Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 2 آذر 1403 - 05:09

12
آذر
توصیه‌های طلایی برای درک بهتر شوهر

توصیه‌های طلایی برای درک بهتر شوهر

وقتی شوهرتان به منزل می‌آید و اتفاق یا رویدادی را که در طول روز کاری‌اش برای او پیش آمده را برای شما تعریف می‌کند، شما اصولاً در آن زمان چه واکنشی از خودتان نشان می‌دهید؟!

محمد رضا دژکام - روان شناس و مشاور خانواده

 

تحریریه زندگی آنلاین : وقتی شوهرتان به منزل می‌آید و اتفاق یا رویدادی را که در طول روز کاری‌اش برای او پیش آمده را برای شما تعریف می‌کند، شما اصولاً در آن زمان چه واکنشی از خودتان نشان می‌دهید؟!

تابه‌حال چند بار اتفاق افتاده که شوهرتان موضوعی را با شما در میان بگذارد و شما جای تأیید صحبت‌های او را به‌گونه‌ای از فرد دیگری حمایت کنید؟! به‌عنوان نمونه، او از محل کارش به منزل می‌آید و به شما می‌گوید؛ «قرار بود وامی به او بدهند که متأسفانه چنین اتفاقی شکل نگرفت!» آیا اقدام و عکس‌العمل شما در برابر این بیان او، به‌صورت یکی از اشکال زیر خواهد بود؟

  1. مدیر او یقیناً دلیلی برای ندادن وام به او داشته است!
  2. فردی که به‌جای او وام را دریافت کرده، حتماً سابقه کاری و حُسن شهرت بیشتری نسبت به شوهرتان داشته است!
  3. احتمالاً او چنین تصمیمی گرفته که به خاطر این موضوع از آن اداره بیرون بیاید یا استعفا بدهد!

اگر پاسخ شما یکی از موارد بالا شد، به‌خوبی نشان می‌دهد که شما درک نمی‌کنید او چه احساسی دارد!

در واقع او دل شکسته شده یا آرزوهایش برآورده نشده است! پس در این قبیل مواقع، واکنش شما باید به این شکل جلوه‌گر شود که: «حیف چه بد شد! تو خیلی ناراحت شدی! تو خیلی زحمت کشیدی!

مدیران آن اداره، قدر و ارزش تو را به خوبی نمی‌دانند و به این موضوع آگاهی ندارند که تو چه کارمند فعال و مهربانی هستی!»

 بیشتر بخوانید:

 

 

لطفاً به دو توصیه‌ی روان‌شناسی توجه کنید:

1- به او راه‌حل نشان ندهید!

 2 - او را راهنمایی نکنید!

روزی یکی از مراجعان برای مشاوره با من تماس گرفت و چنین عنوان کرد که وقتی شوهرش به او گفت که: «صبح‌های جمعه برای دیدن تمرین تئاترش شرکت نکند، دچار آشفتگی و آزردگی شد!»

نیما به شهرزاد گفته بود: «لطفاً دیگر برای دیدن تمرین تئاتر من نیا! تو همیشه به من می‌‌گویی که چگونه بازی کنم در حالی‌که خودت اصلاً چیزی درباره‌ تئاتر نمی‌دانی! شاید بهتر باشد تو هفته آینده بیایی و به‌جای من در تئاتر شرکت کنی، نظرت چیست؟»

شهرزاد، به من این‌گونه توضیح داد که: «‌آیا به نظر شما، من کار اشتباهی مرتکب شدم که با شوهرم این‌گونه رفتار کردم؟!»

پس از مدتی که با شهرزاد صحبت کردم و چند سؤال از او پرسیدم: توانستم شهرزاد را این‌گونه توجیه کنم که اگرچه او قصد کمک کردن داشته، اما در آخر کار، فردی عیب‌جو و منتقد برای شوهرش جلوه‌گر شده است!

شهرزاد ادامه داد: «وقتی‌که با او درباره‌ی‌ نقش‌اش در تئاتر صحبت می‌کردم، او بسیار خشمگین و عصبانی می‌شد! من اصلاً دوست نداشتم او را ناراحت و نگران ببینم. به همین خاطر تلاش می‌کردم تا کاری انجام دهم که او (نیما) را خشنود سازم.»

از شهرزاد پرسیدم: «تو چه کاری انجام دادی؟»

شهرزاد پاسخ داد: «توصیه کردم که چه کاری انجام دهد.»

