مشكلات زن و شوهرها بعد از بچهدار شدن!
در زندگی زن و شوهرها گاه موقعیتهایی ایجاد میشود كه میتواند تعادلی را كه پس از سالها به دست آمده، برهم زده و زندگی را به سوی عدم تقارن سوق دهد؛ تولد فرزند یكی از این تغییرات است. به دنیا آمدن كودك اگرچه واقعیت خوشایند و اتفاقی میمون است ولی گاه به حدی زندگی زوجها را تحتالشعاع خود قرار میدهد كه شور و شعف پدر و مادر شدن جای خود را با عواطف و احساسات دیگری عوض میكند تا آنجا كه فرزند را رقیب خود تلقی كرده و واكنشهای متفاوتی از خود بروز میدهند و واكنشهای منفیای كه طرفین نسبت به هم بروز میدهند سرمنشأ مشاجرهها و دعواهای خانگی میشود.
افسردگی طبیعی است
با تولد فرزند اول یك تغییر بزرگ در زندگی زن و شوهر به وجود میآید و بیشترین بار آن بر دوش مادر است؛ البته این به صورتی نیست كه پدر مصون بماند. در این شرایط پدر و مادر معمولا تجربه و آگاهی ندارند. تجربههای ساده نظیر شیر دادن به فرزند یا مواجهه با زردی گرفتن نوزاد را ندارند در نتیجه یك موجود جدید با صدها مساله به دنیا میآید و نیاز به مراقبت 24 ساعته دارد، در نتیجه كل زندگی تحتالشعاع قرار میگیرد. یكسری مشكلات روحی جدا از این مسایل پس از زایمان برای خانم به وجود میآید و آن هم افسردگی پس از زایمان است. در جهان فعلی ما كه خانمها معمولا اجتماعیتر هستند، هم كارهای خارج از منزل را برعهده دارند و هم فعالیت اجتماعی میکنند، اغلب این افسردگی شدیدتر است به دلیل اینكه خانمی كه قبل از تولد فرزند، فعالیت اجتماعی خارج از منزل داشته یكباره با تولد فرزند خانهنشین میشود و فعالیتهای قبلی خود را از دست میدهد. برخی موارد افسردگی هم وابسته به شرایط هورمونی و به همخوردگی هورمونهای خانم است. برخی مواقع خانمهایی كه خانهدار بودهاند هم با بهدنیا آوردن فرزند افسرده میشوند. در اینجا مسوولیت آقایان بیشتر میشود. در این دوران آقایان باید برای خانمها بیشتر وقت بگذارند تا خانم هم بتواند از نظر روانی آرام شود.
فرزند بخاری نیست
اگر زن و شوهری رابطه متزلزل داشته باشند و فاكتورهای اصلی رابطه خوب زناشویی را نداشته باشند، تولد فرزند به آنها كمكی نخواهد كرد و اگر شرایط عاطفی مناسبی داشته باشند رابطه بین آنها مستحكمتر میشود. چیزی كه مهم است خود رابطه است كه باید از ابتدا خوب و انتخاب همسر از همان ابتدا به خوبی صورت گرفته باشد و درك متقابل بین هر دو باشد، علایق مشتركی داشته باشند و هركس ساز خود را نزند؛ در واقع هماهنگی زن و شوهر بالا باشد. برخی میگویند كه بچه باعث استحكام زندگی میشود. شاید تا مدتی این قضیه رخ دهد ولی به مرور زمان وضع به شكل قبلی برمیگردد.
در خیلی موارد زنها با وجود داشتن مشكل، به خاطر فرزندشان از طلاق خودداری میكنند ولی این مساله در درازمدت باعث طلاق عاطفی میشود. در قدیم هم كه رابطه زن و شوهرها ادامه پیدا میكرد شاهد طلاقهای پنهان بودیم و زندگی فقط به خاطر فرزندان ادامه پیدا میكرد و شاهد یك رابطه سرد در خانه بودیم و فرزندان این افراد هم در چنین شرایطی رشد میكردند و در آینده زندگی زناشویی موفقی را تجربه نمیكردند، زیرا الگویی برای یك زندگی خوب نداشتند. آنها هم همان سردی را ادامه میدادند و یكی از طرفین زن، شوهر یا هر دو به انواع و اقسام بیماریهای سایكوسوماتیك (روانتنی) دچار میشدند. بسیاری از سرطانها و ناراحتیهای معده و فشار خونهای بالا منشأ روانی دارند كه در اثر عدم رضایت، تنش و ناراحتی به وجود آمده و این در حالی است كه زن و شوهر به خاطر فرزند در رابطه باقی میمانند ولی انواع بیماریهای روحی و جسمی را تحمل میكنند.
عدم درك و مشاجره
پس از تولد نوزاد اغلب زوجهایی كه تا قبل از آن كمتر مشاجره داشتهاند، مشاجرههای بیشتری را تجربه میكنند و این قضیه تا حدودی به توقع خانم برمیگردد كه در این موقعیت انتظار توجه و درك بیشتری از جانب همسر و دیگران دارد. اگر همسر این توقع را برآورده نكند باعث بروز مشاجره میشود. یكسری از مشاجرهها به توقع مرد برمیگردد. شاید خانم مانند قبل نتواند غذا را به موقع آماده كند یا اینكه نظم خانه بههم خورده باشد، در این شرایط آقایانی كه وسواسیتر و پرتوقعتر هستند و معتقدند كارهای منزل برعهده خانم است، شروع به شكایت و مشاجره میكنند. گاهی واكنشها و دخالتهای خانوادههای طرفین در مورد بچه باعث مشاجره میشود، به طور مثال خانواده آقا به عروس در مورد نگهداری از بچه امر و نهی میكنند و خانم هم واكنش مناسب را نشان نمیدهد و نمیتواند با موضوع روبهرو شود و حساستر هم میشود، پس شروع به مشاجره با آقا میكند.
