چکیده
لزوم نگرش به توسعه پایدار و ابعاد گسترده آن از یک سو و نقش محوری انسان در این فرآیند از جهت دیگر، توجه به مسائل زیست محیطی را در چهارچوب مقررات و قوانین منسجم و علمی به عنوان یک اصل مهم در توسعه پایدار مطرح نموده است. کنترل آلایندههای زیست محیطی و حفاظت از منابع فیزیکیِ طبیعی از آلودگی یکی از مهمترین دست آوردهای انسان در ایجاد زیست بومی پایدار میتواند باشد. در این راستا یافتن مکانی متناسب با معیارها و ضوابط استاندارد برای دفن زباله و پسماندهای شهری و روستایی که نتیجه فعالیتهای بالفعل انسان و بخشی تفکیک ناپذیر از چرخه زندگی او میباشد، بسیار مهم مینماید زیرا در صورتی که این امر بدون مطالعه و بررسیهای لازم انجام گیرد باعث بروز مشکلات عدیدهای در وضعیت کیفی زیست بوم خواهد شد. بنابرایـن در این تحقیق سعـی بر آن بوده است تا با شناسایـی نوع خاکچال از نظر خودپالا یا دور بسته (غیرخودپالا) بودن آن و گردآوری ضوابط و معیارهای بینالمللی و ملّیِ موثر در انتخاب مکان خاکچال و مقایسه و تطبیق این معیارها در شرایط خاکهای کشور معیارهای مورد نیاز ارزیابـی تناسب زمینها به منظـور ممانعت یا کاهش آلودگیهای زیست بومِ مورد نظر از طریق پسماندهای دفن شده در خاکچالها پیشنهاد شود.
واژههای کلیدی: تناسب اراضی، پسماندهای شهری و روستایی، خاکچال، زیست بوم.
مقدمه
گستره زندگي گياهان، حيوانات و ساير جانداران درکنار هم، با شرايط طبيعي محيط در يك منطقه ويژه بنام «زيست بوم» شناخته میشود. يك زيست بوم با انواع متنوع جوامع گياهيِ مشخص، با توجه به موقعيت، شرايط آب و هوائي، عرض جغرافيائي و ارتفاع تعيين ميشود.
در يك زیست بوم شایـد بتوان گفت؛ گیاهان، تنها موجوداتـی هستند که برای محیط اطـراف یا حداقل برای گونههای همسان عامل تولید آلودگی نمی باشند، بلکه حتی باعث تولید مواد آلی، تکامل خاک و فراهم كردن بهتر آن برای تأمین آب و مواد غذایی مورد نیاز رشد و نمو سایر گیاهان نیز میباشند، این در حالی است که به طور معمول جانوران و به ویژه انسان در اغلب موارد با تولید مواد زایدی (پسماندهایی)، باعث به هم خوردن تعادل و توازن در محیط زیست گردیده و باعث آلوده شدن زیست بوم، انتقال آلودگی به سایر موجودات از جمله گیاهان، حیوانات، آبزیان و در نهایت خود عوامل تولید آلایندگی را، فراهم میسازند. در این زمینه به طور موردی میتوان به تولید قابل ملاحظه زباله توسط انسان اشاره نمود که بخشی جدایی ناپذیر از چرخه زندگی او بوده و نیاز به دفع دارد. گزینه نهایی و اجباری دفع زباله، مدفون نمودن آن در خاک است که اگر این مهم به درستی و با ارزیابیهای صحیح و لازم صورت نگیرد باعث بروز خسارتهای جبران ناپذیری بر پیکرۀ زیست بوم منطقه خواهد شد. به طوری که هرگاه این پسماندها در مکانی نامناسب و بدون ارزیابیهای علمیِ مورد نیاز دفن گردند با روشهای مختلف از جمله هوا، آب و خاک آلودگیهای گوناگونی را تولید خواهند نمود که در چرخه خاک، آب، هوا، گیاه، جانور و انسان معضلاتی را به وجود خواهند آورد. با توجه به اهمیت موضوع تاکنون تحقیقات علمی- کاربردی بسیاری در داخل و خارج از کشـور به وسیلـه