Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
شنبه 7 مهر 1403 - 13:40

26
دی
اين شماره: مهندس بهروز فروتن بنيانگذار صنايع غذايي بهروز

اين شماره: مهندس بهروز فروتن  بنيانگذار صنايع غذايي بهروز

كليك كنيد.

«چيزي تحت عنوان مشكل وجود ندارد»، «اگر ناتواني شروع نكن، اگر توانمندي شروع كن»، «من در نداشته‌ها، داشته‌ها يافته‌ام»، «اگر در سختي شادي آفريدي هنر است»، «هر ايراني توانمندتر از آن است كه فكر مي‌كند»، «ما بي‌فرهنگ نيستيم، گم‌كرده فرهنگيم، بايد خود را باور كنيم» و...
اشتباه نكنيد! اين جملات نه برگرفته از كتاب‌هاي رنگ و وارنگي است كه اين روزها تحت عنوان رازهاي موفقيت و... بازار را پر كرده‌اند و نه جملات يك روانشناس! اينها تنها بخشي از سخنان بهروز فروتن است؛ معلم موفق ديروزهاي خيلي دور و كارآفرين و توليدكننده برتر اين روزهاي نزديك. فروتن مصداق عيني هر كدام از اين جملات است. اين را همان لحظه اول كه وارد دفترش مي‌شوي مي‌فهمي؛ فردي كه در شصت و اندي سال سن هنوز سرشار از انرژي و توانايي و سرزندگي است.
گفتگوي ما با مهندس فروتن در حضور عكاس نشريه و مدير روابط‌عمومي شركت بهروز در يك فضاي كاملاً صميمي و دوستانه انجام شد و اين جز به خاطر روحيه شاد و سرزنده‌ ايشان نبود.

انگيزه فعاليت در عرصه صنايع غذايي از چه زماني در ذهن شما شكل گرفت؟
اولين شغل رسمي من تدريس در دبيرستان بود. بعد از آن وارد كار پيمانكاري شدم، ولي به دليل گرفتاري اقتصادي و يك تجربه سخت اقتصادي كه غربي‌ها به آن شكست مي‌گويند و من اسم آن را تجربه مي‌گذارم، بالاجبار وارد صنعت غذا شدم و با يك انديشه بزرگ، اما دست خالي، صنعت غذا را از آشپزخانه منزلم آغاز كردم و امروز بعد از 33 سال به جايگاهي رسيده‌ايم كه حرفي براي گفتن داريم. اين موفقيت جدا از ايمان به خدا كه امري ذاتي است، به خاطر وجود همكاران صميمي و پرتلاش در گروه غذايي بهروز بوده است كه توانستيم در كنار هم به اين جايگاه برسيم.
از آغازين روزهاي فعاليت‌تان بگوييد و اينكه با چه مشكلاتي روبه‌رو بوديد؟ به‌خصوص اينكه سابقه فعاليت در اين عرصه را هم نداشتيد.
به نظر من چيزي تحت عنوان مشكل وجود ندارد و اگر اين كلمه نامقدس را به كار ببريم، خود به خود مشكل هم پيدا مي‌شود؛ اما اگر به مسائل پيش‌آمده به چشم موضوع نگاه كنيم، به دنبال راه‌حل مي‌رويم. طبيعتاً من هم مثل همه كساني كه تازه شروع به كار مي‌كنند، با مسائلي روبه‌رو بودم و چه بسا بيشتر از آنها؛ چون با سرمايه بسيار كم كار را آغاز كردم و هيچ شناخت علمي هم از اين حرفه نداشتم. تنها چيزي كه داشتم، پشتكار بود و دائماً به خودم مي‌گفتم بايد موفق شوم. عامل اصلي موفقيت همه كارآفرينان در همه جاي دنيا، با هر ايده و انديشه‌اي، داشتن پشتكار است. دانش، سرمايه و... در مراحل بعدي قرار دارند و اين پشتكار نتيجه سال‌‌ها تدريس و سال‌ها كار سخت پيمانكاري بوده است.
