ستاره حمیدی؛ كارشناس ارشد روانشناسی
همه انسانها از بدو تولد نیاز عمیقی به دوست داشتن و دوست داشته شدن دارند. عشق ورزی برای افراد بنا به سطح فرهنگی، اجتماعی تعاریف متعددی دارد.
افراد زیادی بیان می كنند كه عاشقانه همسر خود را دوست دارند ولی در عملكردشان بنا به شرایط روحی و نوع تربیت متفاوت عمل می كنند گاهی عشق از یك احساس خوب تبدیل به خشم و نفرت می شود در واقع مرز باریكی بین عشق و نفرت وجود خواهد داشت.
زمانی كه اركان اساسی عشق ورزی نادیده گرفته شود و افراد با خودشیفتگی و خودخواهی با این احساس روبرو شوند احساس عشق تغییر جهت داده و در مسیر دیگری رشد می كند این همان چیزی است كه ارتباطات زنان و مردان بسیاری دیده می شود.
به عنوان مثال همه در اطراف شان زوجین خوشبختی را می شناسند كه با عشق و محبت زندگی مشترك خود را آغاز كرده و در نهایت زمانی كه تمامی اطرافیان تصور می كردند زوج خوشبختی هستند از یكدیگر جدا شده اند به واقع آنچه این اتفاق را موجب می شود چیزی نیست به جز نادیده گرفتن اركان عشق سالم.
آنچه سبب می شود عشقی پایدار بماند میزان صمیمیت، شفافیت، آزادی و تماس فیزیكی بین زوجین می باشد.
صمیمیت
بدین معنا كه زوجین بتوانند به احساسات یكدیگر نزدیك شوند و احساسات یكدیگر را درك نمایند بدین معنا كه مدام نگران نباشند در صورتی كه احساسات مثبت و منفی خود را با همسرشان در میان می گذارند مورد مواخذه، سرزنش قرار گیرند و یا حتی نادیده انگاشتن احساسات توسط شریك زندگی.
زمانی كه زوجین بیاموزند به احساسات یكدیگر احترام گذاشته و با عشق به این احساسات گوش فرا دهند بدین معنا است كه به صمیمیت لازم رسیده اند و در عشق و محبت یكدیگر شكی ندارند و می توانند حتی در مورد احساسات منفی شان نیز با یكدیگر به گفتگو بنشینند و ترس از دست دادن و كم شدن محبت طرف مقابل را نداشته باشند.
شفافیت
زوجین باید در بروز احساسات شان نسبت به یكدیگر شفافیت لازم را داشته باشند بدین معنا كه تا چه حد می توانند موضع و احساس خودشون را به صورت شفاف به طرف مقابل انتقال دهند.
یا از سویی تا چه اندازه قادرند خود را جای شریك زندگی بگذارند . و وی را درك نمایند بسیاری از زوجین متاسفانه به دلایل مختلف قادر نیستند احساسات خود را به گونه ای شفاف نشان دهند و این سبب بروز سو تفاهمات بسیاری در زندگی مشترك شان می شود.
حفظ حریم و آزادی
حفظ حریم در واقع بدین معنا است كه زوجین تا چه اندازه نسبت به وضعیت جسمی و روانی طرف مقابل شان دغدغه دارند. تا چه حد به یكدیگر آزادی می دهند و از سویی تا چه اندازه به حریم خصوصی یكدیگر احترام می گذارند.
دادن آزادی به شریك زندگی به معنای از دست دادن وی نیست بلكه بدین معنا است كه شریك زندگی را به عنوان موجودی منحصر به فرد كه علایق خاص خود را دارد پذیرفت.
بسیاری از زوجین تصور می كنند چنانچه در تمامی لحظات دركنار همسرشان باشند و حتی لحظه ای او را تنها نگذارند یعنی عشق واقعی به وی ارائه می دهند فارغ از اینكه عشق سالم عشقی است كه به حریم های خصوصی و علایق فردی و آزادی های فردی شریك زندگی احترام گذاشته شود.
زمانی كه حریم خصوصی از شریك زندگی گرفته شود و آزادی ها و علایق اش محدود شود رابطه در مسیر متفاوتی قرار گرفته و به تدریج شریك زندگی نسبت به همسر اش كه سبب بروز محدودیت ها شده است احساس ناخوشایندی كسب خواهد كرد.
تماس فیزیكی
بدین معنا كه زوجین قادر باشند با یكدیگر رابطه فیزیكی موثری برقرارنمایند. نیاز به در آغوش گرفته شدن از همان ابتدای دوران رشد در آدمی بنا نهاده شده است و در بسیاری از تحقیقات از آغوش درمانی بسیار سخن گفته شده است.
زمانی كه زوجین بتوانند تماس فیزیكی خوبی برقرار كنند نیاز به عشق شان ارضاء شده و درون شان از عشق پر می شود. چه بسیارند زوجینی كه مهارت برقراری تماس فیزیكی موثر با شریك زندگی شان را ندارند و با وجود عشق و علاقه ای كه به یكدیگر دارند در ابعاد مختلف زندگی دچار اختلاف می شوند.