پرسیدم: «چه نوع توصیه‌هایی؟»

شهرزاد پاسخ داد: «توصیه‌های من به این شرح بود که به او می‌گفتم باید بیشتر تمرین کنی. باید حواست را در موقع تمرین، خوب جمع کنی. شاید بهتر باشد که به جای بازیگری، کارگردانی کنی.»

زمانی که شهرزاد به انتقاد سازنده‌ خود از آنگاه شوهرش پی برد، آن گاه بود که فهمید چرا نیما دیگر دوست نداشت که او به تماشای تئاترش برود. پس شهرزاد تصمیم گرفت که روش حرف زدن خود را در این مورد با نیما تغییر داده و آن گاه مشاهده کند که آیا تفاوتی در این برخوردها روی می‌دهد یا خیر؟

پس از چند هفته وقتی نیما بعد از اجرای تئاتر به خانه بازگشت، شهرزاد متوجه شد که نیما از نتیجه‌ تئاتر راضی و خشنود نیست! از نیما پرسید: «اجرا چطور بود؟ خوبی؟ خسته نباشی!»

اما نیما با لحنی خشن و تند پاسخ داد: «اصلاً سؤال نکن که حوصله ندارم!»

شهرزاد از نیما دلجویی کرد و احساس کرد که باید با او «لب خاموش!» صحبت کند. آن گاه به او نگاه کرد و سپس با اندکی تأمل به او گفت: «نیما جان! نگران نباش، اتفاقی که نیفتاده! خودت را این‌قدر ناراحت نکن! بیا ببین غذایی که دوست داری را برایت درست کرده‌ام.»

نیما وقتی غذا می‌خورد، بسیار ساکت و آرام بود. شهرزاد نیز همین‌طور!

چون پی برده بود که اکنون نباید از نیما انتقاد کند، بلکه باید به او دلداری بدهد، با محبت و مهربانی با او برخورد کند. در همین حال ناگهان نیما خودش شروع به صحبت کرد و درباره‌ی اجرای آن روز با شهرزاد سخن گفت! همچنین از بابت غذایی که برایش درست کرده بود از شهرزاد تشکر کرد و به او قول داد که هفته آینده بهتر نقش خود را بازی کند.

توصیه‌‌هایی که من به شهرزاد کرده بودم را به خوبی انجام داده بود و سرانجام از برخورد با شوهرش، نتیجه ایده‌آل گرفته بود. حال آن توصیه‌ها را برای شما خوبان عزیز عنوان می‌کنم.

 بیشتر بخوانید:

راز داشتن یک زندگی عاشقانه فاش شد!

اشتباه در انتخاب همسر چه دلایلی دارد؟

 

 

چگونه شوهرتان را درک کنید!

با گوش دل حرف شوهرتان را بشنوید نه با گوش سر!

توضیح: به شوهرتان اجازه دهید تا بداند آنچه را که احساس می‌کند، درک می‌کنید و به او اطمینان می‌‌دهید که در کنارش خواهید ماند. ارزشیابی و توصیه‌ای به او نکنید، مگر این‌که او از شما تقاضای کمک کند!

 

هر روز به شوهرتان محبت کنید!

توضیح: جملاتی محبت‌آمیز به او بگویید. به او احترام بگذارید. با مهربانی با او سخن بگویید و سعی کنید که بیش از گذشته از نظر عاطفی، احساسی و ذهنی به او نزدیک شوید!

 

اگر شوهرتان هدیه‌ای به شما می‌دهد، آن را مدام به دیگران نشان بدهید یا جلوی خود او از آن استفاده کنید!

توضیح: لباس یا حلقه‌ای را که او برای شما به عنوان هدیه خریده است در طول هفته استفاده کنید، یا در بین جمع از آن یاد کنید که این هدیه شوهرتان برای شما خریده است!

 

اگر شوهرتان به شما پیشنهادی داد، به آن عمل کنید!

توضیح: به توصیه‌ها و راهنمایی شوهرتان عمل کنید. به او بگویید که چقدر مهربان و باهوش است!

بیشتر بخوانید:

راه های ادامه دادن زندگی بعد از جدایی

عوارض خطرناک وابستگی افراطی چیست؟

به همسرتان اینگونه ابراز علاقه کنید

 

 

برچسب ها: زندگی مشترک، ازدواج، انتخاب همسر، روابط عاطفی تعداد بازديد: 346 تعداد نظرات: 0

نظر شما درباره این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز