عجایب ایران بیشمار است و افسانههای خوفناکی درباره آنها گفته میشود. مناطقی وهمآلود و پر رمز و راز که به واسطه همین افسانهها و داستانها، بسیاری از این مناطق حالا به جاذبهای توریستی تبدیل شدهاند و بسیاری برای این که هیجان را تجربه کنند به این مناطق سفر میکنند. در ایران، منطقههای عجیبی برای گردشگری وجود دارد که علاقهمندان میتوانند به آنها سفر و درستی مطالبی را که در موردشان مطرح میشود، بررسی کنند. هدف تمامی گردشگران از سفر، صرفاً تماشای منظرههای جذاب و خوشگذرانی نیست، بلکه بعضی هم هستند که برای برطرف کردن حس کنجکاوی، کسب دانش و … سفر و مقصد خویش را انتخاب میکنند. مناطقی در ایران موجود است که اشخاص کنجکاو میتوانند برای کشف آنها سفر کنند.
دریاچه گنج
دریاچه زیبا، مرموز و پرخطر به اسم «تخت سلیمان» در تکاب جای گرفته که یکی از پر رمز و رازترین جاهای دیدنی استان آذربایجان غربی به شمار میرود. به عقیده مردم محلی این دریاچه با کوبیده شدن عصای «حضرت سلیمان» در زمین پدید آمده و گنجی ارزشمند و باستانی در عمق این دریاچه مخفی شده است. گنجی که در زمانهای مختلف، اشخاص شجاع و ماجراجوی زیادی را برای جست و جویش به دریاچه کشانده و دریاچه همه آنها را بلعیده و حتی جنازه آنها هم به خشکی بازنگشته است. افسانهها و باورهای محلی قابل شنیدن و جذاب زیاد دیگری هم در مورد این دریاچه وجود دارد. تعدادی دیگر از مردم هم بر این عقیده هستند که این دریاچه محل تولد «زرتشت پیامبر» است.
کال جنی
حتماً نام کال جنی را شنیدهاید، درهای شگفتآور در دل بیابان داغ طبس. کال جنی منطقهای است وسیع که از دوره ساسانیان و به دنبال عبور آب و سیلابها ایجاد شده است. کال جنی که به معنی دره جنهاست به علت داشتن دیوارهها و تونلهای متفاوت در بین مردم قدیم، منطقهای جنزده و وحشتناک به حساب میآمده و قصههای مختلفی در توصیف آن گفته میشود. حتی برخی میگفتند که نباید تنها به این دره سفر کرد چرا که بازگشتی درکار نیست، ولی این روزها کی گوشش به این حرفها بدهکار است؟ کال جنی در شمال غربی طبس در نزدیکی ازمیغان واقع شده و از طریق جاده بشروبه به طبس میتوان با دنبال کردن تابلوها خود را به اینجا رساند.
باغی که از درختانش سنگ آویزان است!
در ۴۰ کیلومتری جنوبشرقی سیرجان، باغی قرار دارد که به آن «باغ سنگی درویشخان» میگویند. این باغ از ۴۰ سال قبل که زمین زراعی فردی به اسم «درویشخان» دستخوش اصلاحات ارضی گردید، وضعیت طبیعی خویش را از دست داد، زیرا درویشخان به علامت اعتراض و در واقع به خاطر رنجی که از این پیشامد کشیده بود، درختهای باغاش را که دیگر خشکیده بودند، در جای دیگری کاشت و سنگهایی را از کوههای اطراف جمع کرد و به عنوان میوهی درختاناش از آنها آویزان کرد. درویش خان به سنگ اکتفاء نکرد و چند وقتی هم سر گوسفندان که به وسیله گرگ دریده شده بودند را به درختان آویخت که با اعتراض مردم، دست از این کار برداشت. لوله اگزوز خودرو، چرخدندههای فرسوده، لاستیکهای نخنمای پنچر شده، پیت نفت، قوطی حلبی، آیینه شکسته، شناور کولر، نی قلیان شکسته و بسیاری ضایعات دیگر هم بر این درختان ظاهر شدند. این کار سبب شد که مردم، پیرمرد را مجنون بدانند و کر و لال بودن پیرمرد هم بر این شایعهها ادامه داد و سبب شد که کنجکاوی و شوق گردشگران برای کشف این ماجرا برانگیخته شود. گفته میشود بعد از مرگ درویشخان یکی از درختان فرو میریزد و چند مرد از روستای اطراف برای مجدداً آویختن سنگها و استوار گردانیدن درخت به زحمت سعی میکنند. سؤال اینجاست که این پیرمرد در آخرین سالهای زندگی خویش چه طور قادر به جابجایی درختان و سنگها بوده است؟ امروزه این باغ سنگی یکی از جاهای دیدنی سیرجان به شمار میرود. شبیه این باغ در کشور مکزیک هم وجود دارد، باغی به اسم «جزیرهی عروسکها»، که به وسیله مردی به اسم «دون ژولیان سانتانا» ساخته شده است. سانتانا مرد گوشهنشینی است که جهان و خانودهاش را ترک کرد و ۵۰ سال از عمرش را صرف ساختن یک باغ ترسناک کرد. وی برخی از عروسکهای کهنه را از آشغالدانیهای شهر جمع میکرد و برخی دیگر را از طریق مبادلهی میوههای باغ با عروسک به دست میآورد و بعد آنها را از درختها آویزان میکرد. بازدیدکنندگان هم از دیدن عروسکهای آویزان از درختها وحشت میکردند.
