دو دست بریده اش کافیست
برای گرفتن دست تمام عالمیان
ألسَلاَمُ عَلَیکَ یَا أبوُالفَضل اَلعَبّاس
بسیار گریست تا کی بی تاب شد آب
خون ریخت ز دیدگان خوناب شد آب
از شدت تشنه کامی ات ای سقّا
آن روز ز شرم روی تو آب شد آب
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
برای باغبان یاس آفریدند
علی را أشجع الناس آفریدند
وفاداری و مردی و شجاعت
یکی کردند و عباس آفریدند
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
مهتاب قبیله است وبالا قدم است
فرزند علی ست روی دوشش علم است
حاشا که به چشم های او خیره شوید
این چشم که نیست ذوالفقار دو دم است
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
ﺷﺐ ﺁﺧﺮ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﯿﻤﻪ، ﺳﺨﻦ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺍُﻓﺘﺎﺩ
ﺩﻝ ﻋﺒﺎﺱ ﺯ ﻏﯿﺮﺕ، ﺑﻪ ﺗﺐ ﻭ ﺗﺎﺏ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﺟﺮﻋﻪ اﯼ ﺁﺏ ﻧﻨﻮﺷﯿﺪ ﻭﻟﯽ ﺩﺭ ﻋﻮﺿﺶ
ﺩﻫان عالَمی ﺍﺯ ﻏﯿﺮﺕِ ﺍﻭ ﺁﺏ ﺍﻓﺘﺎﺩ
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
پرواز نمیکنم ، پرم را بزنید
با نیزه تمام پیکرم را بزنید
در خیمه رباب و بچه ها منتظرند
بی آب نمی روم ، سرم را بزنید
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
گفته بودم به حرم آب رسانم که نشد
جرعه ای برلب طفلان برسانم که نشد
هرچه کردم بکشم تیر ز چشمم بیرون
اشک حسرت زد و چشمم بفشانم که نشد
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
نگاهش کهکشان را تاب می داد
شب تاریک را مهتاب می داد
اگر یک دست در تن داشت عباس
تمام کربلا را آب می داد
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
دل من مست و پابست ابالفضل (ع)
وفا گردیده سرمست اباالفضل(ع)
به یکتایی حق این حرف حق است
ستون آسمان دست ابالفضل (ع)
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
تو ماهی و از نور و صفا لبریزی
دریایی و در کام عطش می ریزی
دستان تو هر روز اگر قطع شوند
با نام علی "ع" دوباره بر می خیزی
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
علقمه موج شد، عکسِ قمرش ریخت به هم
دستش افتاد زمین، بال و پرش ریخت به هم
تا که از گیسویِ او لختۀ خون ریخت به مشک
کیسویِ دخترکِ منتظرش، ریخت به هم
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
تاسوعای حسینی، نهمین روز از ماه غم و اندوه محرم، بر رهروان راه حسینی تسلیت باد.
تاسوعا، میدان امتحان و سنجش است؛ روزی که باورها به بوته آزمایش گذاشته شد و شیعیان واقعی وفاداری خویش را به اثبات رساندند. تاسوعا، روز دریغ آب است از فرزندان آفتاب و سپاه یزید این چنین فرومایگی و باطل بودنشان را ثابت کردند. ألسَلاَمُ عَلَیکَ یَا أبوُالفَضل اَلعَبّاس
ناز این دلبر خوش چهره کشیدن دارد
نمک عشق ابالفضل چشیدن دارد!
نهمین روز محرّم الحرام، تاسوعای حسینی
روز یقین و وفاداری، بر شیعیان جهان تسلیت باد.