سازمانها و ارگانهای مربوط به انجام رسیـده لیکن در اکثـر این پژوهشها به ویژگیهای لازم و مورد نیازِ خاک و زمینها برای دفن پسماندها توجه لازم معطوف نگردیده است. به عنوان مثال در یک نمونه موردی، در تحقیقی تأثير خاکچال شهر اصفهان بر آلودگي منابع آب زيرزميني بررسی شده که هدف از اجراي اين پروژۀ تحقيقاتي مطالعه تأثير مدفن زباله و پسماند شهر اصفهان، واقع در گردنه زينل، بر آلودگي منابع آب زيرزميني مناطق پائين دست آن بوده است. در اين منطقه (دشت انقلاب) زمینهای زيادي به زير كشت گیاهان كشاورزي رفته است كه با آب چاه آبياري مي شوند. کاربرد نتايج حاصل از اين بررسی نشان میدهد که اگر حضور فلزات سنگين و مواد سمي در آبهاي زيرزمينيِ مناطق پائين دست محل دفن زباله، در منطقه مورد مطالعه، بيش از حد مجاز باشد، از آبياري گیاهان كشاورزي توسط آب چاه باید جلوگيري شود و فقط آبياري با آبهاي سطحي عملیاتی گردد و در صورت وجود فلزات سنگين و مواد سمي در آبهاي زيرزمينيِ منطقه، نسبت به نفوذ ناپذیر نمودن لایههای زیرینِ محل دفن مواد زائد جامد با روشهاي مهندسي موجود اقدام شده و در جهت كاهش سميت پسآبهای حاصله در محل دفن، تمهيداتي انديشيده شود.
یا در مورد دیگری سلمان منش(1375)؛ كيفيت شيرابه زباله در مراكز دفن و اثرات آن بر آبهاي زيرزميني در كشور فنلاند را بررسي نموده است که در این مطالعه كيفيت شيرابه زباله در محل دفن و اثرات آن بر آبهاي زيرزميني در دوازده نقطه در كشور فنلاند مورد مطالعه قرار گرفته است. هفت نقطه از آنها در مناطقي هستند كه از نظر آبهاي زيرزمينـي حائز اهميت بوده و این آبها به دلیل نفوذپذیر بودن خاك، به آسانـي آلوده شدهاند. عالـي ده چنار؛ نیز به بررسي وضعيت مكانهاي دفن زباله موجود در شهرهاي استان چهارمحال و بختياري (مطالعه مراكـز شهرستانهاي شهركـرد، بروجـن، لردگـان، فارسان، وجلگـرد) پرداخته و پس از بررسيهاي مختلف ميداني و آزمايشگاهي نشان داد كه: آبهاي زيرزميني در 2 مركز دفن (لردگان و فارسان) در شهرهاي مورد مطالعه آلوده شدهاند. توفيق ريحاني؛ به بررسي اثر خشك شدن و ترك خوردگي لايههاي نفوذناپذير و تاثير آن بر نفوذپذيري اين لايه از نظر كنترل نشت آب و كاهش نفوذپذيري در مخازن و مدفنهاي مهندسي زباله پرداخته و در نهايت رهنمودهايي برای جلوگيري از ترك خوردگي لايههاي نفوذناپذير ارائه نموده است .
کاؤلی وِن و همکارانش؛ در مطالعهای هشت عامل مهم در مکانیابی محل دفن بهداشتی پسماند را انـدازه و گنجایش خاکچـال، نفوذپذیـری لایهها، متوسـط اختلاف ارتفاع بین سطـح آب زیرزمینی و کف خاکچال، کیفیت و منبع رس، درجه تناسب کیفیت مکان خاکچال، تاثیر خاکچال به زمینهای اطراف، فاصله تا محل تامیـن و منبـع آب، همچنین هزینـه ساختمان وحمـل و نقـل پسمانـد معرفـی نمودهانـد.
دلگادو،اُ.ب.؛ به بررسـي تناسب زمين براي مكـان يابي خاكچـالهاي بين شهري پرداخته که منـابع اطلاعات اصلی دراین تحقیق؛ نقشههای زمین شناسی، شکل زمین، تیپ خاکها، عمق و نفوذپذیری لایههای خاکها، پوشش زمین و کاربری آن در حال حاضر، زیستگاههای شهری، شبکه راهها، زیربنای نقل و انتقالات و مرزهای شهری میباشد.
