به حتم، وقتي كه درگير مسائل عاطفي میشويد، حاضر نيستيد لحظهاي هم به اين موارد فكر كنيد. ولي، زندگي كتاب داستان نيست و همه روزهايش خوشايند و دلچسب شما نخواهد بود، پس قبل از آنكه طعمه خوش خيالیهاي خود شويد، چشمانتان را خوب بگشاييد و واقعيت زندگي را دريابيد:
1- در زندگي روزهايي وجود دارد كه با نگاه كردن به چهره همسرتان كه در نزديكي شما به خواب رفته است، با خود میگوييد: «آيا اين همان كسي است كه بايد براي هميشه با او باشم». وقتي میخواهيد ازدواج كنيد، با خود میانديشيد كه در انتخاب همسرتان درست عمل كردهايد و نيمهه گمشده خودتان را يافتهايد و حاضر هستيد آنقدر در كنار و همراه او بمانيد تا مرگ شما را از هم جدا كند. اما، به ناگاه يك روز از خواب بيدار میشويد و درمیيابيد كه همسرتان آن كسي نيست كه شما میپنداشتيد و نمیتواند لحظههاي زندگیتان را از شادي و نشاط پر كند. به علاقهاي كه به او داريد، شك كرده و به علاقه او نيز نسبت به خودتان شك میكنيد. حتي، ممكن است گاهي با خود بينديشيد كه چرا اين فرد را به عنوان شريك زندگي انتخاب كردم و يا چرا در امر ازدواج شتاب كردم؛ اما، حقيقت امر اين است كه شما معناي واقعي ازدواج را درك نكردهايد و زماني كه اين جمله را بر زبان میآورديد: «من شريك تو خواهم بود، در غمها و شادیها»، درك درستي از اين جمله نيز نداشتيد. جنس رابطه شما و همسرتان براساس يك زندگي يك روزه بوده است. زيرا، با رسيدن روزهاي تكراري و يكنواخت شدن همه چيز، ديگر حاضر به تحمل وضعيت نيستيد. با شروع حركت پنهاني نااميدي به سمت زندگیتان به طور آشكارا احساس تنهايي و پشيماني میكنيد؛ «نه، او همان كسي نيست كه من میخواستم.» زيبايي آن تصويري كه از ازدواج در ذهن پرورانده بوديد، از بين میرود و ديگر جلوهاي در نظرتان ندارد. شما ازدواج را يك مقصد نمیبينيد بلكه به نظرتان ازدواج سفري يكنواخت و خسته كننده است.
از خواب شيرين بيدار شويد و زندگي را با تمام واقعيتهايش بپذيريد. روز را با همه نورهاي درخشان و حتي ناملايمش دريابيد و باور كنيد كه امروز روز شادي شماست زيرا، توانستهايد تمام قصههاي دورغين درباره سعادت ابدي را از ذهنتان بيرون كنيد و حقيقت ازدواج و قصه حقيقي زندگي را با تمام سختیها و ترسهايش باور كنيد.
2- در زندگي روزهايي وجود دارد كه بايد در آن روزها بيش از حد تصورتان كار و تلاش كنيد.
همگان بر اين باورند كه ازدواج و زندگي مشترك نياز به صرف انرژي و زمان بسيار دارد و شما در خيال خامتان به اين میانديشيد كه با كشمكش و دعوا میتوانيد بسياري از عادات آزار دهنده همسرتان را اصلاح كنيد. شما كمر همت به انجام اينكار بستهايد و براي رسيدن به اين هدف انرژي بسياريي را صرف میكنيد. اما، به اين نكته نيز توجه داشته باشيد كه انسانها طبيعتي پيچيده دارند و رسيدن به چنين هدفي در اصل ساده و آسان نيست.
انسانها هر كدام با شخصيت متفاوتي كه دارند، دنياي مجهول و مبهمي هستند. ما بايد يكديگر را با هر آنچه هستيم، بپذيريم. ازدواج يعني بالا بردن سطح بينش و آگاهي. هر چه ميزان آگاهي شما افزايش يابد، همسرتان نيز با مشاهده رشد بينش شما كمي خود را تغيير خواهد داد و بالعكس.. به اين ترتيب، دو نفر در كنار هم رشد كرده و میبالند. در واقع، كار اصلي هر يك يافتن راهي براي پرورش يافتن يكديگر است. در ازدواج كوشش، امري هميشگي است. بنابراين، به خودتان و همسرتان زياد سخت نگيريد.