امام صادق(ع) فرمود: عموی ما عباس بن علی(ع)، بصیرتی نافذ و ایمانی استوار داشت ،خدایا تو را قسم به این روز عزیز، “بصیرت و ایمان” همۀما را چون مولایمان عباس، نافذ و استوار بفرما
آمین
افراشت به کوی عشق، پرچم، عباس
در عشق، فشرده پایِ محکم، عباس
بی آب، از او گلشنِ دین شد سیراب
بی دست، گرفت دستِ عالَم، عباس
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
در نهمین منزل از ماه عاشقی ، سیل اشک را به میهمانی خون دلِ دهمین منزل فرا می خوانیم
السلام علی الباکین علی الحسین
هر گُلی زیباست اما یاس چیز دیگری ست
در میان سنگ ها الماس چیز دیگری ست
ما میان عمر خود خیلی برادر دیده ایم
در وفاداری ولی عباس چیز دیگری ست
تاسوعای حسینی را تسلیت عرض می نماییم.
یا قمر منیر بنی هاشم! امشب
کرب هایم را برایت آورده ام
غصه هایم را آورده ام
نه راهی به مدینه دارم نه به کربلا
مانده ام در این شهر پر التهاب
مانده ام در این خستگی
نذر کرده ام برای دل خسته ام
نذر کرده ام امشب بنشینم گوشه ای
و برای دل خسته ام 133 بار بخوانم:
یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِکْشِفْ کَرْبی بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْنِ علیه السلام
لرزه می افکند آن دم که قدم می کوبد
سر زینب به سلامت که علم می کوبد
پای او ریخته هر کس که سری داشته است
چه خیالیست حرم را علم افراشته است
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
ولی ای وای نیامد نفس گل ها حیف
چقدر منتظرش بود رباب اما حیف
به کمین چند هزاری دل نخلستانند
شیر می آید و از ترس همه پنهانند
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
تاسوعای حسینی، روز پای مردی و وفاداری پیروان امام حسین علیه السلام بر شما دوستدار خاندان عصمت علیهم السلام تسلیت باد.
اباالفضل از دو عالم دست برداشت
از این دنیای پر غم دست برداشت
چنان گردید گرم عشق بازی
که از دستان خود هم دست برداشت
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
ادب در مقابلش زانو می زند و دستان پر صلابتش را می بوسد؛ او فرزند علی علیه السلام است؛ نور چشم ام البنین، و پشتیبان حسین علیه السلام و ستون خیمه زینب.
ناگفته می خواند که کودکان آب می طلبند و چشم امید برادر به اوست.
بیرق سبز عاشورا را به دست می گیرد و مشک های خالی آب را بر دوش.
چشمه های مشک ها در حیرت مردانه اش فرات را جرعه جرعه می نوشند.
دستانش از آغاز حرکت این کاروانِ سرخ، پیش کش حسین علیه السلام بوده است. اگر آنها را قطع کنید، امید کودکانِ برادر را به دندان می گیرد و به راه خیمه ها ادامه می دهد.
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
حیا و مردانگی در دیدگان محجوب ماه گردش می کند و ادب در پیشگاه سکوت پر معنایِ علمدار، هزاربار به احترام قیام می کند.ابرها از شوق این همه مردانگی بغض می کنند و اشک هاشان در پیاله چشم کائنات سرازیر می شود. تاسوعای حسینی تسلیت باد.
نام معشوق مبر نزد من از عشق مگو
عشق دیریست که در پیچ و خم عباس است
هر چه داریم همه از کرَم عباس است
خلقت جنت حق لطف کرم عباس است
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
ایمان و وفا سایۀبالای تو بود
ایثار علی (ع) نقش به سیمای تو بود
گر لب نزدی به اب دریا عباس(ع)
دریای ادب میان لب های تو بود
جانم فدای نام زیبایت، ابوالفضل
قربان زخم چشم بینایت، ابولفضل
اگر من به جای علقمه بودم، زِ حسرت
هر آن بخشکیدم برآن روزت ابولفضل
تاسوعا روز قمر بنی هاشم تسلیت باد.
هفتاد و دو سینه سرخ هجرت کردند
با سَروَرِ آفتاب بیعت کردند
رفتند و به دریای ابد پیوستند
چون رود، به اصلِ خویش رجعت کردند
تاسوعا روز قمر بنی هاشم تسلیت باد.