تعریف پسماندهای جامد شهری و روستایی:
پسماندها یا مواد زائد جامد از دیدگاههای مختلف دارای تعاریفِ متعددی میباشند، لیکن در حالت کلی مواد زاید جامد عبارت از کلیـه مواد جامـدِ دور ریزی است که ناشـی از فعالیتهای شهری، صنعتـی وکشاورزی میباشد. دفع مواد زاید جامد شهری، یکی از عناصر مهم و آخرین مرحله در نظام مدیریت مواد زاید جامد شهری است. منظور از دفع پسماند، پاک کردن آن از محیط زندگی انسانی و یا تبدیل آن به موادی است که دیگر خاصیت مواد زاید را نداشته باشند. این مرحله از مدیریت از نظر زیست محیطی اهمیت بسیار دارد؛ زیرا استفاده از روشهای مناسب برای دفع پسماند، از بروز مشکلات متعدد و ایجاد انواع آلودگیها تا مدت طولانی جلوگیری میکند.
شیوههای مختلفـی در جهان در مورد روشهای دفـع انواع زبالـه وجود داشتـه و دارد که تقسیم بندی عمومـی آنها را میتوان به شرح زیر بیان کرد:
1. دفع سطحی (روباز یا تلنبار)، 2. دفن بهداشتی، 3. دفع و تخلیه در اقیانوسها، 4. سوزاندن درفضای آزاد، 5. احیـاء منابع و بازیافت (صنایع تبدیلـی)، 6. تولید کمپوسـت، 7. استفاده از زباله سـوز (احیاء به انرژی و حرارت)، 8. تغذیه جانوران اهلی و ...
اثرات زیست محیطی دفن سنتی پسماند:
به طور یقین عمدهترین مشکل محلهای دفن، آلودگی آبهای زیرزمینی در اثر نفوذ شیرابه زباله است که به سبب عدم رعایت اصول مهندسی پدید میآید.
در روشهای دفن سنتی پسماندها به رغم سهولت درطراحیهای اولیه، عملیات در گودال دفن و ساختمان و در نهایت بهره برداری از آن، پس از گذشت زمان مشکلات متعددی بروز مینماید، که محافظت از آبهای زیرزمینی به دلیل نفوذ شیرابه از مهمترین این مشکلات است. آب زیرزمینی با نفوذ و نشت مواد آلاینده نظیر جامدات معلق، مواد محلول و باکتریها آلوده خواهد شد. عناصر سنگین مانند سُرب و کُرم که جذب خاک شده و پس از طی نقل و انتقالات از مناطق آلوده به سمت مناطق دیگر، در نهایت توسـط گیاهان جذب و به سیکل زندگـی حیوان و انسان بـر میگردند. به همین منوال موادی مانند کلرید، نیترات و سولفات به آسانی از نیمرخ خاک عبور نموده و وارد آبهای زیرزمینی میشوند. آبهای جاری نیز در صورت نزدیکی به محل دفن قادر به حمل شیرابه و نفوذ آن به آبهای سطحی میگردند.
بررسیها نشان میدهند که از اواخر قرن نوزدهم به دلیل افزایش حجم و مخاطرات پسماندها نیاز به دفن مهندسی بهداشتی مورد توجه قرار گرفته است.
اگرچه بیش از شصت سال از طرح مسأله دفن بهداشتـی پسماندهـا میگـذرد و در این فاصله سایر روشهای دفـع، تحول و تکامل چشم گیـری داشته اند، لیکن هنوز دفن بهداشتی متداولترین شیوه دفع زباله در جهان به شمار میرود، حتی در شهرهایی که روش غالب دفع زباله دفن بهداشتی نیست، در نهایت بی نیاز از روش دفن بهداشتی نمی باشند.
تعریف کلی دفن بهداشتی:
دفن بهداشتی عبارت است از ریختن مواد زاید جامد در درون گودال(ترانشه)های طبیعی یا مصنوعی و متراکم کردن آنها درحد امکان و سپس پوشاندن آن توسط خاک و یا سایر مواد پوششی به روش کاملا سیستماتیک و بهداشتی به نحوی که مواد به طور کامل از محیط اطراف جدا شده و امکان آلودگی آب، خاک و هوا به حداقل برسد و هیچ گونه مخاطراتی برای سلامتی مردم به وجود نیاورد. در این صورت به مکانی که این عملیات در آن صورت میگیرد در اصطلاح «خاکچال» گفته میشود.
اجزاء یک خاکچال:
یک محل دفن مهندسی پسماند شامل قسمتهای مختلفی است از قبیل: پوشش ابتدایی، پوشش روزانه، پوشش انتهایی، سیستم جمع آوری شیرابه، سیستم جمع آوری گازهای متصاعد شونده و سیستم کنترل وضعیت زبـالـههای مدفـون. هـرکـدام از این قسمتها بخـش مهمـی را در ساختمـان خاکچـال تشکیل میدهند.
