از اینكه مقدمه سخنم به درازا كشید، مرا معذور بدارید، لذا به بهانه به پایان آمدن سال كهنه و آغاز بهار، این فصل پر از راز و رمز رستن و روییدن، شكفتن و شكوفایی، غریدن رعد و جهیدن برق، گریه ابر و خنده خورشید، آب شدن یخها و راه افتادن آب در جویبارها، در هم آمیختن زمزمه آنها با همهمه كوهسار، سمفونی جاودانه طبیعت را به ترنم واداشته و نسیم روح نواز بهاری، عطر سكرآور سوسن، سنبل، لاله و نرگس و چمن زمردین باران خورده و درختان آذین بسته به خلعت شكوفههای نوروزی را به مشام جان میرساند و شور و شیدایی در فرد برمیانگیزد و آغاز نوروز باستانی را نوید میدهد و جریان یافتن حیاتی نو را در شرایین طبیعت بیجان زمستانی به تصویر میكشد، با شما عزیزان دوست داشتنی تجدید میثاق نموده و با صمیمانهترین تبریكات، بهترین آرزوها، پایدارترین سلامتیها، عمیقترین شادیها و واقعیترین همبستگیهای خانوادگی را از درگاه ایزد منان برای همه شما مسئلت میدارم.
در خاتمه عرایضم نتیجه تجربیات زندگی شخصی، مطالعات، رویدادها و مقایسه فرجام كار كهتران و مهتران، عالمان و عامیان، قوی پنجگان غرق در نخوت و غرور و فرو افتادگان تسلیم سرنوشت و چشم به راه دست حمایت فرا دستان، بر نگارنده ثابت نموده ثروت قارونی، حكمت افلاطونی و قدرت جادویی نخوت فرعونی در قبال سلامت تن و آسودگی خیال، زدودن حسرت و حسد و خشنود شدن به آنچه كه داریم به اندازه ذره بیمقدار شن روان صحراها و قطرهای از دریای بیكران، ارزش ندارد. چرا راه دور برویم، بیایید در اطرافمان، وابستگان و دلبستگان را مورد كنكاش قرار دهیم و به عملكرد و سرنوشت آنها با نظر عبرت بنگریم كه فرجام كار افرادی كه از نزدیك با آنها حشر و نشر داشتیم و تمام عمرشان با غرور، جاهطلبی، خودبینی و خودستایی زندگی میكردند، چگونه رقم زده شد؟
آنها بدون ذرهای احساس مسؤولیت در قبال محنت دیگران، عاقبت تلخی را بر خود هموار ساختند و همواره در جهت كسب زور و زر كوشیدند و خانه و زندگی خود را فراختر و حلقه دوستیها را تنگتر نمودند و پند و اندرز یاران و دوستان مشفق را در قبال حفظ سلامتی حمل بر حسرت و حسد آنها نمودند و شتاب بیشتری برای رسیدن به قله ثروت و مكنت و شهرت از خود به منصه ظهور رساندند و به جای زندگی كردن، ادای زندهها را به نمایش گذاشتند. رفتند و رفتند و زمانی به مقصد واهی خود رسیدند كه دیگر آثاری از سلامتی جسم و اندیشه و یار و یاور مخلصی در كنار آنها مشاهده نمیشد.
ای كه دستت میرسد، كاری بكن پیش از آن كز تو نیاید هیچ كار
بیایید بهار را باور داریم و از آن پند بگیریم و به پیام آن گوش فرا دهیم كه با زبان بیزبانی به ما پیغام میرساند كه نترس و تحولی را آغاز نما و فرصت امروز را از دست مده كه فردا خیلی دیر است، چرا كه فرصتها و عمر جوانی از دست رفته قابل برگشت نمیباشد، پس برای ترسیم و ترمیم الگوی بهزیستی خود بیندیش كه سلامتی، عافیت، تناسب اندام، موزونی قد و سرسبزی و سر زندگی، هدیهای نیست كه بر تو ارزانی گردد، بلكه امكاناتی است كه در حال حاضر در دسترس خودداری و اگر از آنها به جا، به موقع و به اندازه بهره گرفتی، بردی و به ساحل سلامتی خواهی رسید و اگر به جای آب به دنبال سراب دویدی و لذتجویی و لذتخواهی نمودی، باید بدانی كه باختهای و در چنبره نارساییها و گرفتاریهای خود ساخته محدودتر شدهای و در غرقاب پشیمانیهای عدیده غیرقابل جبران، بیشتر فرو خواهی غلتید. پس بیایید از همین لحظه دنیای بهتری را برای خود بسازیم و همگان با آغاز طلیعه بهار و فرا رسیدن نوروز خجسته كه یادگار نیاكان میباشد، با حافظ شیرازی همكلام شویم و زمزمه نماییم:
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم فلك را سقف بشكافیم و طرحی نو دراندازیم
آرزومندم همواره سلامتیتان مدام، سعادت ونیكبختیتان مستدام و كامتان روا بوده و بینیازتر از همیشه از مرد و نامرد باشید؛ هر روزتان نوروز و نوروزتان پیروز باد
برای خواندن بخش اول - بيا تا گل برافشانيم - اینجا کلیک کنید.