محمدرضا دژكام روانشناس؛ مشاور ازدواج و خانواده؛ عضو انجمن روانشناسی ايران؛ عضو انجمن مشاوره ايران
تعریف ازدواج هوشیارانه
ازدواج هوشیارانه یا آگاهانه، ازدواجی است كه موجب رشد روانی و معنوی میشود و با هوشیار شدن ذهن ناهوشیار به وجود میآید. در امنیت بودن، شفا یافتن و كامل شدن زمانی كه شما به هوشیاری میرسید، چه تفاوتی در شما ایجاد میكند؟
در ادامه به این پرسش پاسخ خواهیم داد. اما 10 نشانه طلایی برای ازدواج عبارتند از:
نشانههای ازدواج هوشیارانه
1- شما متوجه میشوید كه رابطه عاشقانهتان دلیل و مقصدی نهایی دارد: شفابخشی زخمهای دوران كودكی. پس به جای اندیشه و تفكر كامل روی آرزوها و نیازهای سطحی یاد میگیرید مشكلات حلنشده دوران كودكی را كه در پس مسائل نهفته است، كشف كنید. وقتی به ازدواج با دید اشعه ایكس نگاه میكنید، تعاملهای روزانه شما معنای بیشتر و جنبههای معماآمیز رابطه زناشویی برایتان معنا و مفهوم دیگری پیدا میكند و احساس میكنید روی پدیدهها تسلط دارید.
2- تصویر واقعبینانهتری از همسر خود خلق میكنید! شما در لحظههای اولیه ملاقات، به علت تحریكات مغز شروع به مرتبط ساختن عشق با مراقبان اولیه خود كرده، بعدها ویژگیهای منفی خود را به همسرتان فرافكن كردید و به تدریج واقعیت ذاتی همسر خود را محو ساختید! وقتی در جهت دیگر ازدواج هوشیارانه حركت میكنید، به تدریج این توهمات را رها كرده و شروع به دیدن حقیقت ذات همسر خود میكنید. شما همسرتان را نه به صورت نجاتبخش، بلكه به صورت انسان زخمدیده دیگری كه برای شفابخشی تلاش میكند، میبینید!
3- نیازها و آرزوهای خود را با همسرتان در میان میگذارید. در ازدواج ناهوشیارانه، شما به باور دوران كودكی میچسبید و همسرتان باید نیازهای شما را حدس بزند. در ازدواج هوشیارانه، شما این حقیقت را میپذیرید كه برای درك یكدیگر باید راهكارهای ارتباطی را گسترش دهید.
4- در ازدواج هوشیارانه، در برخوردهای متقابل از روی فكر و تأمل عمل میكنید؛ اما در ازدواج ناهوشیارانه بدون فكر واكنش نشان میدهید!
اجازه میدهید واكنشهای اولیه، رفتار شما را تحت تسلط درآورد. در ازدواج هوشیارانه خود را آموزش میدهید تا رفتار سازنده بیشتری داشته باشید.
5- یاد میگیرید به نیازها و خواستههای همسرتان به اندازه نیازهای خود احترام بگذارید. در یك ازدواج ناآگاهانه تصور شما این است كه همسرتان باید همه نیازهایتان را درك و برآورده سازد؛ اما در ازدواج آگاهانه ایده و مرام عشق به خود را رها كرده و انرژی بیشتری را صرف نیازهای همسرتان میكنید.
6- بخش تاریك شخصیت خود را در آغوش بگیرید. در ازدواج آگاهانه این حقیقت صمیمانه را میپذیرید كه شما هم مثل همه انسانها، ویژگیهای منفی دارید. زمانی كه مسؤولیت بخش تاریك طبیعت خود را پذیرفتید، دیگر در صدد برنمیآیید ویژگیهای منفی خود را روی همسرتان فرافكن كنید و این محیط خالی از دشمنی ایجاد میكند.
7- شگردهای جدیدی برای ارضای نیازها و خواستههای اولیه خود به كار برید. در دوران جنگ بر سر قدرت، شما با تملق یا با نشان دادن خشم یا مقصر شمردن سعی میكنید وی را وادار كنید نیازهایتان را برآورده سازد! اما وقتی فراسوی این مرحله حركت میكنید، متوجه میشوید كه همسرتان میتواند منبع كمك و سوددهی باشد. در صورتی كه شگردهای خودمحكومی را رها میسازید.
8- در درون خود به دنبال قدرت و تواناییهایی میگردید كه فاقد آن هستید! یكی از دلایلی كه جذب همسرتان شدید، این بود كه او قوت و تواناییهایی داشت كه شما فاقد آن بودید. بنابراین در كنار همسر بودن به شما احساس تمامیت و كمال كاذب میداد. در ازدواج آگاهانه متوجه میشوید تنها راهی كه میتوانید احساس وحدت و یگانگی كنید، این است كه ویژگیهای پنهان درونی خود را رشد دهید.
9- شما مشكلات داشتن یك ازدواج خوب را قبول میكنید. در ازدواج ناآگاهانه، بر این باورید كه راه یك ازدواج خوب، انتخاب همسر درست و مناسب است؛ اما در ازدواج هوشیارانه قبول میكنید كه باید همسر درستی باشید. با نگاه واقعبینانهتر به روابط عاشقانه متوجه میشوید یك ازدواج خوب نیاز به تعهد، نظم، انضباط، شهامت، شجاعت، رشد و تغییر دارد و اینكه ازدواج كار سختی است.
10- بیش از گذشته از اشتیاق خود برای به كمال رسیدن، دوست داشتنی بودن و با عالم خلقت یكی شدن آگاه میشوید و به عنوان بخشی از طبیعت خدادادی این توانایی را دارید كه بدون قید و شرط، وحدت و یگانگی را با دنیای اطراف خود تجربه كنید. شرایط اجتماعی و محروم بودن از تربیت صحیح سبب شده این كیفیتها را از دست بدهید.
اجازه دهید تا نگاه دقیقتری به این 10 مورد بیندازیم. نیاز به قبول مشكلات داشتن یك ازدواج خوب مهم است؛ چون هر یك از 9 عقیده دیگر فایدهبخش نخواهد بود، مگر اینكه شما به رشد، تغییر و پیشرفت تمایل داشته باشید.
توضیح روانشناس
در پایان لازم است توضیحی درباره واژه «فرافكن» كه در متن به كار رفته داده شود. یكی از مكانیسمهای دفاعی روانی كه معمولاً همه ما انسانها به نوعی از آنها در زندگی شخصی و روزمره خود بهره میبریم، مكانیسمی است تحت عنوان «برونفكنی یا فرافكنی»!
به عبارت دیگر همه ما آروزها و تمایلات و خصایص فردی و نقاط ضعف مربوط به خود را داریم كه گاهی وجود آنها برایمان ناراحتكننده است! قبول آنها نیز خالی از اشكال نیست و مایل به داشتن آنها نیستیم و میكوشیم تمایلات ناپسند خود را به دیگران نسبت دهیم و خود را عاری از عیبها و نقصها سازیم. به این عمل در روانشناسی «فرافكنی» یا برونفكنی گفته میشود.