ركسانا خوشابی؛ كارشناس ارشد مشاوره
سالهاست که بازار دعواهای میان زن گراها و مرد گراها داغ است. اما به جای اختلاف و مشاجره بهتر است زن و مرد همدیگر یعنی جنس مخالف خود را بهتر بشناسند و از تفاوتهایی که دارند، چیزهای جدید یاد بگیرند. چون این تفاوتها نه دلیل بر خوبی یک جنس است و نه دال بر بدی جنس دیگر.
بلکه همین تفاوتهاست که جنس زن را برای مرد و مرد را برای زن، جالب و جذاب میکند. اگر تفاوتهای میان زن و مردها را بهتر و بیشتر بشناسیم، میتوانیم همدیگر را بهتر درک کنیم، میتوانیم همذات پنداری بیشتری با هم داشته باشیم، راحتتر خودمان را به جای همدیگر بگذاریم و با سهولت بیشتری با هم کنار بیاییم. در این جا برخی تفاوتهای زن و مرد را که به نظرم جالبتر آمد برایتان انتخاب کردهام. به این تفاوتها توجه کنید.
فرانسیس گالتون و اولین آزمایشات در باره تفاوت زن و مرد
اولین آزمایشهای علمی ثبت شده درباره تفاوت بین زن و مرد که توسط «فرانسیس گالتون» در سال 1882 انجام شد، در موزه لندن نگهداری میشود. او کشف کرد که مردان حساسیت بیشتری نسبت به صداهای تیز و گوشخراش نشان میدهند، مشت قویتری دارند و نسبت به زنان از حساسیت کمتری در برابر درد برخورداند.
در همان زمان یک تحقیق مشابه در آمریکا نشان داد که مردان رنگ قرمز را به رنگ آبی ترجیح میدهند، دامنه لغاتشان بزرگ تر است و علاقه بیشتری به حل کردن مسایل فنی دارند تا به مسایل خانگی. از سوی دیگر زنان دقیقتر میشنوند، از کلمات بیشتری استفاده میکنند و ترجیح میدهند در کارها و مسایل فردی فعالیت کنند. اما موضوع به همین جا ختم نشد و بعدها فهرست طولانیتری در باره تفاوت زن و مردها استخراج شد.
ریز نگری و تجزیه و تحلیل اطراف
جالب است بدانید زنان مانند اغلب پستانداران ماده مجهز به گیرندههای حسی تواناتری نسبت به مردان هستند. زنان از دیرباز به عنوان مادر و مدافع آشیانه، باید به تواناییهای حسی دقیقی برای تشخیص تغییرات روحی و رفتاری دیگران دست مییافتند. چیزی که عموما الهام زنانه نامیده میشود، در واقع همان توجه زیرکانه به کوچکترین جزئیات و تغییرات ظاهر یا رفتار دیگران میباشد. در طول تاریخ همین توانایی زنانه، مردان را مبهوت و در عین حال شیفته زنان کرده است. پرفسور«رابینگر» عصب روانشناس دانشگاه پنسیلوانیا از آزمایشهای اسکن مغزی برای نشان دادن وضعیت مغز مرد هنگام استراحت استفاده کرده است.
در این وضعیت دست کم 70% فعالیتهای مغز مرد ساکن میباشد. اما همین آزمایش روی زنان نشان میدهد که حتی هنگام استراحت90% از مغز زنان در حال فعالیت است. که ثابت میکند که زنان مرتب در حال دریافت و تجزیه و تحلیل اطلاعات محیط اطرافشان هستند. یک زن، آرزوها، ماجراها، اسرار، ترسها، احساسات، شرارتها و دوستان فرزندانش را میشناسد. در حالی که مردان اطلاعات مبهم و گنگی درباره کسانی که با آنها زندگی میکنند دارند.
تفاوت رنگ شناسی و دامنه دید در زن و مرد
زنان دارای دو کروموزوم Xهستند در نتیجه تنوع سلوهای مخروطی آنان نسبت به مردان بیشتر است. این تفاوت در نحوه توصیف دقیق زنان از رنگها کاملا قابل مشاهده است. یک مرد در توضیحاتش از رنگهای اصلی مانند قرمز، آبی و سبز استفاده میکند اما زن از رنگهای استخوانی، لاجوردی، ارغوانی و زیتونی سخن به میان میآورد. از آنجا که ارتباط فردی نزدیک جز لاینفک وجود زنان میباشد، سفیدی چشم آنان بیشتر از سفیدی چشم مردان است. سفیدی چشم، بیشتر امکان دریافت یا ارسال سیگنالهای چشمی را در جهت حرکت چشم فراهم میکند. همچنین زنان نسبت به مردان دامنه دید وسیعتری دارند.