مطمئناً جدا از مسائل مالي و علمي و پشتكار و... شيوه مديريتي شما در مقابله با مشكلات نقش مهمي در موفقيت امروزتان داشته است، كمي در اين باره توضيح دهيد؟
من باز هم تأكيد مي‌كنم كه از كلمه مشكل استفاده نكنيد، چون كلمات و جملات مأيوس و نااميدكننده انسان را متأثر مي‌كنند. مديريت چيزي جدا از درون ما نيست، ممكن است بخشي از آن اكتسابي بوده و نياز به پرورش داشته باشد، اما ابتدا بايد چيزي در درون ما باشد كه آن را بپرورانيم. شيوه من شيوه يك معلم است كه با لذت معلمي مي‌كند؛ معلمي كه بايد هميشه شاگرد باشد تا بتواند معلم خوبي هم باشد؛ يعني خوب ياد بگيرد تا خوب ياد بدهد. من هيچگاه از سختي‌ها نهراسيده‌ام و به آنها به چشم يك نعمت نگاه كرده‌ام؛ چون معتقدم هر اتفاقي هر چند سخت، براي ساختن من است. اگر در سختي، شادي آفريدي هنر است، اگر در نداشتن، توانستي ايجاد انگيزه كني هنر است. من در نداشته‌ها، داشته‌ها را يافتم.
امروز رقابت در همه عرصه‌ها، به‌خصوص صنايع غذايي، بسيار شديد شده است، براي ماندن در اين بازار تنوع اسامي و كالا چه تدبيري انديشيده‌ايد؟
من 45 سال است كه مدير هستم و هيچ رقيبي هم ندارم. همكاراني دارم كه با هم كار مي‌كنيم و با هم رفيقيم. رقابت بيشتر درگيري را به ذهن متبادر مي‌كند. اينكه فكر كني بايد يكه‌تاز جامعه باشي، تفكر غلطي است. آن وقت ديگر تنوعي وجود نخواهد داشت. به هر حال ساير شركت‌ها هم بايد در اين بازار بورس جايگاهي داشته باشند.
اما اينكه علت ماندگاري صنايع غذايي بهروز چه بوده است، من از همان ابتداي شروع كار به چيزي اهميت دادم كه ديگران آن را هزينه مي‌دانستند و به آن توجه نمي‌كردند و آن چيز آمار و تحقيقات بود. آمار و تحقيقات نشانه وجود تفكر در جامعه است. من اين دو فاكتور را هزينه نديدم، بلكه آن را درآمد مي‌دانستم. آن روز هزينه كردم تا امروز برداشت كنم. يكي از رموز موفقيت در دنياي امروز، توجه به علم و تحقيقات و آمار است.
اطمينان داشتيد كه به اين جايگاه مي‌رسيد؟
من امروز 10 تا 15 سال از ايده اوليه خودم عقب هستم؛ چون شرايط جامعه به گونه‌اي نبود كه بتوانم بستر لازم را براي رسيدن به جايگاهي كه مد نظر داشتم، فراهم كنم. متأسفانه مديريت جامعه صنعت توليد را نمي‌شناسد وگوش شنوايي براي صنعت توليد وجود ندارد. وقتي گوش شنوا باشد، خرد هم به كار مي‌افتد. متأسفانه ما هنوز باور نداريم كه مي‌توانيم موفق شويم. اين باور يك باور تكنيكي نيست، يك باور هويتي و ملي است. بقاي يك جامعه به توليدات آن بستگي دارد. اكثر جوامع پيشرفته اول به توليد اهميت مي‌دهند و براي افراد مبتكر و خلاق احترام قائلند و امنيت واقعي را فراهم مي‌كنند؛ اما متأسفانه در جامعه ما به اين مسأله اصلاً توجهي نمي‌شود.
