كودكان قـربانی پديده چـند همـسری !
قانون تعدد زوجات یکی از قوانین اسلام است که حرف و حدیثهای زیادی به دنبال داشته است. عدهای با استناد به آیات قرآنی و سنت رسولالله(ص) چند همسری را حقی مشروع برای مرد میدانند كه بدون هیچ گونه قید و شرطی میتواند از آن استفاده نماید و گروهی بدون توجه به ضرورتهایی که موجب وضع چنین قانونی از سوی شارع مقدس، همان که او را عدل و علم مطلق میدانیم، گردیده است و تنها با تکیه بر دانش و تجربه محدود بشری شمشیر را از رو بسته و از پایه و اساس آن را نفی و طرد میکنند. برخلاف تصور عموم، قانون تعدد زوجات صرفاً یک قانون اسلامی نیست. یافتههای باستانشناسی نشان میدهد که از دوران باستان در میان اقوام و ملل مختلف قانون چند همسری رواج داشته است. بر خلاف تصور بسیاری از ما که تعدد زوجات را زاییده اسلام میدانیم، بحث چند همسری در تمدن ایران باستان، در میان اعراب پیش از اسلام و حتی در تمدن رومیان و اروپا به شکلی بیحد و حصر رواج داشته است. اسلام با ظهور خود به این بحث سامان بخشید و برای آن قیودی ایجاد کرد. واقعیت این است که در جامعه ما خانه و کاشانههای بسیاری به ناحق و به دلیل استفاده نابجا از این قانون به ویرانی گراییده و فرزندان بسیاری از این رهگذر آسیب دیدهاند. شاید یکی از دلایل به وجود آمدن چنین شرایطی ناآگاهی گروهی از مردان از چارچوبها و تقیداتی است که اجرای این قانون را محدود به موقعیتهایی کاملاً ویژه میکند. در زمانی که دین اسلام نازل شد، محدودیتها و قیودی را نیز برای تعدد زوجات قرار داده است، نشان میدهد که حکم اولیه همان تک همسری و وحدت ازدواج است. مگر در شرایط استثنایی.
تکیه گاهی که فرو میریزد
یکی از شروطی که قرآن بصراحت درباره تعدد زوجات بر آن تأکید میکند، برقراری عدالت است. برقراری عدالت، کار هر کسی نیست؛ لذا نمیتوان موضوع ازدواج مجدد را به عنوان یک قاعده و قانون پذیرفت که به مرد اختیار دهد همسر دوم اختیار کند. اصل این است که مرد میتواند تنها با یک زن ازدواج کند، مگر در موارد بسیار استثنایی و نادر. فقهای اسلامی در کنار شروطی مانند برقراری عدالت، موارد دیگری همانند توانایی اقتصادی برای اداره چند خانواده و توانایی جسمانی برای انجام وظایف زناشویی را نیز از جمله شرایطی میدانند که در تعدد زوجات باید مورد توجه قرار گیرد.
واقعیت این است که امروز در جامعه ما گاه و بیگاه ازدواجهای مجددی بدون توجه به انگیزههای شرع مقدس از وضع قانون تعدد زوجات صورت میگیرد. در این میان، معلوم نیست ضربههای روحی که همسران چنین مردانی متحمل میشوند مربوط به اهمیت بیش از اندازهای است که به شوهران خود میدهند یا این که احساس میکنند تکیهگاهی را از دست دادهاند. در هر صورت، این آسیبها گاه تا اندازهای است که سلامت جسمانی آنان را نیز به مخاطره میاندازد.
سوال این است که حتی اگر منظور اصلی قانونگذار از وضع قانونی به نام تعدد زوجات حل معضلات اجتماعی نباشد و مرد مجاز باشد تنها به میل و خواسته خود همسران متعدد اختیار کند، آیا در قبال سلامت وآرامش همسر اول خود مسوول نیست؟ چگونه میتوان تصور کرد اسلام با آن همه دستور درباره خودداری از آزار رساندن به مردم، محبت به همنوعان و تعالیم فراوانی از این نوع نسبت به احساسات زن خانه بیتوجه باشد و به مرد اجازه دهد بدون در نظر گرفتن شرایط روحی همسر خود در پی تجدید فراش باشد؟
فرزندان، آسیب پذیران اول
گروه دیگری که در این ارتباط آسیب میبینند، فرزندان خانواده هستند. بسیار دیده شده به دنبال ازدواج مجدد پدر، فرزندان به حال خود رها میشوند یا کمتر مورد توجه قرار میگیرند. ازدواج مجدد در اصل دستوری است برای حل معضلات اجتماعی. اگر قرار است با ازدواج مجدد، معضل دیگری به وجود آوریم نباید مورد استفاده قرار بگیرد. به همان اندازه که میخواهیم با ازدواج مجدد، مشکل زنی را که به عقد ازدواج دوم در میآوریم حل کنیم، باید به مشکلات زن اول نیز توجه کنیم.
درباره فرزندان نیز از لحاظ فقهی، شرطی که فقها اعلام میکنند این است که مرد، توانایی پرداخت نفقه را داشته باشد و بتواند ۲ خانواده را اداره کند. در غیر این صورت نباید از این سیستم استفاده کرد. اجرای عدالت از نظر اقتصادی، عاطفی، تربیت فرزندان و ساعاتی که مرد باید در کنار خانوادهاش بگذراند بسیار مشکل است. وقتی از عدالت صحبت میکنیم به این معنی است که هم در بین زنان عدالت به نحوی اجرا شود که یکی از آنها احساس نکند مورد بیمهری قرار گرفته و هم فرزندان نباید احساس کنند پدرشان به فرزندان زن دیگر بیشتر اهمیت میدهد. ضمن این که از لحاظ حکم اولیه تربیت فرزندان، نفقه و غیره به عهده پدر است و ازدواج بعدی او را از این وظایف معاف نمیکند. بنابراین لازم است مرد قبل از تصمیمگیری به ازدواج مجدد تمام این موارد را در نظر بگیرد. قانون مدنی کشور ما تحت شرایط خاصی مرد را مجاز به ازدواج مجدد میداند، اما اگر خانواده را نهاد مقدسی بدانیم که حفظ حرمت و اساس آن بر زن و شوهر لازم است، آنگاه همان طور که از زن انتظار داریم در سختیها و ناملایمات در کنار همسر بماند و چنانچه زنی در چنین مواردی بخواهد از حق قانونی و شرعی خود برای طلاق استفاده کند، او را مورد ملامت قرار میدهیم، میتوانیم از مرد نیز بخواهیم همین گونه در مشکلات کنار همسر خود بماند، صبر و تقوا پیشه گیرد و از انرژی خود در جهت کسب علم و معرفت استفاده کند.
نتیجه
تمام قوانین اسلام اگر درست و به هنگام انجام شود، باعث اصلاح و موفقیت خواهد بود، اما نباید مورد سوء استفاده قرار گیرد. یادمان باشد خانواده و دوام آن در دین ما بسیار پر اهمیت است و پدر خانواده تکیهگاهی است که اگر فرو ریزد، ممکن است نسلی را دچار مشکل کند.