ستاره از نگین بر خاک افتاد
قمر از روی زین بر خاک افتاد
گل سرخی ز دامان پیمبر
برای حفظ دین بر خاک افتاد
السلام علی الحسین و علی عباس الحسین
خونی که ز پیشانی او جاری شد
سرسبزترین بهارِ بیداری شد
آن سر که به روی نیزه ها گشت بلند
آیینۀروشن فداکاری شد
التماس دعا
دامن علقمه و باغ گل یاس یکی است
قمر هاشمیان بین همه ناس یکی است
سیر کردم عدد ابجد و دیدم به حساب
نام زیبای اباصالح و عباس یکی است
ألسَلاَمُ عَلَیکَ یَا أبوُالفَضل اَلعَبّاس
امام سجاد (ع) فرمودند:
برای عباس (ع) در روز قیامت منزلتی است
که جمیع شهدا به آن غبطه می خورند
عزاداریتان قبول و التماس دعا
دانی از چه رو گاه گاه آید زلزله
چون زمین هم میکند با نام زینب هلهله
دانی از چه رو گاه گاه توفان میشود
صحنه جنگیدن عباس اکران میشود
ألسَلاَمُ عَلَیکَ یَا أبوُالفَضل اَلعَبّاس
سقا شدن و به تشنگان جان دادن
بی دست شدن مشک به دندان دادن
ساقی شدن و دست به مستان دادن
هیهات که شرح عشق نتوان دادن
السلام علیک یا عبد الصالح یا اباالفضل العباس
تاسوعا می بالد به خود به خاطر نازنینی که او را در این روز یاد می کنند
تاسوعا فخر می فروشد به ایام
برای هم نشینی اش با نام عباس علیه السلام
تاسوعا
آغاز عطشناک نهضت حسینی است
و خط سرخ عاشورا با واژه های تاسوعا به حقیقت پیوست. . .
از علقمه آمدی بگو یاس کجاست
گلواژه عشق و شور و احساس کجاست
دستت به کمر گرفته ای لب بگشا
بابا تو بگو! عمویم عباس کجاست؟
السلام علیک یا عبد الصالح یا اباالفضل العباس
ای آب فرات ازکجا میایی؟ناصاف ولی چه با صفا میایی، خودرا نرساندی به لب خشکین حسین، دیگربه چه رویی به کربلا میایی؟ تاسوعای حسینی تسلیت باد.
راست گفته اند عالم از چهار عنصر تشکیل شده:
آب، آتش، خاک، هوا …
آبی که از تو دریغ کردند
آتشی که در خیمه گاهت افتاد
خاکی که شد سجده گاه و طبیب دردها
و هوایی که عمری ست افتاده در دل ها
ترکیب این چهار عنصر می شود کربلا
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
ای که دل ها همه از داغ غمت غمگین است
وی که از خون تو صحرای بلا رنگین است
نرود یاد لب تشنه ات از خاطره ها
هر که را می نگرم از غم تو غمگین است
السلام علیک یا عبد الصالح یا اباالفضل العباس
شامِ تاسوعا که گویند ای عزیزان امشب است
عشق بازیِ حسین با حیٌ سبحان امشب است
چیست امشب چرخِ عالم را مکدٌر کرده است
یوسفی در ابتلاءِ چاهِ زندان امشب است
تاسوعای حسینی تسلیت باد .
ای معدن سخا، دستم به دامنت.
بی دست کربلا، دستم به دامنت.
باب الحوائجی، مشکل گشا ترین.
ار روح هر دعا، دستم به دامنت.
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
علمدارم فتاده بر زمین است
جدا دست یل ام البنین است
به فرق او عمود آهنین است
شکسته سر دونیمه از جبین است
تاسوعای حسینی تسلیت باد .