در حال حاضر ايران به بازار مصرف كالاهاي كشورهاي ديگر تبديل شده و اين بسيار تأسف‌آور است. ما اصلاً توليد را باور نداريم. در واقع هيچ انگيزه ملي براي توليد و پيشرفت نداريم و چون بنياد تفكرمان بر مصرف است، صد سال ديگر هم بگذرد در همين مرحله باقي مي‌مانيم.
من با وجود اينكه دو برابر بيشتر از انرژي و توانم سرمايه‌گذاري كردم، هنوز از ايده اوليه‌ام عقب‌ترم. با اين وجود نااميد نيستم، چون خودم را باور دارم. نااميد كسي است كه در بستر خاك خوابيده باشد.
چه نمره‌اي به خودتان مي‌دهيد؟
نمره من 15 تا 16 است.
براي رسيدن به نقطه ايده‌آل چه بايد بكنيد؟
براي من رسيدن به ايده‌آل، يعني رسيدن به نمره 18. انسان موفق هيچگاه 20 نمي‌شود، چون نمره 20 نهايت تكامل است و وقتي به اين نقطه برسي، همه چيز تمام مي‌شود. اما اينكه گفتم نمره امروز من 15 است و نمره ايده‌آلم 18، فاصله بين اين دو عدد به من برنمي‌گردد. اين فاصله ناشي از مشكلات اقتصادي، تكنولوژيكي، عدم مديريت هماهنگ و... در كشور است. من با توجه به شرايط موجود در جامعه تاكنون موفق عمل كرده‌ام.
صنايع غذايي بهروز از نظر تنوع محصول، ميزان اشتغال و سهم بازار در چه موقعيتي قرار دارد؟
در خصوص سهم بازار، آمار دقيقي ندارم. آمارهايي كه در وزارت صنايع وجود دارند، تشريفاتي هستند؛ اما به طور كلي به نسبت رقبا سهم مناسب و خوبي در بازار داريم.
از نظر تنوع توليد هم صنايع غذايي بهروز امروز با بيش از 60 نوع محصول مشغول فعاليت است. ما روز اول با شله‌‌زرد، سالاد الويه، كشك بادمجان و از آشپزخانه منزل شروع كرديم و محصولات‌مان را هم با ضرر مي‌فروختيم؛ اما امروز بيش از
40 هزار مركز توزيع در كشور داريم. اگر واحد روز اولم 10 تا 12 متر بود، امروز واحد شماره 1 ما بيش از 60 هزار متر است. اين آمارها را دادم كه بگويم با تلاش و پشتكار و باور كردن مي‌توان بر همه مشكلات غلبه كرد.
اين تنوع محصولات باعث پايين آمدن كيفيت محصولات نشده است؟ اصلاً شما ايده چندمحصولي كار كردن را قبول داريد؟
اگر ناتواني شروع نكن، اگر توانمندي شروع كن. در حال حاضر نزديك به 135 طرح پژوهشي قطعي‌شده دارم كه هنوز به بازار عرضه نكرده‌ام؛ چرا كه توانايي مالي و تكنولوژيكي آن را ندارم، اما محصولاتي كه در حال حاضر توليد مي‌شوند، توانمندي شان را دارم و چون باور و اطمينان داشتم، آنها را عرضه كردم. خوشبختانه همه محصولات ما از لحاظ كيفي در سطح بالا و مناسبي هستند.
اين ايده‌ها و طرح‌ها را چه كساني مي‌دهند؟ آيا از طرح‌ها و نمونه‌هاي مشابه خارجي هم استفاده مي‌كنيد؟
اينكه بگويم همه طرح‌ها و ايده‌هاي ما داخلي است، گزاف گفته‌ام؛ اما در كنار استفاده از طرح‌هاي خارجي، ما يك گروه تحقيقاتي هم داريم كه بازاريابي كرده و مزه‌ها و سلايقي را كه در ايران رايج‌تر است، شناسايي مي‌كنند و ما بر اساس اين تحقيقات توليد مي‌كنيم.