پوششهای ابتدایی و انتهایی، جداکنندۀ محیط اطراف مدفن از زبالهها میباشند، در صورتی که پوششهای روزانه جداکنندۀ محفظه زبالهها از یکدیگر هستند. پوششهای ابتدایی و انتهایی هر کدام از چندین بخش تشکیل میگردند. یکی از بخشهای مهمی که در هر دو پوشش مورد نیاز است لایه نفوذناپذیر میباشد که به منظور متوقف نمودن حرکت سیاله به داخل و خارج مدفن مورد استفاده قرار میگیرد. در شکل(1) بخشهای مختلف پوششهای ابتدایی و انتهایی نشان داده شده است .
انواع خاکچال :
هر چند طرح خاکچال با توجه به حجم پسماندِ تولید شده، نوع زباله، خصوصیات محل و مسائلی از این قبیل متفاوت میباشد لیکن در حالت کلی برای حفاظتِ آبهای زیرزمینی از آلایندگی بوسیله شیرابهها از نظر ساختمانِ خاکچال دو نوع اصلی را میتوان عنوان نمود که عبارتند از:
- خاکچالهای خودپالا که برای پسماندهای بی خطر و کم حجم مناسبند (خاکچالهای با کاهش طبیعی آلودگی و یا بدون شرایط ایمنی).
- خاکچالهایی با لایههای نفوذناپذیر که برای ریختن هرگونه پسماند و با هر حجمی آمادگی داشته باشند (خاکچالهای محبوس و یا دارای شرایط ایمنی) .
به دلیل تمایل مردم و مسئولان به حفاظتِ هر چه بیشتر از منابع طبیعی گرایشِ بیشتر به سمت خاکچالهای دوربسته میباشد، به طوری که از نفوذ و نشت هرگونه شیرابه به داخل خاک جلوگیری به عمل آید، همچنان که در سنوات اخیر در شهر تهران نیز اولین خاکچال کاملاً بهداشتی با لایههای نفوذناپذیر مصنوعی به بهره برداری رسید لیکن واقعیت این گونه است که در درجه اوّل زمان زیادی طول خواهد کشید که این نوع خاکچالها در سایـر شهرهای بزرگ نیز رواج پیـدا کنند و در درجـه دوم این خاکچالها در حجمهای بزرگ و شهرهای با جمعیت بالا توجیه اقتصادی خواهند داشت و در شهرهای کم جمعیت و روستاها ایجاد آن مقرون به صرفه نخواهند بود، بنابراین در این گونه محیطهای کوچک همچنان(تا چند دهه بعد) به اجبار باید از خاکچالهای خودپالا استفاده نمود و با توجه به این که اکثر مواد غذایی شهرهای بزرگ را همین روستاها و شهرهای کوچک تامین میکنند و بخش عمده ای از نیاز آبی آنها برای کشاورزی را آبهای زیرزمینی تشکیل میدهند و تعیین صحیحِ مکان خاکچالهای خودپالا در کاهش این آلودگیها بسیار موثر است، بنابراین مطالعه هر دو نوع خاکچال چه خاکچالهای به طورکامل دوربسته و چه خاکچالهای خودپالا، برای جلوگیری و یا به حداقل رسانیدن آلودگیها و انتشار آن در گیاه و زیست بوم و چرخه زندگی انسان ضروری بوده و از جمله مهمترین اقدامات در این راستا تعیین مکان مناسب خاکچال با توجه به معیارهای ارائه شده برای دفن پسماندهای جامد میباشد که هدف اصلی این بررسی بوده و پرداختن به آن را ضروری مینماید.