3- در زندگي روزهايي هست كه شب هنگام با عصبانيت بسيار به رختخواب میرويد و صبح دم، هنگام بيدار شدن از خواب، از روز قبل نيز عصبانیتر هستيد.
شما نياز به آرامش و خونسردي بيشتري داريد. بايد به يك ديدگاه ثابت برسيد. بايد كمي به زندگیتان استراحت دهيد. هر جنگ و منازعهاي نياز به تنفس و استراحت دارد. يك توقف كوچك در هر دعوا به شما اعلام میكند كه ميزان عصبانيتتان چقدر است و تا چه مرزي پيش رفتهايد و چقدر آسيبب ديدهايد. ممكن است منازعه و دعواي شما از يك قدرنشناسي و ناسپاسي كوچك شروع شده باشد و آنقدر بيهوده رشد كرده و باليده است كه حالا از بدي لبريز شدهايد. وقتي چنين وضعيتي برایتان پيش آمد، فرصت يك استراحت كوتاه را از خود و همسرتان دريغ نكنيد تا بتوانيد همه چيز را بهتر ببينيد و خشمتان را مهار كنيد تا بر شما چيره نشود.
برخي مواقع يك بحث منطقي خيلي سريع تبديل به مشاجرهاي احمقانه میشود و به دنبال آن خطاهاي ديگر يكي بعد از ديگري به وجود میآيد. حتي، اگر بتوانيد تمركز خود را درباره يك موضوع حفظ كنيد؛ اما، باز هم در برخي از مشاجرات خشمتان تا زمان رفتن به رختخواب با شما میماند و شما احساس واقعي خود را خفه میكنيد. در چنين مواقعي بزرگترين ضربهها به پيكره ازدواج وارد میشود. در چنين لحظاتي حتي اگر قرار باشد تمام روز بعد را نيز به مشاجره و نزاع بپردازيد، باز هم اجازه دهيد تا احساسات خشم آلودتان كمي فروكش كند و به موقعيت ثابتي برسيد تا بتوانيد كمكم به آرامش دست يابيد.
4- در زندگي روزهايي هست كه ممكن است تا مدتها با همسرتان نزديكي فيزيكي نداشته باشيد؛ اما، نگران نباشيد، اوضاع حتما به سامان میرسد.
دوران نبود تماسهاي فيزيكي و روابط زناشويي در زندگي مشترك امري كاملا طبيعي است. اين دوران هرگز هميشگي نخواهد بود و البته كاملا طبيعي است كه بدن انسان پارهاي اوقات نياز به خواب و استراحت بيشتر داشته باشد. بهتر است در مواقعي كه به هر دليلي نمیتوانيد به مسائل زناشويي بپردازيد، دستكم تماسهاي كوچك و سادهتان را در روابطتان حفظ كنيد، مانند يك نوازش بسيار ساده و از روي محبت.
5- در زندگي روزهايي وجود دارد كه در میيابيد پيدا كردن راهي براي با هم بودن و باهم ماندن بسيار با اهميتتر از يافتن راهي براي به مقصد رساندن خودتان است. به حتم، هيچ يك از ما قصد نداريم آنهايي را كه دوستشان داريم، آزار دهيم. اما، در بيشتر مكانها و زمانها حق را به خودمانن میدهيم. هر چه قدر ميزان حقي كه به خودمان میدهيم، بيشتر میشود، ميزان نارضايتي و ناخشنودي همسرمان نيز بيشتر خواهد شد. متاسفانه، با وجود دانستن اين نكته باز هم با اين تصور نادرست بقيه عمران را سپري میكنيم كه: «حق با من است.» ولي، هر چه آگاهانهتر رفتار كنيم و همسرمان را به خاطر هر آنچه هست، تحسين كنيم؛ به همان اندازه احترام بيشتري براي خودمان قائل شدهايم.
