تحقیقات نشان از آن داشت که میترا استاد بخاطر اینکه محمد علی نجفی با اطرافیانش ارتباطی نداشته باشد و کسی شماره ثابتی از دکتر نجفی در اختیار نداشته باشد در مدت یک سال سیم کارت های موبایل شهردار سابق تهران را از وی گرفته و پس از شکستن تلفن همراه و سیم کارت ها، یک سیم کارت و گوشی جدید که تنها خودش شماره آن را داشته در اختیار وی قرار داده است.
نجفی چند روز قبل در روایت جزئیات قتل میترا استاد به این موارد هم اشاره هایی سربسته داشت.
نجفی در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران گفت:میترا به من و پدر و مادر مرحومم فحش می داد او حتی من را کتک می زد و کاملا من را محدود کرده بود. نجفی در حالی که در اظهارات اولیه خود گفته بود که همسرم صدای مرا برای نهادهای امنیتی کشور ارسال میکرد و بر سر همین موضوع با ایشان به شدت درگیری داشتیم، این سخن خود رادر جمع خبرنگاران اندکی تعدیل کرد و افزود:در واتس اپ دیدم که تمام مکالمات من را شخصی ناشناس ضبط شده برای میترا می فرستاد. من نمی گویم یک نهاد امنیتی این کار را کرده است، شاید یک شخص که با میترا در ارتباط بود و در نهاد امنیتی کار می کرد صداهای من را شنود وضبط می کرد و در واتس اپ با شماره ای ناشناس برای او می فرستاد.
وی در خصوص خودکشی در هتل لاله گفت: علت خودکشی به خاطر اختلاف با وی بود و می خواستم جایی باشم که کسی به من دسترسی نداشته باشد. من وی را کتک نزدم بلکه وی چندبار مرا زد و مجروح کرد و البته درگیری فیزیکی داشتیم.نجفی درباره روز حادثه گفت: قصد قتل نداشتم و روز قبل از دعوا با هم بودیم. از ساعت ١١ شب رفتم اتاق خواب که بخوابم. وی مرتب بالای سر من میآمد و حرفهای ناپسندی میزد و میخواست مرا عصبانی کند که به درگیری فیزیکی بینجامد و به خودم و پدر و مادر مرحومم فحاشی میکرد و برخی مطالب دیگر که بحث خانوادگی مطرح بود. روز بعد ساعت ٩:٣٠ میخواست برود حمام که تلفن همراه مرا با خود برد و گفت برای این که به کسی زنگ نزنی با خودم میبرم. وی ادامه داد: گفت من به حمام و بعد از آن بیرون میروم. گفتم کجا میخواهی بروی؟ گفت خودم میدانم، به تو ربطی ندارد. عصبانی شدم رفتم سمت کمد چون به تازگی جابه جا شده بودیم هنوز کلت کمری را پنهان نکرده بودم. اکثرا لای لباس ها داخل چمدان می گذاشتم اما هنوز در کمد بود. آن را برداشتم و به حمام رفتم هنوز به وان نرفته بود گفتم تموم می کنی یا نه؟ که ترسید دستانش را روی شانه ام انداخت به حالت التماس که من نمیدانم از آن به بعد چهار تیر شلیک شد. وی در پاسخ به این سوال که آیا در قتل همسرتان کسی شما را تحریک کرده بود؟ گفت: خیر، به هیچ عنوان کسی در این قضیه دخیل نبود و من هم وقتی که وارد حمام شدم برای قتل نرفتم و اسلحه بردم که وی را بترسانم تا به یک راه حل راضی شود. به خاطر این که یک سال ما باهم کلنجار می رفتیم و وی هیچ راه حلی از جمله طلاق را قبول نمیکرد. نجفی افزود:هر وقت صحبت از طلاق میکردیم شروع به شکستن وسایل خانه و با کارد حمله میکرد.این اواخر گفتم من حاضرم هر چه دارم بدهم تا مهریهات را پرداخت کنم اما میگفت میخواهم کاری کنم که از زندگی بیزار شوی.
می خواستم خودکشی کنم
شهردار پیشین تهران مدعی شد: بعد از این حادثه به سر خاک پدر و پدربزرگم رفتم که خود را بکشم اما زمانی که با خود فکر کردم به این نتیجه رسیدم که قانون راه بهتری است و تصمیم گرفتم که خود را معرفی کنم. متهم گفت: از وقتی که به عقد من درآمد، از اردیبهشت سال گذشته تا دیروز مسائل ناموسی نبود اما تهدید ناموسی زیاد میکرد و یکی از اصلیترین مسائل دعوای ما همین موضوع بوده است. مهریه همسرم ١٣٦٢ سکه بود و هر قدر اصرار میکردم که از یکدیگر جدا شویم، قبول نمیکرد.
