برترینها: اگر گذری کوتاه بر اینستاگرام داشته باشید، متوجه میشوید که داستانهای لاکچری برخی در فضای مجازی به اجاره گوشیهای تلفن همراه و سفارش عکس غذا به رستورانها رسیده است.
اینستاگرام در سال ۲۰۱۰ برای اولین بار توسط کوین سیستروم و دوست و همکارش مایک کرگر رونمایی شد و به قدری طرفدار پیدا کرد که تا سال ۲۰۱۲ به ۱۰۰ میلیون کاربر رسید. از همان سالهای ابتدایی اینستاگرام بین مردم ایران نیز رایج شد و در حدود سال ۲۰۱۲ اینستاگرم محبوبیت خود را در ایران بدست آورد و رفته رفته به یکی از پرکاربردترین شبکههای اجتماعی بعد از تلگرام محسوب شد.
محیط اشباع شده از شبکههای اجتماعی که در آن زندگی میکنیم، شیوه خاصی از زندگی را به رضایت فوری و ارتباطات مجازی وابسته کرده است. رسانهها به طور کلی تصویری از نوع زندگی "ایدهآل" ترسیم میکنند که این تصویرسازی برای اکثریت قریب به اتفاق غیرواقعی و به طور بالقوه نامناسب است. با این اوصاف گرچه تأثیر شبکههای اجتماعی در دختران جوان مشهود است، پسران و مردان جوان نیز از این آسیب شبکههای اجتماعی به دور نیستند، همچنانکه مطالعات نشان میدهد ۸۸درصد از زنان خود را با تصاویری که در شبکههای اجتماعی مشاهده و مقایسه میکنند، بیش از نیمی از آنها تأکید میکنند که این مقایسه نامطلوب است. در حالی که ۶۵درصد از مردان نیز خود را با تصاویر موجود در شبکههای اجتماعی مقایسه میکنند.
با این اوصاف رسانههای اجتماعی مبتنی برعکس همچون اینستاگرام به افراد مجرا و فضای بازنمایی میدهند تا بتوانند از طریق آن عینیت یابند و در عین حال مشارکت فزاینده در این فضا از طریق ارسال عکسهایی از خود، همان چیزی را که در تبلیغات میبینند، تقلید کنند.
بنابراین با افزایش حضور رسانههای اجتماعی در دو دهه اخیر، تاثیر فناوری به یکی از مهمترین دغدغههای جامعه تبدیل شده است، از همین رو این مسئله یعنی قرارگرفتن کاربران در معرض محتوای شبکههای اجتماعی همچون سبک زندگی و رژیمهای غذایی خاص، با تقلیدکردن از آنها به راحتی تاثیر میپذیرند. در نتیجه این تاثیرپذیری در نهایت میتواند به کاهش عزت نفس کاربران و نگرانیهای مربوط به سبک زندگی منجر شود.
این عدم رضایت میتواند بر سایر زمینههای سلامت روان مخاطبان تأثیر بگذارد و حتی منجر به افسردگی شود. همچنین میتوان به آسیبهایی همچون تنهایی و احساس انزوا نیز اشاره داشت. چرا که کاربران دیگر ارتباط واقعی برقرار نمیکنند و خود را با غریبههایی مقایسه میکنند که فقط بهترین قسمتهای زندگی خود را در این شبکههای اجتماعی ارسال و بازنمایی میکنند.
داستان از کجا شروع شد؟
داستان از آنجا شروع شد که چشم و همچشمیهای زندگی حقیقی به فضای مجازی رسید. اگر یک روز خانوادهها در مهمانیهای شان تجملات را به رخ یکدیگر میکشیدند، پس از آمدن شبکههای اجتماعی و پیامرسانهایی همچون اینستاگرام، از این فضا برای ادامه نمایش زندگیهای کاذبشان سوءاستفاده کردند.
نمایش زندگیهای دروغین
برخی عکس منتشر میکنند و زندگیهای دروغین شان را به رخ یکدیگر میکشانند و گرفتار آن کسانی که اینچنین زندگیها را باور میکنند و گاهی برایشان میشود الگو، الگویی از جنس زندگی کاذب.
هر روز اتفاقات عجیبی را از پیامرسانی همچون اینستاگرام شاهد هستیم. این اپلیکیشن هر روز شمایل جدیدی از زندگی را رو میکند. از استفاده ابزاری از کودکان برای جذب فالوور تا چشم و همچشمی با این و آن. این روزها هم تبلیغ اجاره آخرین مدل گوشیهای آیفون همراه با اپلواچ و ایرپاد برای میهمانیها و کرایه عکس غذا از رستورانها برای استوری اینستاگرامی عرض اندام میکند.