در واقع، به ارزش تعادل و رضايتي كه در زندگي يافتهايم، پي بردهايم. به جاي اينكه فقط به اين نكته بپردازيم كه چقدر همسرمان اشتباه میكند، بهتر است هتاكي و بیحرمتي را كنار بگذاريم و در عوض به او بگوييم «آماده شنيدن حرفهايش هستيم» و يا «من اين گونه فكر نمیكردم» و بعد از آنكه با صداقت و صميميت ديدگاهها و حرفهايش را تصديق كرديم، شنيدن حرفهاي ما نيز براي او آسانتر میشود. هنگامي كه احساس كنيم به خوبي شنيده میشويم، ديگر نياز نداريم مرتب حق را به خود بدهيم.
6- يك ازدواج موفق به اين معني نيست كه در آن هيچ نوع بحث و جدلي نباشد بلكه ازدواجي موفق است كه در آن مرد و زن خانواده هر دو با هم تلاش كنند تا اوضاع را سامان دهند. براي يافتن تعادل در زندگي بعضي مواقع لازم است كه زن و شوهر با همدعواهاي كوچك و بزرگ نيز داشتهه باشند. زيرا، در مشاجرات فقط صدایتان را بالا نمیبريد بلكه از حقيقتها با صداي بلند میگوييد؛ حقيقتهايي كه آنها را در سينهتان دفن كرده بوديد و بعد با به زبان آوردن آنها فكر و روحتان را آرامتر میكنيد، خودتان و همسرتان را بهتر میشناسيد و از نوع و كيفيت رابطهتان آگاه میشويد. اين مشاجرات كوچك و بزرگ كه گاهي در هر خانوادهاي به چشم میخورد، سبب قطع شدن روابط نخواهند شد بلكه ما را قویتر و محكمتر میكند.
7- در زندگي روزهايي هست كه شما در میيابيد بايد فقط خودتان را تغيير دهيد. گاهي اوقات برخي افراد فكر میكنند كه میتوانند كسي را كه دوستش دارند، عوض كنند تا به ايدهآلها و كمالات نزديكتر شود. زوجها در ابتدا با حمايت و همدلي و بعد با داد و فرياد و اتمام حجت كردن به انجام اينن كار مبادرت میكنند و آنچنان نسبت به اعتقادشان سرسختي نشان میدهند كه گويي اين مسؤوليت بزرگ بر گردن آنها نهاده شده و هيچ كاري درستتر از انجام اين كار نيست. اما، غالباً تلاشي بيهوده است؛ زيرا تغيير يك انسان بالغ و دور كردن وي از عادات و باورهاي قديمیاش كه با آنها بزرگ شده يك امر غيرممكن است.
8- اگر با ترسها و ناامنیها مقابله كنيد، در میيابيد كه چه نوع شخصيتي داريد. در بيشتر موارد زوجها در روزهاي نخست آشنايیشان نسبت به هم سوءظن بيشتري دارند. گاهي اوقات اين سوءظنها سبب برآشفتگي و مشاجره میشود. تا جايي كه از شدت عصبانيت ممكن است به طلاق هم به طور جدي فكر كنند. اما؛ اين رفتارهاي بی اساس كه اسباب تحريك زن و شوهر را فراهم میكند، چند ماه بيشتر دوام نخواهد يافت. بزرگترينن شكستها در روابط زن و شوهر فرصتهاي طلايي است تا آنها بتوانند با خودشان روبهرو شوند.اگر ايرادها و كاستیهاي همسرتان را همچون مانعي بين خودتان و يك ازدواج مناسب میدانيد، كار سختي را پيشرو داريد. اما، اگر از كنار اشتباهات يكديگر راحتتر عبور میكنيد، سفر پر فراز و نشيب زندگي به سمت خودشناسي برایتان آسانتر خواهد شد و حين سفر، هداياي باارزشي نيز دريافت میكنيد كه يكي از آنها رسيدن به رابطهای مستحكم و باثبات است. طي سفر شما ياد میگيريد كه با خودتان به مهرباني رفتار كنيد و همين رفتار را نيز با همسرتان داشته باشيد.اين يكي از عجيبترين زيبايیهای ازدواج است. زندگي مشترك پر از لحظات سخت و درسهاي سخت است و هيچكس نمیتواند شما را در طي اين راه آماده كند. اما، در نهايت همين سختیها و دشواریها است كه بزرگترين گنجها را به شما هديه میدهد و عشقتان را نسبت به قبل عميقتر و قویتر میكند.