در خیمه صدای آب آب افتاد
در سینه زینب اضطراب افتاد
یک دست میان راه آب افتاد
یک دست به عشق آفتاب افتاد
السلام علیک یا عبد الصالح یا اباالفضل العباس
چه شد که این همه تیر سوی پیکرت آمد
چه شد که مادر من جای مادرت آمد
نشد که آب بیاری حرم فدای سرت
ولی بگو چه بلایی سر سرت آمد
السلام علیک یا عبد الصالح یا اباالفضل العباس
دست بوست گرچه آمد از هوا تیری سه پر
دید چشمت سوی خیمه می دود آنجا نشست
حلقه زد خون دور چشمت تا نبینی بعد را
که چگونه استخوان سینه مولا شکست
السلام علیک یا عبد الصالح یا اباالفضل العباس
هدر نرفت ز پرتاب چله ها تیری
ز بس که قامتِ رعنا و قد بالا داشت
به وقت نزولش همه نگاه شدند
رشید بود؛ زمین خوردنش تماشا داشت
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
ابروی ترک خورده عباس خدایا!
شق القمر از لشکر ابلیس بعید است!
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
یاد آور لحظه های دردند عمو
شبهای اسیری ام، چه سردند عمو
دیشب سر نی، فقط سرت را دیدم
آغوش تو را چه کار کردند عمو؟
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
در کلاس عاشقی عباس غوغا می کند
در دل هر عاشقی عباس مأوا می کند
هر کسی خواهد رود در مکتب عشق حسین
ثبت نامش را فقط عباس امضاء می کند
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
عباس لوای هفت افراشته است
وین راز به خون خویش بنگاشته است
او پرچم انقلاب عاشورا را
با دست بریده اش بپا داشته است
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
نام علمدار سپه آید به گوشم انگار
من عمری به او حلقه به گوشم
جانم بلرزد هر که می گوید «ابوالفضل»
سرّی ست خود بنهاده در اعماق گوشم
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
یا ابوالفضل:
آموخته ایم از تو وفاداری را
خون تو نوشت معنی یاری را
ای کاش که آب کربلا می آموخت
آن روز زچشمت آبرو داری را
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
به یکتایی قسم یکتا است عباس
امیر کشور دلها است عباس
اگر چه زاده ام البنین است
و لیکن مادرش زهرا است عباس
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
یادم زوفای اشجع الناس آید
وز چشم ترم سودۀ الماس آید
آید به جهان اگر اگر حسین دگری
هیهات برادری چو عباس اید
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
ای قد و قامت تو معنی قدقامت من
ای که الهام عبادت ز وجودت گیرم
کربلا کعبه عشق است منم در احرام
شددراین قبله عشاق دو تا تقسیرم
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من دیددراین اب روان تصویرم
باید این دیده ودستها بدهم قربانی
تا که تکمیل شود حج من وتقدیرم
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
دریا تمام سوز لبش را به آب داد
صحرا به تشنگان قدح آفتاب داد
مردی سوار اسب بهب دیا سلام کرد
باران نیزه بود که او ار جواب داد
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
این همه آدم رفتند و نیامده اند؛ و فقط یک نفر است که رفت و هنوز هم در تاریخ دارند می گویند: نیامد نیامد … ای اهل حرم میر و علم دار نیامد، ألسَلاَمُ عَلَیکَ یَا أبوُالفَضل اَلعَبّاس
عباس جان! از تو که می نویسم، تمام کلمات خیس اند و در سکوت یاد تو، چیزی جز دریا نمی گذرد. ای ایستاده ترین دریا! مشک خالی ات، اشتیاق تمام آب های جهان را برانگیخته است تا قطره قطره تو را فریاد کنند. ألسَلاَمُ عَلَیکَ یَا أبوُالفَضل اَلعَبّاس
بوسه می زنم بر دستانی که از مسیر فرات برگشت تا نمایش وفا را در قلب هر مسلمان، به تعزیه بنشیند؛ از آن روز، تمام رودها سراسیمه پی تو می گردند. ألسَلاَمُ عَلَیکَ یَا أبوُالفَضل اَلعَبّاس
خیابان ها هم عزاداری می کنند. عطر تو را از کنار علقمه می شنوم. عطر تو در نفس عزاداران و اشک ها جاری است. صدای فرات را می توانم بشنوم؛ دارد دنبال تو می گردد؛ دنبال دست های دور از مشک تو؛ دست های در راه مانده ات. چه قدر نزدیک آسمان شده ایم! تاسوعای حسینی تسلیت باد.