به عنوان مدافع آشیانه، مغز زن به او امکان میدهد که محدودهای دست کم 45 درجه ای را در چپ، راست، بالا و پایین سرش ببیند. دامنه دید موثر بسیاری از زنان حتی بالاتر از 180 درجه است. بزرگتر بودن چشمان مرد نسبت به زن دامنه دید او را وسعت نمیبخشد. مغز او این چشمها را برای دیدن مسافتهای دور سازماندهی کرده است. یعنی یک مرد میتواند به وضوح و دقت رو به روی خود را ببیند. در این حالت چشمان او مانند یک دوربین دو چشمی عمل میکنند. مغز مردها برای دیدن یا شنیدن جزییات برنامهریزی نشده است.
اکثر مردان در گذشته به عنوان شکارچی نیازمند نوعی بینایی بودند که امکان تمرکز روی هدف و دنبال کردن آن از مسافت دور را بدهد. آنها به طعمه خیره میشدند تا آن را در تیررس نگاهشان نگه دارند. اما زن در گذشته احتیاج به چشمانی داشت که با دادن امکان دید وسیع به او از نزدیک شدن هر خطر احتمالی به آشیانه جلوگیری کند. با توجه به این حقایق میتوان دریافت که چرا مردان امروزی میتوانند به راحتی راهشان را در جاده پیدا کنند اما هرگز نمیتوانند شیء مورد نظر خود را در یخچال، کمد یا کشوها بیابند.
یک زن با دامنه دید وسیع خود میتواند با یک نگاه تمام محتویات یخچال و کمد را ببیند. هورمون استروژن به او امکان تشخیص اشیای چیده شده در کشو و کمد را میدهد و بعد هم به راحتی به یاد میآورد که مثلا کره یا مربا در کدام طبقه یخچال قرار گرفته است. مغز مردان که برای شکار برنامهریزی شده، حوزه محدودتری را میبینند. چشم زنان به علت دامنه دید وسیع، اطلاعات بیشتری را نیز دریافت میکند و در نتیجه مغز آنان اطلاعات بیشتری را رمزگشایی میکند.
کی بهتر میبینه ؟ کی بهتر میشنوه؟
پسرها برای بهتر دیدن مجهز شدهاند تا بهتر شنیدن. مغز مردان بیشتر جذب اشکال هندسی میشود و به آن توجه میکند. هر چند دید زنان در تاریکی و به خصوص در انتهای قرمز طیف نوری بهتر از مردان است، چشمان یک مرد فاصله دور را در یک دامنه دید مستقیم بهتر میبیند. دید مرد در شب بهتر و مطمئنتر از دید زن است. مردان اغلب بیش از زنان در تمرین دید خود به زحمت میافتند زیرا چشم آنان مناسب دیدن مسافتهای طولانی است، در حالی که آنها برای نگاه کردن به صفحه رایانه و یا خواندن روزنامه نیازمند تطبیق چشم با فاصله میباشند.
چشم زن برای فعالیتهای مربوط به فاصله کوتاه مناسبتر است. این تناسب، او را قادر میسازد مدت زمان طولانی روی جزییات تمرکز کرده و کار انجام دهد. به علاوه مغز او برای ارتباط برقرار کردن بین اجزای یک چیز در یک ناحیه کوچک برنامهریزی شده است. زنان حساسیت فوق العادهای در تشخیص لحن، تن و قدرت صدا دارند. این امر باعث میشود تا بتوانند تغییرات روحی بچهها و بزرگترها را از صدایشان تشخیص دهند.
در واقع به ازای هر یک مرد که بتواند لحن کلام و معنی رفتار دیگران را بفهمد، هشت زن وجود دارد که قادر به این کار هستند. به علت همین توانایی است که گاهی زن به مرد میگوید: «با این لحن با من حرف نزن.» اغلب مردان منظور زن را از این جمله درک نمیکنند.
تفاوت بلند صحبت کردن در زن و مرد و تفاوت در هدف از صحبت کردن
زنان فکر کردن با صدای بلند را نوعی عمل دوستانه و سهیم شدن در احساسات میدانند اما مردان در این باره نظر دیگری دارند. از بعد فردی، مرد میاندیشد که زن در حال ارایه مسایل و مشکلاتی است و از او انتظار دارد آنها را برطرف کند. مرد به همین دلیل نگران، عصبی یا افسرده میشود و سعی میکند راه حل ارایه دهد. از بعد جمعی یا اجتماعی(مثلا یک جلسه اداری یا ملاقات کاری)، مردان به زنی که با صدای بلند فکر میکند به چشم یک آدم گیج، حواس پرت و بینظم مینگرند. برای تاثیرگذاری روی مردها هنگام کار، زن باید افکارش را در مغزش نگه دارد و فقط درباره نتایج حرف بزند.
مردان باید بدانند وقتی زنی حرفی میزند، انتظار شنیدن راه حل و راهنمایی را ندارد. زنان باید بدانند وقتی مردی حرف نمیزند، سکوتش به معنای بروز مسئله یا مشکل نیست. هدف زن از صحبت کردن فقط صحبت کردن است. اما مرد آن را نوعی درخواست برای برطرف کردن مشکلات و پیدا کردن راهحل میداند. او با مغز تحلیلگرش مدام صحبتهای زن را قطع میکند.
