دراین مقاله سعی داریم با توجه به سرویس شرکت ها در مورد کنترل ترافیک اطلاعاتی جامع و کامل ارائه نماییم .
ترافیک عبارت است از جابجایی افراد و کالاها از یک مکان به مکان دیگر. حرکت معمولاً در امتداد یک تسهیلات یا مسیر خاص رخ می دهد که می توان آن را راهنما نامید. این ممکن است یک راهنما فیزیکی باشد، مانند مورد راه آهن، یا ممکن است یک مسیر مورد توافق یا تعیین شده باشد که به صورت الکترونیکی (مانند هوانوردی) یا جغرافیایی (مانند صنعت دریایی) علامت گذاری شده است. حرکت - به جز حرکت عابر پیاده که فقط به نیروی انسانی نیاز دارد - شامل نوعی وسیله نقلیه است که می تواند برای مردم، کالاها یا هر دو خدمت کند. انواع وسایل نقلیه، که اغلب به عنوان شیوه های حمل و نقل شناخته می شوند، می توانند به طور کلی به عنوان جاده، راه آهن، هوایی و دریایی (به عنوان مثال، مبتنی بر آب) شناخته شوند.
ترافیک به دلیل نیاز به جابجایی افراد و کالاها از یک مکان به مکان دیگر تغییر می کند. به این ترتیب، این جنبش به دلیل تصمیمات اتخاذ شده توسط افراد برای انتقال خود یا دیگران از یک مکان به مکان دیگر برای شرکت در فعالیتهای آن مکان دوم یا انتقال کالاها به مکانی که ارزش بالاتری دارند، آغاز میشود. بنابراین، جریانهای ترافیک اساساً با سایر حوزههای مهندسی و علوم فیزیکی (مانند حرکت الکترونها در یک سیم) متفاوت است، زیرا اصولاً توسط قوانین رفتار انسان کنترل و تعیین میشوند. در حالی که ویژگیهای فیزیکی در عملکرد همه حالتها حیاتی هستند (مثلاً نگه داشتن هواپیما در هوا)، تقاضا یا نیاز به سفر که باعث ایجاد ترافیک میشود از تمایل به تغییر مکان ناشی میشود.
یکی از چالش های اصلی در کنترل ترافیک، تطبیق ترافیک به روشی ایمن و کارآمد است. کارایی را می توان به عنوان معیاری از سطوح حرکت نسبت به اهداف یک سیستم حمل و نقل خاص و منابع مالی مورد نیاز برای عملکرد آن در نظر گرفت. به عنوان مثال، راه آهن را می توان کارآمد دانست که بتواند نیازهای سفر مشتریان خود را با حداقل هزینه برآورده کند. اگر یک جایگزین (به عنوان مثال، خدمات حمل و نقل) نیز بتواند نیازهای مشتری را برآورده کند، اما با هزینه کمتر، ناکارآمد در نظر گرفته می شود.
ایمنی، مدیریت ترافیک برای کاهش یا حذف تصادفات، دلیل مهم دیگر برای کنترل ترافیک است. به خلبان خطوط هوایی باید در مورد بادهای شدید در فرودگاه مقصد هشدار داده شود، همانطور که یک راننده خودرو باید در مورد یک پیچ یا تقاطع خطرناک در پیش رو هشدار داده شود. کنترل ترافیک به عنوان هدف اصلی خود مدیریت حرکت افراد و کالاها تا حد امکان کارآمد و ایمن است. با این حال، اهداف دوگانه اغلب در تضاد هستند یا حداقل با هم رقابت می کنند. به عنوان مثال، موارد مکرری وجود دارد که در آن خطوط هوایی تجاری در فرودگاه مبدأ خود تا زمانی که مجوز فرود در مقصد دریافت کنند، روی زمین نگه داشته می شوند. این مجوز تنها زمانی داده میشود که فرودگاه مقصد تشخیص دهد که تعداد هواپیماهایی که انتظار میرود در یک زمان خاص وارد شوند به اندازهای کم است که کنترلکنندههای ترافیک هوایی محلی بتوانند به هواپیما در فرود بدون اضافهکردن به محدودیتهای انسانی و به خطر انداختن ایمنی کمک کنند.
در ترافیک جادهای، تقاطعهایی با چراغهای راهنمایی (به عنوان مثال، نشانهای سبز، کهربایی و قرمز) اغلب یک خط مجزا با یک فلش سبز روشن اضافه میکنند تا امکان گردش به چپ بدون ترافیک مخالف را فراهم کند. این اغلب منجر به دورههای غیرسبز طولانیتر در تقاطع میشود که باعث افزایش تاخیر و کاهش کارایی و تحرک میشود. کنترل ترافیک همیشه با تلاش برای ارضای اهداف متضاد ایمنی و تحرک همراه خواهد بود.
