مثبت خارج ميشدند. تقريباً ميتوانم بگويم، جلسهاي نبود كه كسي آنجا داوطلب ورود به اسلام نشود. با وجود پيش زمينههاي منفي ما جلسهاي داشتيم مثلاً 7 نفر از استاد دانشگاه بعد از 2 - 3 ساعت صحبت مسلمان شدند كه شش نفرآنها از اساتيد زن بودند. قديري ابيانه با برشمردن ويژگيهاي دين مبين اسلام و نوع برداشت و توجه اسلام به مقوله زن و ازدواج در آن افزود:در اسلام ازدواج يك امر مطلوب است. يك نياز است. يك ضرورت است. يك ضرورت براي بقاء نسل بشر. مرحلهاي از رشد انسان است و خداوند چون ارحم الراحمين است كاري كرده كه در هر امري كه ضرورت بشر است، لذت هم در او قرار داده است. انسان براي زنده ماندن نياز به غذا خوردن دارد. خدا در اين غذا خوردن لذت قرار داده است. نياز به امر زناشويي است، خدا در آن لذت قرار داده است و جذابيت متقابل بين زن و مرد را خدا آفريده و اين گونه آفريده است.
زيبايي يك امر مطلوب است. يك نعمت است. همان طوري كه ميگوييم خدا زيباست، جذابيت فيزيكي متقابل بين زن و مرد در نزد اسلام نعمت است، يك ارزش است، در فرهنگ غربي هم همين است. اينجا نقطه مشترك ماست. تفاوت ما با فرهنگ غربي اين است كه در اسلام جذابيت فيزيكي صرفاً زناشويي است. در غرب علاوه بر يك ارزش زناشويي، يك ارزش اجتماعي هم هست. ما ميگوييم نه اين جذابيت. جذابيت فيزيكي نبايد وارد عرصه اجتماعي بشود. يعني ارزش اجتماعي يك زن به وزنش، به قدش، به رنگ مويش، به رنگ پوستش و به اين چيزها نيست، بلكه به علم و عمل و ايمان و قلم و نقش مادري اش، نقش معلمياش، شاگردي اش، درس دادن و درس خواندن و اين جنبههاست ولي در روابط زناشويي، يكي از ارزشهاست و اگر كسي زيبا بود، جذاب بود، بايد بابت آن شكر خدا را بجا بياورد.
وي در ادامه ضمن تاكيد بر زيبايي طلبي انسان و توجه اسلام به آن گفت:لبته زيبايي دو نوع است، يك نوع، گل زيبايي است. چادر زيبايي است كه گل زيبايي روي آن نقش شده است. روسري زيبايي است. نوع ديگر زيبايي، زيبايي است كه منجر به جذابيت فيزيكي متقابل ميشود به اصطلاح جذابيت جنسي. آنجايي كه وارد جذابيت نميشود از نظر اسلام اشكال ندارد اما چون خدا اين جذابيت متقابل را در مرد و زن قرار داده است، اينجا ميگويد اين را كنار بگذار. لذا اينجا شما ميبينيد كه در محافل خانمها كه اين جذابيت طبيعي وجود ندارد، اشكال ندارد لباس زيبايي بپوشند و هم روسري سرشان نباشد و يا لباسهايي را كه در عروسي ميپوشند را بپوشند. پس زيبايي آنجايي كه ميخواهد وارد جذابيت جنسي بشود در اسلام اشكال دارد، الا در روابط زناشويي كه در آن كلي توصيه شده است.در اسلام چقدر حديث و چقدر روايت است كه اگر زني خودش را براي شوهرش بيارايد، چقدر ثواب ميبرد. مردي خودش را طوري عرضه بكند كه براي زنش جذابيت داشته باشد، چقدر ثواب دارد اما وارد روابط اجتماعي اين نبايد بشود. نه براي زن و نه براي مرد اما چرا نوع حجاب متفاوت است، چون نوع خلقت متفاوت است. فلسفهاش اين است كه جذابيت فيزيكي وارد روابط اجتماعي نشود. در مطالعهاي كه غربيها كردهاند در تأثيرپذيري متقابل زن و مرد تحقيقات علميهم در اروپا و هم در آمريكا و هم نقاط مختلف به اين نتيجه رسيدهاند كه مرد از لذت بصري بالاتري نسبت به زن برخوردار است. يعني با نگاه تحت تأثير قرار ميگيرد. اسلام ميخواهد ارزش زن در روابط اجتماعي به ظاهر و جذابيتش نباشد. چون مرد با نگاه تحت تأثير قرار ميگيرد.قرآن تأكيد ميكند مردان نگاهشان را بيندازند و زنها خودشان را بپوشانند. حالا سوؤالي كه من آنجا طرح ميكردم و بخصوص در محافل از خانمها اين بود كه كدام براي زن بهتر است؟ چه چيزي براي جامعه بهتر است؟ آيا وزن آنها ملاك ارزش اجتماعي آنهاست؟ آيا اندازه قد، مدل بيني، رنگ موي آنها ملاك ارزش اجتماعي آنهاست؟ اگر بخواهيم بگوييم كدام خانم ارزش اجتماعي بالاتري دارد بايد بگوييم برويد روي ترازو تا ببينيم چند كيلو هستي؟ چقدر زيباست اسلام ميگويد ارزش اجتماعي تو به اندامت نيست.