وقتی زنی حرفش را تمام میکند، به آرامش و سبکی میرسد. زنان امروزی از صحبت درباره مسایل روزمره به عنوان راهی برای فرار از تنشهای روحی روانی استفاده میکنند. صحبت کردن برای آنان امنیت و حمایت میآفریند. به همین دلیل است که بیشتر، زنان نزد مشاور میروند و اغلب مشاوران نیز زنانی هستند که برای گوش دادن تعلیم دیدهاند.
تشخیص سیستم ایمنی !
مغز زن قادر است وضعیت سیستم ایمنی بدن یک مرد را تشخیص دهد و اگر او را کاملا بهتر و قویتر از خود بیابد، او را مردی جذاب با قوه مغناطیسی قوی توصیف میکند و اگر سیستم ایمنی خودش بالاتر و قویتر باشد، آن مرد را فاقد جذابیت میداند. محققان مغز دریافتهاند که مغز زن میتواند تفاوت سیستم ایمنی بین خود و مرد را در عرض 3 ثانیه تشخیص دهد.
تفاوت زن و مرد در شنیدن صداهای همراه با حرکت
مغز مرد برای شنیدن صداهایی همراه با حرکت و جنبش برنامهریزی شده است. حتی صدای شکستن شاخهای در بیرون خانه میتواند مرد را یک لحظه از خواب عمیق بیدار کند تا در برابر هر گونه حمله احتمالی دفاع نماید. البته اگر زن عهدهدار نگهبانی خانه باشد، مغزش او را در برابر هر صدا یا حرکتی که آشیانه را تهدید کند هوشیار میسازد.
تفاوت ساختار جملات در زن و مرد
جملات مردان کوتاهتر از جملات زنان است ولی از ساختاری خاص تبعیت میکنند. آنها معمولا ساده شروع میکنند، با صراحت منظور اصلیشان را میگویند و بعد نتیجهگیری مینمایند. فهمیدن منظور و درخواست آنها بسیار آسان است. اگر در صدد متقاعد کردن مردی هستید، مسایل مختلف را با هم مطرح نکنید. آنها را یکی یکی عنوان نمایید. اگر میخواهید موضوعی را به یک گروه مرد و زن معرفی کنید، بهتر است ساختار صحبت مردان را به کار بگیرید. هر دو جنسیت میتوانند ساختار جملات مردانه را دنبال کنند اما مردان از دنبال کردن سخنان چند منظوره و پر ابهام زنان دچار مشکل میشوند و ممکن است بحث را رها کنند.
یاری عظیم اطلاعات بین دو نیمکره و وجود مناطق ویژه گفتاری در مغز، اغلب زنان میتوانند در آن واحد و گاهی در یک جمله درباره مسایل مختلف صحبت کنند. این کار مثل بازی شعبده بازها با 3 یا 4 توپ در آن واحد است. اما به نظر میرسد که زنها این کار را بدون زحمت انجام میدهند. آنها حتی میتوانند با زنان دیگر که آنها هم در حال صحبت درباره چندین موضوع هستند حرف بزنند و هیچ یک هم رشته صحبت را از دست ندهند. در پایان گفتگو، همه زنان درباره موضوعات بحث شده، اتفاقات و معانی آنها اطلاعاتی به دست میآورند. این توانایی برای مرد که صاحب مغز متفاوتی است، غیر ممکن به نظر میرسد.
مغز مرد در آن واحد بر یک موضوع تمرکز میکند. مردان با دیدن زنانی که در حال صحبت کردن درباره چندین موضوع مختلف هستند، گیج و مبهوت میشوند. یک زن میتواند صحبت درباره یک موضوع را شروع کند و در میان جمله ناگهان به موضوع کاملا متفاوت دیگری بپردازد و بعد از گذشت مدتی بدون هیچ یادآوری به شنونده دوباره به موضوع اول برگردد. در چنین مواقعی مردان گیج و سردرگم در درک معنا فرو میمانند. اگر از زنی در حال صحبت اسکن مغزی به عمل آورید، خواهید دید که نه تنها مراکز گفتار در لب پیشین هر دو نیمکره مغز او فعالاند، بلکه در همان لحظه مراکز شنوایی او نیز مشغول به کار هستند.
چنین مهارت قدرتمندی به زن امکان میدهد که در آن واحد هم در مورد مسایل مختلف نامربوط صحبت کند و هم در مورد همان مسایل، سخنان مختلف و پراکنده بشوند. همان طور که میبینید تفاوتهای زن و مرد بسیار زیادند. هر زن یا مرد باهوشی از این تفاوتها برای کامل کردن خود و از همسرش به عنوان مکمل خود و مکمل توانمندیهای خود بهره میبرد. نه این که آنها را مستمسک تمسخر یا کوچک شمردن طرف مقابل قرار دهد. بنابراین با دقت، تفاوتهای همدیگر را بشناسیم و به تفاوتها احترام بگذاریم.