جنگلی که از آن صدای جیغ به گوش میرسد
در جنوب شهر مشهد، یک جنگل کنار روستایی قرار دارد. در زمان شب در این منطقه، صدایی عجیب و هراسآور از بین درختان آن به گوش میرسد که سابقه نداشته است. مردم محلی میگویند که به محض تاریک شدن هوا، صدایی مثل صوت یا جیغ از بین درختان این منطقه به گوش میرسد. این منطقه در جادهای که از جنوب مشهد به طرف کوههای بینالود و مشخصاً روستای دیدنی مغان و غار آن منتهی میشود، واقع شده است و به اسم کوههای خلج مشهور است.
بعضی اهالی منطقه، این صداهای هراسآور را از ملخهایی میدانند که به این منطقه هجوم آوردهاند و شبها به درختان پناه میبرند، بعضی دیگر هم عواملی ناشناخته را از جمله آب و هوا، علت به وجود آمدن این صداها میدانند. این منطقه در درهای واقع شده که رودخانهای از آن میگذرد. این رودخانه هر سال در یک فصل بیآب میگردید، ولی از سال ۱۳۹۰، یعنی درست از سالی که این صداها از جنگل شنیده میشود، همچنان آب در آن جریان دارد و همین امر سبب جلب توجه مردم و به تبع آن، خوف آنها از این پدیدهی شگفتآور شده است. وحشتی که میتواند گردشگران کنجکاو را به سوی خویش جلب کند.
دیوارهایی که اجساد کودکان در آنها دفن بود
هر سال، گردشگران زیادی به تماشای بقایای ارگ بم میروند، ولی میتوان صرفاً به خاطر ابهت و اهمیت ارگ بم، از این قدیمیترین سازهی خشتی جهان دیدن نکرد؛ چندی پیش، خبر کشف جسد چند کودک در دیوارهای مرتفع ارگ بم، توجه کارشناسان خارجی را جلب کرد و جمعی از باستان شناسان ژاپنی تصمیم گرفتند همراه با تیم گزارشگران، راهی خرابههای ارگ بم شوند و به کاوش در موردی مسئله مطرح شده بپردازند. ماجرا از این قرار بود که به طور رسمی، اولین بار یک باستان شناس (نرگس احمدی) در گزارشی اجمالی، به کشف اسکلت نوزادهایی در ارگ بم اشاره نمود (گزارشات و مقالهها سالانهی پروژهی نجاتبخشی میراث فرهنگی بم، س ۱، ش ۱، ۱۳۸۴). او از ماههای شروع پس از زمین لرزه، برای بررسی میزان تخریب به ارگ رفتهبود. در آن ایام، رسانهها با عناوینی مثل «گره معما در دست مومیاییها»، «ابهام دربارهی کشف جسد در ارگ بم»، «کشف مومیایی کودکان در لابهلای حصارهای ارگ بم» و … از این حادثه صحبت کردند و خبرهایی، از سکوت مسوولان تا تکذیب خبر کشف اجساد تازهی نوزادان، انتشار یافت.
آیا ایران «مثلث برمودا» دارد؟
ریگ جن» شگفت انگیزترین، اسرارآمیزترین و وحشتناکترین منطقه در ایران است. این منطقهی کویری که پر از تپههای ماسهای است، در جنوب سمنان قرار دارد. این منطقه در شرق دریاچهی نمک، شمال چوپانان و انارک و غرب جندق، یعنی در کویر مرکزی ایران واقع است و به علت وسعت زیاد و نداشتن چشمه یا چاه، در گذشتههای دور، کاروانها از آنجا عبو نمیکردند و فقط در سالهای گذشته، دستههایی از پژوهشگران و سیاحان به این منطقه رفتهاند.
«ریگ جن» با وسعتی حدود ۳۸۰۰ کیلومترمربع در حاشیهی شمالیاش به کوه گوگردی و در حاشیهی شرقیاش به جادهی دامغان میرسد. بهترین مسیر دستیابی به آن، بخش شمالشرقی «پارک ملی کویر» است، جادهی سنگ فرش ملکآباد که البته داخل مرز پارک است و زیر نظر سازمان حفاظت محیطزیست اداره میشود.
مسیر دیگر برای وارد شدن به «ریگ جن» جندق است که در بخش شرقی پارک قرار دارد. چند سال قبل، علیپارسا کویرشناس مقیم آمریکا همراه میرانزاده رئیس وقت پارک ملی کویر با هواپیما بر فراز «ریگ جن» عروج کردند تا ثابت کنند این منطقه شباهتی با «مثلث برمودا» ندارد. محلیها، چوپانها و ساربانها معتقد هستند که درصورتی که کسی پایش به «ریگ جن» برسد، پنهان و به وسیله روحها و موجودهای ماورایی به قلب «ریگ جن» فرستاده میشود! یکی از کاوشگران میگوید که حتی شترهای ساکنان کویر هم هنگامی که به این منطقه میرسند، میایستند و حرکت نمیکنند. «آلفونز گابریل» اتریشی و یک کاوشگر سوئدی تصمیم داشتند این منطقه را کشف کنند، ولی هیچکدام نتوانستند از این بخش کویر عبور کنند و «گابریل» فقط با گذشتن از عرض منطقه، به اجبار به طرف یزد بازگشت و این وظیفه به کاوشگران کنجکاو ایرانی محول شد. در پایان، علی پارسا همراه با گروهش توانست از طول این کویر عبور کند.