سن مشخصی ندارد
زمان مناسب برای تولد یك فرزند برمیگردد به آمادگی دختر و پسری كه ازدواج كردهاند برای مادر و پدر شدن. سن مشخصی برای این آمادگی در نظر گرفته نمیشود؛ برای یك فرد در 20 و 30 سالگی است و برای فرد دیگر حتی تا 40 سالگی این آمادگی وجود ندارد. تا وقتی زن و شوهر، خود بچه هستند، قسمتهای كودك وجود آنها قوی است، رفتارهای بالغ از خود بروز نمیدهند و مهمتر از همه تا زمانی كه آمادگی پرورش دادن را ندارند، بهتر است بچهدار نشوند. آمادگی پرورش دادن هم قابل امتحان است به طور مثال اگر یك زوج حتی یك گلدان را هم نمیتوانند پرورش بدهند -یعنی با همین تست ساده- میتوان فهمید آمادگی قبول مسوولیت یك موجود زنده را ندارند. تنها موضوع این نیست كه بتوانند نیازهای مادی را برآورده كنند، موضوع این است كه بتوانند موجود زنده را بالنده كنند. به لحاظ روحی هم برای فردی كه به تازگی مادر یا پدر خود را از دست داده، بهتر است بچهدار نشود. در واقع شرایط عاطفی و روانی فرد باید نرمال باشد. اگر كسی دچار تنش و افسردگی است ابدا نباید بچهدار شود. روانشناسان توصیه میكنند تا دو سال پس از ازدواج افراد اقدام به بچهدار شدن نكنند. معمولا تا دو سال نقابها كنار میرود و درك متقابل و شناخت، كامل میشود.
آقایان هم لطمه میبینند
در حقیقت آمار مشخصی درباره میزان شكست روحی خانمها و آقایان نداریم ولی مقالاتی كه نگاشته شده حكایت از مواردی از افسردگی آقایان هم پس از تولد اولین فرزند دارد. این امر هم به این دلیل است كه همسر این آقا كه تا قبل تمام توجه و عشق خود را نثار او میكرده یكباره تمام وقت و عشق خود را نثار موجودی تازهوارد میكند و ضمن اینكه اغلب اوقات خسته است، آقا از نظر عاطفی لطمه میخورد ولی بهتر است بگوییم هر دو لطمه میخورند ولی لطمه خانمها بیشتر است.
شكل ارتباط
بعد از زایمان هورمونهای مادرانه در خانم ترشح میشود و خود این هورمونها زن را تحت تاثیر قرار میدهد و برخی مواقع افسردگی موجب كاهش میل به فعالیت جنسی میشود. خستگی زیاد مانعی برای این فعالیت است. خود فرزند باعث میشود روابط زن و شوهر سرد شود. هر یك به بچه توجه بیشتری میكنند و رابطه كمرنگ میشود. برای خانمها پیشنیاز روابط جنسی روابط عاطفی است و اگر عاطفه لازم را از جانب شوهر دریافت نكنند، ممكن است سردتر هم بشوند.
آقایان همسرتان را دریابید
وظیفه آقایان پس از تولد فرزند نسبت به همسر از اهمیت زیادی برخوردار است. من از جانب یكی از مراجعان خودم كه آقایی بود، مطرح میكنم كه میگفت من تمام توجه خود را در زندگی به همسرم معطوف میكنم چون اگر همسر من آرام باشد بچههای من را خوب تربیت میكند، یعنی غیر از اینكه خود خانم احساس میكند یك سرپناه بزرگی دارد كه نیازهای او را ارضا میكند به دلیل اینكه كمبود و خلأ ندارد، بهتر میتواند به فرزندان محبت و توجه نشان داده و تربیت صحیحتری ارایه بدهدَ در نهایت نفع این مساله به خود آقا برمیگردد.
محبت، محبت و باز هم محبت
معمولا در مواردی كه رابطه از بین رفته، محبت كردن همهچیز را حل میكند؛ البته در صورت حاد بودن مشكل باید از مشاور و روانشناس كمك گرفت و نقش بهبود رابطه بیشتر برعهده آقاست و خانم ممكن است پس از تولد فرزند پرخاشگر هم بشود و رفتار او نامتعادل باشد. آقایان باید در این مرحله پخته عمل كنند و قهر و دلخوری نداشته باشند. در كل دو طرف باید پیشگیری كنند و تا زمانی كه كودك شیر میخورد آقا باید حتی اگر تقصیر از جانب خانم است با محبت و حمایت مشكل را حل كند. معمولا خانمها حمایت و توجه نیاز دارند و در این زمان آرام خواهند بود.
افسردگی، اضطراب و اختلال خواب
افسردگی یكی از اختلالهایی است كه هم در آقا و هم در خانم پس از تولد فرزند شایع است. اضطراب اغلب در خانم بهوجود میآید؛ اینكه گمان میكند نمیتواند به كارهای خود برسد. به طور مثال خانمی كه قبلا خیلی با نظم بوده با تولد فرزند نمیتواند شرایط قبلی را حفظ كند و ممكن است اضطراب بگیرد و گاهی دچار وسواس شود و برای حفظ سیستم قبلی كارهای وسواسی از خود نشان بدهد. اختلال خواب و اختلالهای مربوط به جسم قطعا برای خانم پیش میآید، مانند تغییرات هورمونی و كاهش میل جنسی. عدهای دچار حالات پرخاشگری میشوند. برخی مواقع اختلال وابستگی پیش میآید و دیده میشود خانم هر روز بچه را به منزل مادر خود میبرد و كمك میگیرد كه خیلی خوب نیست و استقلال را از دست میدهد.