قسم به خورشید در طلوعش؛ قسم به ماه در خضوعش! تو پیشاهنگ کاروان خورشیدی در میدان سیاهِ شب؛ دلیل عظمت کاروان خورشید تویی و بلندای شوکت، از ماه چهره ات برق می زند. تو، پرچم دار قافله خورشیدی. هر که می خواهد به خورشید برسد، باید از مدار تو بگذرد. تاسوعای حسینی تسلیت باد.
جنت و رضوان و حور و کوثر، همگی آیت و نشانه ای از خوی وی است. او آبشاری است که از کوهی استوار چون علی، در طبیعتی چون ام البنین جاری شد و در سرشاری از عطش سوخت. قهرمان نهر علقمه که شمس و قمر از نور جمالش خجل می شوند، افسانه و اساطیر نبود؛ مردی بود که مثل یک عَلَم هیچ وقت بر زمین نماند. تاسوعای حسینی تسلیت باد.
عباس یعنی ذکر طوفانی مهدی
عباس آوای غزل خوانی مهدی
درک محرم کرده ای دانی چه گویم
عباس یعنی اوج مهمانی مهدی
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
دلم دریاچۀ غم شد دوباره
قد آیینه ها خم شد دوباره
صدای سنج و دمام اومد از دور
بخون ای دل محرم شد دوباره
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
محرم آمد و دلها غمین شد
غم و عشق وبلا با هم اجین شد
حسین آماده بهر جانفشانی است
دوباره فاطمه قلبش حزین شد
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
ضریح تو داره عطر گل یاس
نوازش های دستت میشه احساس
کی میدونه آقا پر میشه شاید.
شبا سقا خونه ات با مشک عباس
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
انگار تمام شهر تسخیر شده
بنگاه فروش غل و زنجیر شده
از چارطرف حرمله ها آمده اند
بازار پر از نیزه و شمشیر شده
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
سجاده به دوش ها همه آمده اند
آن حلقه به گوش ها همه آمده اند
ذی الحجه و مکه و محرم نزدیک
شمشیر فروش ها همه آمده اند
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
چشمان زمین دوباره تر خواهد شد
ماه از سر شب بدون سر خواهد شد
تاریخ دوباره به خودش می لرزد
شق القمری بزرگتر خواهد شد
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
خورشید نشسته بر درت ای کوفه
غافل شدی از دور و برت ای کوفه
امروز فرات را به رویش بستی
ای خاک دو عالم به سرت ای کوفه
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
حرف دل آب را کجا می زد مشک
سرتا سر کربلا صدا می زد مشک
تیری آمد به قلب عباس (ع) نشست
چون طفل رباب دست و پا می زد مشک
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
قلندر وار از درمان گذشتند
از آب و آتش و طوفان گذشتند
کبوترهای زخمی تشنه بودند
به نام عاشقی از جان گذشتند
ألسَلاَمُ عَلَیکَ یَا أبوُالفَضل اَلعَبّاس
زمین از اشتیاقش کم نمی کرد
غم نان گونه اش را نم نمی کرد
غم مشک و علمدار آتشش زد
زمانه قامتش را خم نمی کرد
ألسَلاَمُ عَلَیکَ یَا أبوُالفَضل اَلعَبّاس
آن دَم که فتاد دست پیغمبرِ آب
یک قطره عطش نبود در باور آب
گلهای خدا زتشنگی پژمردند
ای خاک تمام کربلا بر سر آب
ألسَلاَمُ عَلَیکَ یَا أبوُالفَضل اَلعَبّاس
دریا به طلب از برهوت تو گذشت
یک قافله نعره در سکوت تو گذشت
ان روز اگر چه تشنه بودی، امّا
صد رشته قنات در قنوت تو گذشت
ألسَلاَمُ عَلَیکَ یَا أبوُالفَضل اَلعَبّاس
پیراهنی از زخم، به تن دوخته است
این رسم، ز حضرت غم آموخته است
ای سرو تماشاییِ ایمان، عباس!