در زمينه بسته‌بندي هم گاهي از ايده‌هاي خارجي استفاده مي‌كنيم يا مشابه محصولي را كه در آنجا توليد مي‌شود، در داخل توليد مي‌كنيم. ايده قابل انتقال است؛ مثل كبوتري كه همه جا پرواز مي‌كند. داشتن ايده در كنار كيفيت بالا مهم است.
كمي بيشتر در مورد گروه تحقيقاتي‌تان توضيح مي‌دهيد؟
ما سه گروه تحقيقاتي مجزا داريم: گروه تحقيقاتي بازاريابي، گروه تحقيقاتي كشاورزي و گروه تحقيقاتي صنايع غذايي و با كمك اين سه گروه توانسته‌ايم اين محصولات متنوع و باكيفيت را به بازار عرضه كنيم. در واقع ما تفكرمان را بر مبناي علم و تحقيقات و آمار قرار داده‌ايم.
چقدر به تبليغات به عنوان يكي از زيرمجموعه‌هاي بازاريابي اهميت مي‌دهيد؟
بسيار زياد. بخشي از تبليغات آگاهي دادن است و اينكه به مخاطب و مصرف‌كننده بگوييم كه ما هم هستيم. اما اين همه تبليغات نيست. تبليغات شيوه‌هاي متعددي دارد. من به جنبه فرهنگي تبليغات توجه بيشتري دارم؛ يعني به مصرف‌كننده نمي‌گويم چه چيزي بخر، مي‌گويم من چه چيز باكيفيتي دارم. در هيچكدام از تبليغات بهروز شما نمي‌بينيد كه بگويد اين محصول خوب است و شما بخر و...
تبليغات بهروز جنبه فرهنگي دارد؛ مثلا باران چه زيباست، سيگار زيان‌آور است، دوستت دارم مادر و.... من بر اين اعتقادم كه بار فرهنگي تبليغ تأثير عميق‌تري بر روي مصرف‌كننده مي‌گذارد. نبايد با شعار كاذب باعث فروش كالا شد. كيفيت محصول رمز ماندگاري آن در بازار مصرف است و اين كيفيت هم به تحقيقات قبل از توليد برمي‌گردد.
مطمئناً تاكيد بر جنبه فرهنگي تبليغات به پيشينه فرهنگي شما برمي‌گردد، اين طور نيست؟
مسلماً همين‌طور است. من از تجربيات دوران تدريس در اين حرفه بسيار استفاده كرده‌ام. همان شعار «دوست من سلام»، به دوراني برمي‌گردد كه من در مدارس تدريس مي‌كردم و وقتي وارد كلاس مي‌شدم با صداي بلند مي‌گفتم بچه‌ها سلام؛ در حالي كه آن زمان چنين برخوردهايي معمول نبود.
من اعتقاد دارم كه براي موفقيت در هر كاري بايد نگاه معلمانه به آن داشت؛ يعني ياددهنده و يادگيرنده بود.
فكر مي‌كنيد رسانه‌ها، به خصوص تلويزيون، در زمينه تبليغات خوب عمل كرده‌اند؟
ما هنوز در زمينه تبليغات، توليد، بازاريابي، كيفيت، مراودات اجتماعي و... در سطح پاييني هستيم. همه اينها بايد با هم ارتقا پيدا كنند.
