دلایل قضاوت اطرافیان
یكی از علتهای قضاوت دیگران، دانا یا عاقل جلوه دادن خود فرد است. بدین ترتیب فرد با مطرح كردن خطاها و اشتباهات دیگران، خود را داناتر و فهیم تر نشان میدهد و عقل و درایت خود را به رخ میكشد! یكی دیگر از علل قضاوت، عدم توانایی همذاتپنداری و درك سایرین است.
در این صورت فرد بدون در نظر گرفتن شرایط و وضعیت دیگران به قضاوت آنها میپردازد و آنها را زیر سوال میبرد یا خوار و خفیف جلوه میدهد. در حالیكه اگر خود او به جای آنها بود چه بسا به همان كارها یا تصمیمات یا شدیدتر از آن تن میداد.
متاسفانه یكی دیگر از علتهای قضاوت افراد ، بیكاری است. در این حالت چون فرد مشغله و كار مهمی، ندارد زمان و انرژی خود را صرف قضاوت اعمال، افكار و رفتار دیگران میكند. بدین ترتیب، نه تنها وقت خود و دیگران را تلف میكند، بلكه امكان رشد و پیشرفت در كارهای دیگر را از خود سلب میكند.
علت دیگر برمیگردد به نوعی یادگیری یا شرطی شدگی غلط. بسیاری از ما از اطرافیان و افراد خانواده خود آموختهایم كه دیگران را قضاوت كنیم. یعنی تا فردی را مشاهده میكنیم با توجه به ظاهر قیافه یا ظاهر رفتار او سعی میكنیم او را در طبقه بندی خاصی بگنجانیم و با نسبت دادن صفت یا حالتی به او، موضع گیری خاصی در مقابل او داشته یا به دیگران القا كنیم.
گاهی هم ترس یا بدگمانی ما باعث میشود به قضاوت بپردازیم. یعنی چون افراد را نمی شناسیم و ناچار به معاملات مالی یا رفت و آمد یا همكاری با ایشان شدهایم، سعی میكنیم آنها را فرموله كنیم و رفتار و كارهایشان را زیر ذره بین قرار داده و از روی آنها درباره درستی، راستگویی و صداقت، سابقه و شخصیت او نظر بدهیم.
چنین قضاوتی گرچه كار درستی نیست اما بیشتر حالت دفاعی دارد و میخواهد فرد قضاوت كننده را در موضع امنتری قرار دهد. مشكل اینجاست كه بدست آوردن موضع امن باید با ضوابط و تدابیر انجام شود، نه با قضاوت! برای مثال اگر شما میخواهید به كسی پول قرض بدهید، باید از او رسید، چك یا سفته بگیرید، نه اینكه شخصیت، گذشته و رفتار ظاهری او را مورد داوری و زیر میكروسكوپ قرار دهید! آن هم وقتی كه نظرات، عقاید و داوریهای ما هر روز در حال تغییر و تحول است.
برای قضاوت نكردن!
به نظر میرسد اولین قدم در راه قضاوت نكردن این باشد كه از ته دل قصد كنیم قضاوت را كنار بگذاریم. گام بعدی مشاهده و تمرین مشاهده كردن است. بدین معنا كه در هنگام روبرو شدن با افراد و رفتارها و نظرات آنها ، به جای قضاوت، فقط آنها را مشاهده كنیم. منظور از تمرین مشاهده ، این است كه بدون پیشداوری فقط رفتارها را شاهد باشیم.
به گذشته و آینده كاری نداشته باشیم و فرد را در زمان حال بفهمیم و دریابیم. در مشاهده افراد سعی كنیم گاهی خود را به جای آنها بگذاریم و دنیا را از دریچه دید آنها ببینیم . لحظاتی مانند آنها فكر كنیم، مانند آنها حس كنیم و مانند آنها بشویم. هرچه توان همذات پنداری ما بالاتر رود، كمتر دلمان میآید اطرافیان را داوری كنیم و در فرمولهای پیش ساخته خود بگنجانیم.
میدانم سخت است اما ارزشش را دارد. چون به قول وین دایر،" وقتی بر مسند قضاوت مینشینیم و رای داوری ناعادلانه درباره دیگری صادر میكنیم، در حقیقت او و شرایط او را توصیف نمیكنیم ، بلكه شخصیت نامتعادل خود را معرفی میكنیم!!!".
برای خواندن بخش اول- قضاوت- اینجا کلیک کنید.