سمیرا سرایلو
مستبد و سلطه جو
والدین مستبد خیلی سختگیر و کنترلکننده هستند. آنها حس قوی عدالت دارند و همین طور الزام به اطاعت و فرمانبرداری. آنها شدیدا به قوانین وضع شده و شفاف معتقدند. چنین والدینی دیدگاه مبهم و ضعیفی به اعتراض و مخالفت دارند. تبادل آرا و گفتگو با فرزندانشان مایوسکننده است. بنابراین، این گروه از والدین بسیار پر توقع هستند اما خیلی مسئول و پاسخدهنده نیستند. محققان معتقدند که فرزندان والدین مستبد عموما گرایش دارند که خجالتی و ترسو باشند، اعتماد به نفس فوقالعاده پایینی دارند، خودانگیخته و خودجوش نیستند و به طور غیرعادی متکی به صاحبان قدرت هستند.
مقتدر
با وجود اعمال قدرت و کنترل، این والدین نسبت به والدین مستبد و سلطهجو بسیار مهربان و صمیمیتر و ارتباطیتر هستند. والدین مقتدر خواستار توازن بین حس استقلال نوجوانان و میل والدین به حرف شنوی از آنان هستند. این گروه از والدین متوقع و مسئولاند. آنها قاطعاند اما محدودکننده یا فضول نیستند. آنها میخواهند که فرزندانشان قاطع و جسور باشند تا حدودی که از لحاظ اجتماعی متعهد و وظیفه شناس نیز باشند؛ فرزندان آنها باید منظم و خود نظمجو در حالیکه یاری بخش و کمک کار هستند، باشند.
سهلانگار و آسانگیر
والدین سهل انگار، در صورتی که اغلب مهربان و پذیرا هستند، از فرزندانشان توقع کمی دارند. آنها سخت نمیگیرند و از برخورد و رویارویی اجتناب میکنند، و خودگردانی نسبتا زیادی را برای فرزندان جایز میدانند. آنها ممکن است نگران چوب لای چرخ گذاشتن خلاقیت فرزند و احساس خود او باشند. آنها خیلی بیشتر از اینکه متوقع باشند پاسخ دهنده هستند. گاهی اوقات سبک سهل انگار تا حدودی گیج کننده است. این والدین از دنیای پیش از نوجوانی و نوجوانی کاملا بیخبر و بیاطلاع هستند؛ بهترین کاری که آنها میتوانند انجام بدهند این است که سعی کنند تا دوست و رفیقی خوب برای فرزندشان باشند.
سایر والدین سهلانگار میخواهند آنچه را که خودشان در کودکی نداشتهاند را جبران کنند. شاید آنها در فقر بزرگ شده باشند و یا والدین بسیار سختگیری داشتهاند. آنها به فرزندانشان یک سلطنت آزاد بدون هیچ قید و مرزی را پیشکش میکنند. سایر والدین سهلانگار بطور مشروط عمل میکنند. آنها فرزند در حال بلوغ شان را همانند بزرگ سالی کوچک در نظر میگیرند و هر آنچه که فرزندانشان بخواهند در اختیارشان قرار میدهند.
بی تفاوت
والدین لاقید تقریبا هیچ توقع و خواستهای ندارند و در عوض هیچ چیزی هم نمیدهند، به استثنای آزادی تمام عیار. این سبک بیتفاوتی، درجه پایینی از توقع و مطالبه و پاسخدهی را دارد. در بدترین وضع ممکن آن میتواند به اهمال و غفلت مشرف شود. عملکرد این والدین چگونه است؟ برای مثال، اگر نوجوانی بخواهد تا با یک گروه از دوستانش به یك مهمانی بروند، جاییکه والدین گمان میکنند افراد نا سالم و رفتارهای خارج از عرف ممكن است وجود داشته باشد. یک والد مستبد ممکن است بگوید: به هیچ وجه! و اگر تحت هر شرایطی بدون اجازه من به آنجا بروی، تو دردسر بزرگی میافتی. یک والد مقتدر ممکن است پاسخ دهد: نه، نمیخواهم که الان با دوستانت به چنین جایی بروی. اما به همین زودی من و تو با هم یک سری به آنجا میزنیم و از نزدیک اوضاع را چک میکنیم. اگر دیدیم که همه چیز روبراه است دفعه بعد اجازه میدهم که با دوستهایت بروی. والد سهل انگار ممکن است بگوید: قطعا، برو و خوش بگذرون، اما مواظب باش.
در حالیکه والد لاقید ممکن است پاسخ دهد: هر طور كه میخواهی. سبک والدین میتواند سلامت فرزند را در برخی نواحی پیشبینی کند، منجمله مهارتهای اجتماعی، عملکرد تحصیلی و درجه مشکلات رفتاری. فرزندان والدین مستبد ممکن است در مدرسه عملکرد خوبی داشته باشند و دچار مشکلات رفتاری نباشند، اما آنها مهارتهای اجتماعی فوقالعاده ضعیفی دارند، اعتماد به نفس آنها پایین است و سطح بالایی از افسردگی دارند. آنها ممکن است افرادی شدیدا مضطرب بار بیایند که نمیتوانند استعدادهای کامل خود را بشناسند چرا که آنها همیشه به خاطر والدین بسیار مستبد و سختگیرشان دچار ترس و دلهره و احساس عدم امنیت هستند.
فرزندان والدین سهلانگار کودکانشان را از عواقب و پیامدهای کارهایشان و همان طور از دردسرها و گرفتاریهای زندگی محافظت میکنند. بنابراین، آنها بیشتر احتمال دارند که درگیر و گرفتار رفتارهای مشکلساز شوند و عملکرد ضعیفی در مدرسه داشته باشند، با این وجود آنها اعتماد به نفس بالایی دارند، مهارتهای اجتماعی بهتری دارند، و میزان افسردگی در آنها از فرزندان والدین مستبد کمتر است. و والدین لاقید، البته، میتوانند تخم خرابی و ویرانی دائمی را با بیتفاوتی یا بیکفایتیشان در تعامل و رفتار با فرزندانشان در زندگی آنها بکارند. والدین مقتدر به وضوح توازنی بالا بین خواستههای مربوط به والدین با پاسخدهی احساسی و شناسایی نیاز استقلال و خودمختاری فرزند ایجاد میکنند. فرزند والدین مقتدر به طور نمونه در مدرسه عملکرد خوبی دارد، مهارتهای اجتماعی خوبی را کسب میکند، و از رفتارهای مشکلساز اجتناب و دوری مینماید.
والدین مقتدر ارزشهای مشخصی دارند و هر روز به این ارزشها پایبندند و به آنها عمل میکنند. آنها تشخیص میدهند که داشتن قدرت و محدودیت برای فرزندانشان باید بر اساس واقعیت و طبیعی باشد. آنها میخواهند که فرزندانشان خودشان به هر آنچه که در زندگی میخواهند دست پیدا کنند. اما این والدین به فرزندان میآموزند که چگونه به خواستههایشان برسند.