دل، شعله به شعله، در غمت سوخته است
ألسَلاَمُ عَلَیکَ یَا أبوُالفَضل اَلعَبّاس
این خاک به خون عاشقان آذین است
این است در این قبیله آیین، این است
زاین روست که بی سوار برمی گردد
اسب تو که زین و یال آن خونین است
ألسَلاَمُ عَلَیکَ یَا أبوُالفَضل اَلعَبّاس
مفهوم بلند آفتابی عباس
از گریه کودکان کبابی عباس
از تشنگیت فرات دلخون گردید
واللَّه که آبروی آبی عباس
ألسَلاَمُ عَلَیکَ یَا أبوُالفَضل اَلعَبّاس
آنانکه ز کین بی پر و بالت کردند
پرپر ز جفا، گل جمالت کردند
شرمی ز نبی و فاطمه ننمودند
زیر سم اسب، پایمالت کردند
ألسَلاَمُ عَلَیکَ یَا أبوُالفَضل اَلعَبّاس
رفتیم به ناکجا، به جایی که تو راست
گفتیم تو را به هر بهایی که تو راست
خفتیم چو برگ سبز بر آب روان
امید به خاک کربلایی که تو راست
ألسَلاَمُ عَلَیکَ یَا أبوُالفَضل اَلعَبّاس
اگر عباس ماه هاشمین است
هنر جوی امیرالمومنین است
اگر اسطورۀ فخر و ادب شد
چو مامش حضرت ام البنین است
ألسَلاَمُ عَلَیکَ یَا أبوُالفَضل اَلعَبّاس
عباس تو سر لشکر گردان یمینی
هم فخر سمایی و هم شاه زمینی
هرجا ادبت وصف شود خلق بگویند
الحق ثمری ز حیدر و ام بنینی
ألسَلاَمُ عَلَیکَ یَا أبوُالفَضل اَلعَبّاس
روشنگر و مهتاب شبی یا عباس
بر رقیه تو ذکر لبی یا عباس
خواهم که تو را خلاصه توصیف کنم
دلگرمی و عشق زینبی یا عباس
ألسَلاَمُ عَلَیکَ یَا أبوُالفَضل اَلعَبّاس
جنگاوری عباس است چون پهلوان دلاور
شمشیر می زند او با عشق یار کوثر
عباس چشمی او گشته شهیر و معروف
چون که بود همیشه شاگرد رزم حیدر
ألسَلاَمُ عَلَیکَ یَا أبوُالفَضل اَلعَبّاس
دشمن آل حسین، ز سرسپاه می ترسید
از رجز خوانی عباس، به خود می لرزید
وقتی ارباب حسین به علتی محزون بود
با نگاهی به ابالفضل چه زود می خندید
ألسَلاَمُ عَلَیکَ یَا أبوُالفَضل اَلعَبّاس
آب در حسرت آن است ببوسد لب او
ورنه عباس نبود تشنه و شرمنده او
آب از خجلت خود تا به ابد گریه کند
باورش کن! ببین چشمه بگرید سرکوه
ألسَلاَمُ عَلَیکَ یَا أبوُالفَضل اَلعَبّاس
آن نخل به خون تپیده را می بوسید
آن مشک ز هم دریده را می بوسید
خورشید کنار علقمه خم شده بود
دستان ز تن بریده را می بوسید
ألسَلاَمُ عَلَیکَ یَا أبوُالفَضل اَلعَبّاس
اگر عباس، عباسی نسب بود
عزیز نزد امام و خلق و رب بود
دلیلش را اگر از ما بپرسی
ادب بود و ادب بود و ادب بود
تاسوعای حسینی تسلیت باد.
تاریخ زمین پر از غم و احساس است
در راه بشر وسوسه ای خنّاس است
« اما به خدا هنوز من معتقدم»
آب است که سخت تشنۀعباس است
تاسوعای حسینی تسلیت باد.