جامعه ما همچنان بايد خودش را پيدا كند. متأسفانه تبليغات در ايران فقط براي خودش بيشتر است. ما بايد به جايي برسيم كه نه تنها توليدات، بلكه تبليغات‌مان هم بر كيفيت تأكيد داشته باشد. در اينجا توليدكننده فقط توليد مي‌كند كه بفروشد، اما در كشورهاي پيشرفته توليد مي‌كنند كه افتخار كسب كنند؛ يعني هم بفروشند و هم سطح كيفيت جامعه را بالا ببرند. اين تغيير فرهنگ يك عظم ملي و همگاني مي‌خواهد و رسانه‌ها به عنوان بازوي فرهنگي جامعه كه نقش مهمي در آگاه كردن مردم دارند، با تبليغات صحيح و درست مي‌توانند اين فرهنگ‌سازي را انجام دهند. مردم راديو و تلويزيون را به عنوان يك سند رسمي مي‌شناسند و مطمئناً اگر رسانه‌هاي ما به سمت كيفيت حركت كنند، مي‌توان اميدوار بود كه اين فرهنگ كم‌كم در بين مردم هم رسوخ كند.
گاه ديده مي‌شود كه وقتي محصولي از جانب مصرف‌كننده مورد پذيرش قرار گرفت، كم‌كم از كيفيت آن كاسته مي‌شود. شما چه تدبيري انديشيده‌ايد كه دچار اين مسأله نشويد؟
ببينيد، تبليغات تنها جرقه‌اي در ذهن مخاطب مي‌زند؛ بعد از آن كيفيت محصول مهم است و همان طور كه گفتم، بخشي از كيفيت هم به تحقيقات برمي‌گردد. يكي از رموز موفقيت ما تحقيقات قبل از توليد بوده است كه باعث شده كيفيت خود را همچنان در سطح بالا حفظ كنيم.
اما كيفيت فقط به پاكت و قوطي و شيشه برنمي‌گردد، بسته‌بندي و رنگ‌آميزي هم بخشي از كيفيت است. عامل مهم ديگر قيمت است. مردم دنبال كالاي ارزان نيستند، دنبال كالاي با قيمت مناسب هستند؛ به شرطي كه كيفيت آن هم خوب باشد. فرد به سختي پول در مي‌آورد و من به عنوان يك توليدكننده بايد به سختي اين پول را از دست او در بياورم؛ بنابراين بايد كالايي با كيفيت بالا عرضه كنم تا بتوانم مخاطب را جذب كنم. يك توليدكننده واقعي بعد از سال‌ها كار كردن بايد براي ماندگار شدن به اين اصول توجه كند.
خانواده در رسيدن به اين جايگاه چه نقشي داشته‌اند؟
اتفاقاً پيشنهاد فعاليت در عرصه صنايع غذايي را همسرم به من داد و خودش هم از همان ابتدا در همه مراحل و سختي‌ها در كنارم بود. من بر اين اعتقادم كه خانم‌ها اگر خودشان را دست كم نگيرند و باور داشته باشند، مطمئناً در پيشرفت و موفقيت مردها مؤثرند. كارگردانان صحنه زندگي خانم‌ها هستند و ما مردها تنها هنرپيشه‌هاي نقش‌آفرين بر روي صحنه هستيم. يك مرد زماني موفق است كه از جانب همسر و فرزندانش آسودگي فكري و ذهني داشته باشد.
و حرف آخر؟
هر ايراني توانمندتر از آن است كه فكر مي‌كند. ما اين توانايي‌ها را به دست آورد‌‌ه‌ايم. ما بي‌فرهنگ نيستيم؛ بلكه گم‌كرده فرهنگيم. اميدوارم روزي به جايي كه شايسته‌ ماست برسيم و مطمئنم كه خواهيم رسيد. اگر خودمان را باور داشته باشيم، به همه چيز خواهيم رسيد.
كتاب «هميشه برخاستن» ، كتابي است كه نكته‌هايي تازه از زندگي مهندس بهروز فروتن، رازهايي در مورد پيروزي‌ها، توصيه‌هايي درباره موفقيت از طريق كارآفريني و ارائه راهكارهايي براي رسيدن به اهداف اقتصادي و... را در بردارد. مطالعه اين كتاب به تمام علاقمندان عرصه كسب و كار توصيه مي‌شود.

تعداد بازديد: 684 تعداد نظرات: 0

ارسال نظر

فیلم روز
تصویر روز