مشاوره حقوقی
خانمی هستم كه در بدو تولد، والدینم بجای تنظیم شناسنامه و با در نظر گرفتن تاریخ تولد اینجانب شناسنامه خواهر بزرگتر من كه در نوزادی فوت نموده را برای من گذاشتهاند حال سوال من این است كه تغییر سن به چه نحو و در چه مرجعی امكانپذیر است؟
باید خدمت شما خواهر گرامی و خواننده محترم عرض كنم. مطابق تبصره ماده واحده قانون حفظ اعتبار اسناد سجلی و جلوگیری از تزلزل آنها مصوب 2/11/1367 صاحب شناسنامه در طول عمر خود فقط یك مرتبه و در صورتیكه اختلاف سن واقعی با سن مندرج در سند سجلی بیش از 5 سال باشد میتواند از كمیسیون مخصوص، تقاضای اصلاح سن سجلی خود را بنماید. وظیفه این اقدام بر عهده كمیسیونی است كه متشكل از فرماندار یا بخشدار، رئیس اداره ثبت احوال محل، پزشك منتخب، مدیر عامل سازمان بهداری استان، رئیس شورای اسلامی شهر و یا بخش محل صدور شناسنامه و با عضویت و ریاست قاضی دادگاه صالح محل صدور شناسنامه صورت میگیرد.
فرزندی كه از رابطه نامشروع متولد میشود آیا از حق داشتن شناسنامه برخوردار است و آیا نام والدین او در شناسنامه مندرج میگردد؟
باید به عرض برسانم كه تا قبل از تاریخ 3/4/1367 رویه خاص را محاكم نداشته و در قانون مدنی، ماده بخصوص كه طبق آن بتوان اقدام نمود. وجود نداشت. با توجه به اینكه این مسأله در هر جامعهای امكان وقوع دارد. دیوانعالی كشور در نشستی رایی صادر نمود كه مطابق رای صادره «فرزندان نامشروع، حق استفاده از نام پدر طبیعی خود را دارند. این رای پدر طبیعی را به گرفتن شناسنامه برای فرزندان نامشروع خود مكلف مینمود و اما اگر پدر اقدامی جهت تنظیم شناسنامه ننماید طبق تبصره ماده 16 قانون ثبت احوال هرگاه پدر و مادر طفل، رابطه زوجیت نداشته باشند و هر دو آنها متفقاً واقعه ولادت او را اعلام نمایند، نام خانوادگی پدر طبیعی برای طفل ثبت میگردد. اگر تنها یكی از والدین طفل به اداره ثبت احوال مراجعه كند. نام خانوادگی او برای طفل مقدر میگردد حتی اگر مادر باشد و نام طرف دیگر با قید نام كوچك در اسناد سجل احوال ثبت میگردد.
اگر مردی براساس سندی كه در دفتر اسناد رسمی تنظیم گردیده است 3/2 از اموال خود را بعد از مرگ برای همسرش وصیت نماید. آیا این وصیت بلااشكال است. البته این مرد، بجز همسر، دو فرزند پسر نیز وارث دارد؟ آیا این وصیت از منظر قانون اشكالی دارد؟
مطابق با ماده 843 قانون مدنی، افراد تا 3/1 اموال خود را میتوانند وصیت نمایند و تنفیذ وصیت زاید به ثلث با ورثه میباشد. در مورد سوال شما از آنجائیكه بجز شما دو وارث دیگر نیز، ارثبر میباشند این مسأله پیش میآید كه آیا وارث دیگر با این وصیت توافق دارند یا خیر. در صورتیكه وراث دیگر در مورد وصیت موافق نباشند فقط 3/1 از اموال به زوجه میرسد و بقیه مطابق با قواعد و مقررات حاكم بر ارث بین وراث تقسیم میگردد. و اما اگر فرزندان پسر «یعنی بقیه وراث» موافق بر وصیت باشند، وصیت طبق آنچه تنظیم گردیده نافذ و بلااشكال میباشد.
خانمی هستم كه 3 سال است به عقد مردی درآمدهام، اما تشكیل خانواده ندادهام، حق جس چه حقی است و آیا شامل حال من میگردد؟
خانم محترم آن چیزی كه در خانواده حكم میكند حدالامكان اخلاق میباشد و تا حد ممكن نباید از اهرم قانون كمك گرفت و اما در مورد سوال شما. موضوع حق جس در مورد خانمهای دوشیزهای كه تمكین از نوع خاص نكردهاند كاربرد دارد و در فقه نیز علت آنرا پذیرفتهاند. و شرایط آنرا 1- خودداری زن از همخوابی با همسر و
2- عندالمطالبه بودن مهر میدانند. مطابق ماده 1085 قانون مدنی صراحتاً اعلام میدارد. زن میتواند تا مهر به او تسلیم نشده از ایفای وظایف زناشویی در مقابل شوهر امتناع كند مشروط بر اینكه مهر او حال باشد و این امتناع حتی مسقط حق نفقه نخواهد بود.
در چه صورتی حكم به نشوز یك زن صادر میشود و وقتی این حكم صادر گردد چه عواقبی در پی دارد؟
در زندگی مشترك آنچه زوجین باید رعایت نمایند حسن معاشرت میباشد. ماندگاری رابطه زوجیت در گرو رفتاری نیكو و توام با احترام متقابل بین زوجین است حسن معاشرت زوجین یكی از پایههای اصلی پایداری نهاد خانواده است. كه در اندیشهها و كتب مذهبی و فرهنگهای متفاوت و ادیان متعدد و تمامی جوامع مورد توجه قرار گرفته است. در حقوق كشور ایران همینكه نكاح بهطور حجت واقع شود رابطه زوجیت بین طرفین موجود و حقوق و تكالیفی در مقابل یكدیگر برقرار میشود زن و شوهر هر دو مكلف به حسن معاشرت هستند و زن در حقوق خانواده وقتی ناشزه محسوب میشود كه بدون مانع مشروع از اجرای وظایفی كه بر عهده دارد امتناع ورزد. در ابتدا هر خانمی باید رفتاری توام با عشق و احترام در كانون خانواده داشته باشد.
محبت و همدلی و همراهی مرد در مراحل مختلف زندگی جزء وظایف زناشویی است. همچنین سكونت در خانه مشترك و رعایت تمایلات جنس همسر، اگر خانمی بدون عذر موجه حاضر نشود كه با شوهر خود زندگی كند یا رابطه زناشویی برقرار نكند و یا در اداره زندگی همكاری لازم را مبذول نفرماید. زن ناشزه محسوب میگردد. البته اكثر قریب به اتفاق زنهای ایرانی انسانهایی پر از فداكاری و گذشت و محبت و ایثار هستند. و اما اگر دادنامهای صادر گردد مبنی بر نشوز زن، از تاریخ نشوز، حق نفقه اسقاط مییابد. زیرا در حقوق ایران مرد در عقد دایم ملزم به پرداخت نفقه میباشد و فقط در جائیكه خانمی ناشزه محسوب شود مستحق نفقه نخواهد بود.