صندلی که باعث آشنایی شد
نجفی درباره نحوه آشنایی وی با همسر دومش ادامه داد: در اردیبهشت ٩٦ به دفتر من آمد. آن زمان هنوز شهردار نبودم. وی میخواست کاندیدای شورای شهر در اسلامشهر شود، تقاضای وی این بود که او را به دوستانی که در اسلامشهر دارم معرفی کنم که کمکشان کنند و از آن جا آشنایی ما شروع شد.وی ادامه داد: در همان جلسه بود که چند نفر دیگر هم بودند و وی روی صندلی من نشسته بود.
پیشتر مهیار پسر میترا استاد هم درباره نحوه آشنایی مادرش با نجفی گفته بود: مادرم در حزب کارگزاران با نجفی آشنا شد. مادرم میگفت، من به اشتباه روی صندلی او نشسته بودم و همین موضوع باب آشنایی ما را فراهم کرد.
نجفی درباره نامهای که نوشته نیز گفت:در نامهای که گذاشته بودم، خیلی مختصر سابقه آشناییم را با آن خانم و مشکلاتی که در طول یک سال گذشته با وی داشتم برای خانواده ام نوشته بودم که مطلع باشند این حادثه چرا اتفاق افتاد.
روایت دختر نجفی از نامه پدرش
در همین حال دخترنجفی نیز ازوجود نامه چند صفحه ای که توسط پدرش نوشته شده خبرداد.
به گزارش خبرگزاری رکنا، وی که دیروز از طریق پدرش از قتل مطلع شده بود، گفت: «راننده پدرم نزد من آمد و یک نامه سه برگی پشتورو از پدرم به من داد که در آن نوشته بود میترا را کشته و دلایلش را هم نوشته بود.» وی به دلایل مطرحشده در این نامه اشاره نکرده است. دختر محمدعلی نجفی همچنین مدعی شد که همسر دوم پدرش «با نهادهای خاصی رابطه داشت و از همین طریق به پدرم تسلط پیدا کرده بود و او را تحت فشار قرار میداد.» برخی رسانهها، به نقل از پسر میترا استاد، علت اختلافات مقتول با نجفی را مسائل مالی اعلام کرده و نوشته بودند که نجفی همه اموال را رسما به نام دخترش ثبت کرده و همین مسئله باعث درگیری شده است. اما دختر نجفی با تکذیب این مسئله گفته است: «آخرین بار یک ماه پیش بود که پدرم به من زنگ زد. آن هم به خاطر این که میخواست ماشین لکسوس را که به نام من بود، بفروشد. رفتم امضا دادم و برگشتم. ما هیچ چیزی به نام نداریم. مادرم هر چه دارد به نام خودش است و من هم جز همان لکسوس که فروخته شد چیزی به نام ندارم.»
دفاع همسر اول نجفی از شوهرش
همسر اول و دختر محمد علی نجفی ر دادسرای امور جنایی تهران اطلاعاتی عجیب از یک سال گذشته وی و میترا استاد ارائه دادند.همسراول نجفی که از دستگیری شوهرش خیلی ناراحت بود با تاکید بر این که آن ها از هم طلاق نگرفته اند و هنوز هم عاشقانه شوهرش را دوست دارد، گفت: من و همسرم 42 سال با هم زندگی کرده ایم و هیچ مردی به مودبی ایشان ندیدهام.وی افزود: شوهرم همیشه به من احترام میگذاشت حتی برای سوار شدن به آسانسور ابتدا با احترام کناری می ایستاد تا من داخل بروم و بعد خودش همراهم می آمد. این زن با ناراحتی ادامه داد: شوهرم ناگهان عوض شد. باور ندارم این اتفاق افتاده باشد. آرام تر از شوهرم کسی را سراغ ندارم او از وقتی با میترا استاد ازدواج کرد، دیگر آن مرد سابق نبود. دیگر اجازه نداشت به من و دخترش سر بزند و تحت فشار بود. حتی یک بار گفت شاید برای خلاصی از رفتارهای میترا مجبور به طلاق بشویم اما دلش به این کار نبود میترا بارها شوهرم را تهدید کرده بود به ما که خانواده اش هستیم اسید بپاشد و ضربه بزند و شوهرم برای این که ما در امان باشیم و حساسیتی وجود نداشته باشد، رابطه مان را قطع کرده بود.وی افزود: در نامه هایی که به دخترم داده نوشته، مراقب مادرت باش. او مرد خوبی است و می دانم الان تحت چه فشار عصبی است. میترا یک سال فقط شوهرم را تهدید می کرد. هنوز دلیلش را نمی دانم اما از وضعیت شوهرم خیلی نگرانم. او حقش این نبود؛ مردی بزرگ و با اخلاق که ناگهان عوض شد و به خودش لطمه بزرگی زد.