ایمنی دغدغه انحصاری جامعه کنترل ترافیک نیست. تقریباً هر روش حملونقل دارای سازمانهایی است که اپراتورها را از طریق یک سری رویههای صدور مجوز، تحریمها برای شیوههای عملیاتی نامناسب و الزامات برای ادامه آموزش برای حفظ گواهینامه برای فعالیت تنظیم میکنند. به عنوان مثال می توان به مقامات هوانوردی فدرال که بر آموزش خلبانان نظارت می کنند (به عنوان مثال، اداره هوانوردی فدرال ایالات متحده) اشاره کرد. آژانسهای جادهای که گواهینامههای رانندگی را مدیریت میکنند ممکن است در سطح استانی (مانند کانادا) یا در سطح ملی (همانطور که در اروپا رایجتر است) وجود داشته باشند. بنابراین، مدیریت ایمنی حمل و نقل از طریق مجموعه پیچیده ای از تعاملات بین آژانس های مختلف در سطوح مختلف (به عنوان مثال، ملی، منطقه ای یا ایالتی، و محلی) با استفاده از الزامات قانونی رسمی و اقدامات اداری انجام می شود. بحث زیر لزوماً بر نگرانیهای ایمنی که از عملکرد کنترل ترافیک ناشی میشوند و جزء اجزای آن هستند، تمرکز خواهد کرد.
بررسی اجمالی
کنترل ترافیک یک عنصر حیاتی در عملکرد ایمن و کارآمد هر سیستم حمل و نقل است. رویههای عملیاتی دقیق، قوانین و قوانین، و دستگاههای فیزیکی (مانند علائم، نشانهها و چراغها) تنها تعدادی از اجزای هر سیستم کنترل ترافیک هستند. در مرکز هر سیستمی اپراتور قرار دارد: یک راننده یا عابر پیاده در یک سیستم جادهای، یک خلبان در سیستمهای هوانوردی یا دریایی، و یک مهندس لوکوموتیو در سیستمهای راهآهن. در حالی که کنترل ترافیک را می توان در ابتدا به عنوان نیاز به کنترل یا تحت تاثیر قرار دادن تعداد زیادی از وسایل نقلیه در نظر گرفت، مهم است که بدانیم ترافیک از تعداد زیادی از اپراتورها تشکیل شده است که در مجموع باید تصمیمات منسجمی اتخاذ کنند تا سیستم ها ایمن کار کنند. و کارآمد.
اپراتور واحد تصمیم گیری اصلی در هر سیستم کنترل ترافیک است. به این ترتیب، کل سیستم برای اطمینان از حرکت ایمن و کارآمد وسایل نقلیه در امتداد یک راهنما یا زیرساخت جداسازی با ارائه اطلاعات کافی، دقیق و به موقع به اپراتور سازماندهی شده است. اپراتور ورودی ها را از منابع مختلف می پذیرد، وارد فرآیند تصمیم گیری می شود و اقدامات کنترلی مناسب را برای حفظ عملکرد خودرو تعیین می کند.
اپراتور بیشترین اطلاعات فوری و مستقیم را از وسیله نقلیه دریافت می کند. علاوه بر ورودی های بصری در مورد وضعیت وسیله نقلیه که توسط ابزار دقیق ارائه می شود (به عنوان مثال، سرعت، جهت)، اپراتور اطلاعات را از طریق احساس فیزیکی حرکت (به عنوان مثال، از طریق نیروهای وارد بر عضلات و اندام های حسی) دریافت می کند. به عنوان مثال، کند شدن و چرخش یک وسیله نقلیه، نه تنها از نظر بصری، بلکه از نظر فیزیکی نیز با کاهش سرعت خودرو و تغییر مسیر، توسط بدن اپراتور احساس می شود. خودروهای مختلف دارای ویژگی های عملکردی بسیار متفاوتی هستند که مستقیماً بر نیروهای فیزیکی وارد بر اپراتور تأثیر می گذارد. یک خودرو بسیار واکنشپذیر است و تقریباً فوری (مسلماً کمتر از یک ثانیه) به ورودیهای ترمز یا فرمان پاسخ میدهد. یک کشتی یا هواپیمای بزرگ، به دلیل طراحی و «راهنمای» که در آن کار میکند، در پاسخ به ورودیهای فرمان یا تغییر سرعت کند است (به ترتیب چند دقیقه). با این حال، هواپیماها و قایقهای کوچک دارای ویژگیهای واکنشی بسیار شبیه به خودرو هستند تا همتایان بزرگتر خود.