شاید بگوییم که ته ماجرا به کجا میرسد، دقیقا به نقطهای میرسد که نامش در دنیای حقیقی خودنمایی، فخرفروشی و تجملگرایی است.
ارزشهای جامعه تغییر کرده است
البته برخی از روانشناسان معتقدند زمانی که در یک جامعه ارزشها تغییر پیدا کنند و داشتههای مادی جای ارزشهای معنوی را بگیرند، افراد برای به دست آوردن جایگاه اجتماعی میکوشند خود را به روز کنند. آنها اینگونه میپندارند که با بیشتر دیده شدن سعادت و خوشبختی واقعی را تجربه میکنند.
لاکچریبازی در اینستاگرام!
کاربران علاقهمند به نمایش لاکچری بودن زندگی بر این باورند آنقدر در زندگی درگیر مادیات شدیم که همه چیز را از یاد بردیم و فکر میکنیم خوشبختی در صورتی معنا پیدا میکند که ما بهترین تلفن همراه و اتومبیل را داشته باشیم. حاضریم پول خود را دور بریزیم، اما در نظر دیگران لاکچری باشیم، شبی ۲ تا ۳ میلیون بابت اجاره تلفن همراه اجاره میدهیم و همین مبلغ و گاهی بیشتر را بابت اجاره ماشین و اجاره غذا فقط برای گرفتن یک عکس پرداخت میکنیم.
رواج پدیده کرایهکردن غذا برای استوری
شماری از کاربران فضای مجازی، از روی چشم و همچشمی، برای پست اینستاگرامی خود به رستورانها زنگ میزنند و عکس غذا سفارش میدهند. این پدیده نه فقط در تهران، بلکه در شهرستانها نیز رواج پیدا کرده است و نمود واقعی زندگی نمایشی به شمار میرود و عمق دغدغه افراد برای محتوای شبکه های اجتماعی را به خوبی نشان میدهد.
عکسها برای ما شخصیت نمیآورند
امروز چه بلایی سرمان آمده است که میخواهیم با گوشیهای آیفون در مهمانی سری از سرها بلند کنیم و خودمان را نشان دهیم. باید یاد بگیریم که خودمان را پشت ابزارهایی که نه شأن و شخصیت برایمان میآورند و نه جایگاه ما را در جامعه بالا میبرد، پنهان نکنیم و به ارزشهای اخلاقی بیشتر توجه کنیم.
اکثر افراد اکانتهای اینستاگرامی دارند و روزی نیست که عکسهای چشم درآرِ؛ “من و عشقم در کافی شاپ”، “کنار تو درگیر آرامشم”، “یک شام عالی با یک همسر بینظیر” و از این دست پستها را در اینستاگرام دوست و فامیل و آشناهایمان نبینیم! و نمیدانم آیا این نمایش خوشبختیها در زندگی واقعی هم لمس میشود؟ یا تنها نمود آن در پیجهای مجازی است؟
آیا اگر در کنار همسرت درگیر آرامش باشی و از با او بودن در رستوران و کافی شاپ و پارک و مسافرت لذت ببری درگیر لحظه میشوی یا در فکر عکس گرفتن و انتشارش در اینستاگرام و لایک گرفتنی؟
سبقت دنیای مجازی از دنیای حقیقی
به گمانم اینستاگرام چشم و همچشمی را بیش از پیش دامن زده و امروز افراد بیش از اینکه اعضای جامعه و دنیای حقیقی باشند عضوی از پیج های مجازی شدهاند و به جای تمرکز به داخل خانه و خانواده خود و فراهم آوردن محیطی آرام و لذت بخش برای خانواده و چشیدن طعم خوشبختی تنها به فکر این هستند که چشم جاری و خواهرشوهر و دخترخاله را درآورند و جالبتر اینکه در این میدان زنان گوی سبقت را از مردان ربودند و گاها هم با در دست داشتن اکانتهای همسرانشان پست های عاشقانه برای خود میگذارند و کمبودهای زندگی حقیقی را در فضای مجازی جستجو میکنند!
در مجموع آنچه که اشاره رفت با توجه به روند فزآینده ضریب نفوذ اینترنت در جامعه ایران و تسهیل شدن این روند در قالب همگرایی رسانهای، کیفیت مصرف رسانهای مخاطبان نیز باید مورد ملاحظه قرار گیرد؛ چرا که مصرف رسانهای بدون مدیریت و دسترسی گروههای سنی مخاطبان به این محتواها در بلند مدت به خود پنداره منفی افراد درباره سلامت روان مخاطبان در سطح خرد منجر میشود، همچنین در سطح کلان، سبک زندگی کاربران را تحت الشعاع قرار می دهد.