مواد و روشها
در این تحقیق تا حد ممکن کلیه منابعی که استانداردهای ارائه شده در آنها با شرایط کشورمان تطابق بیشتری داشتند مورد بررسی قـرار گرفته و پس از گردآوری اطلاعات و بررسـی استانداردهای مربوطه با توجه به رهنمودهای موجـود بـرای طبقه بندی و کاربری زمینها در ایران موارد تطبیق ، تعدیل و به عنوان یک دستورالعمل تکمیلی و پیشنهادی برای شرایط خاص خاکهای کشور ارائه گرديد، در این زمینه سعی شده با مدنظر داشتن ویژگیهای فنی و مهندسی منابع خاک و زمینهای کشور و عنایت بر موارد مندرج در جدولها مکتوب و منتشره بین المللی از جمله سازمان بهداشت جهانی، آژانس حفاظت محیط زیست کشور ایالات متحده آمریکا، کمیته مدیریت مواد زاید شهری و پیش نویس استاندارد سازمان حفاظت محیط زیست کشور و ... برای شرایط خاکهای کشور معیارهای لازم به توجه در مورد ارزیابـی تناسب زمینها به منظـور جلوگیری یا به حداقل رسانیدن آلودگیهای زیست بومها از طریق ایجاد خاکچالها پیشنهادهای عملی ارائه شود.
نتایج:
یافتههای این بررسی که به منظور ارزیابی تناسب زمینها برای دفن بهداشتی پسماندها(بدون ایجاد آلودگی در محدوده محل دفن) انجام گرفته بیان کننده آن است که برای استفادههای خاص از زمین ابتدا باید استعداد کاربری زمینهای مورد نظر برای استفاده به عنوان مدفن از قبل تعیین گردد تا بتوان از آن به عنوان خاکچالِ زبالههای شهری استفاده نمود. و برای دستیابی به این هدف در گام نخست باید نوع استفاده مورد نظر مشخص گردد. یعنی در مطالعات اولیه این موضوع که زیست بوم مورد مطالعه از نظرحجم زباله تولیدی چه وضعیتی دارد و با توجه به این حجم، کدام نوع خاکچال تناسب بیشتری برای استفاده در این منطقه را دارد؟ پس از تعیین این موضوع معیارهایی را که برای بهداشتی(بی خطر) بودن هر کدام از خاکچالها مورد نیاز میباشند را شناسایی نموده و سپس به مقایسه آنها با شرایط زمین پرداخته شود تا در نهایت بتوان مکانی را که دارای بیشترین کارایی برای استفاده به عنوان یکی از انواع خاکچال را دارد، انتخاب نمود.
معیارهـای لازم بـه توجـه در وضعیـت و جایگاه دفـع پسماندهای شهـری و روستایی را در حالت کلـی در سـه قسمتِ 1. قابلیتها و محدودیتها 2. معیارهای زیست محیطـی و بهداشتـی 3. معیارهای فیزیکـی، میتوان مورد بررسی قرار داد که موارد به شـرح در جـداول(1)، (2)و (3) طبقه بندی شدهاند.
از بین معیارهای ارائه شده، مهمترین آنها را که از نظر آلودگی زیست بوم بیشتر حائز اهمیت میباشند عبارتند از: فاصله تا شهر یا روستا، مناطق مسکونی، رودخانه و مجاری آبهای سطحی، دریا، زمينهاي کشاورزی مولد و باغها، جنگل، مراکز تفریحی و تفرجگاهها، مناطق حساس اکولوژیکی، نوع خاک در جایگاه، ویژگیهای خاک مناسب و فراهمی آن برای پوشش، جهت وزش باد غالب، سطح ایستابی، وجود گسل، زلزله خیزی، سیل گیری، توانمندی کاربری آتی، آلودگیهای آبهای سطحی و زیرزمینی، خاک، هـوا، منظر و تخریب چشم انداز، تولیـد بوهای متعفن، تخریب زیستگاههای حیات وحش، صدمه به مناطق تفریحی و تفرجگاهها، تخریب پوشش و جوامع گیاهی طبیعی، نابودی جانوران، انتقال آلودگی به مناطق مجاور و ایجاد تخریب به طور غیر مستقیم، آلودگی تولیدت کشاورزی و انتقال آن به چرخه غذایی و...
در گام بعدی باید برای هر کدام از این معیارها و ضوابط کرانهایی معین گردد تا بر آن اساس امکان مقایسه آنها مقدور بوده و تناسب زمینهای مورد نظر مشخص گردد.
برای این منظور پس از مطالعه و بررسی موارد ذکر شده در مباحث قبلی، نسبت به تطبیق آن معیارهای با شرایط کشور نتایج زیر حاصل گردیده است به طوری که زمینهای مورد نظر به عنوان خاکچال بایستی:
دارای کاربریهای با ارزشتر مانند جنگل، مرتع، کشاورزی، تالاب و غیره نباشد ،
از نزدیکترین منطقه مسکونی حداقل 500 متر فاصله داشته باشد،
تراکم جمعیتی بیش از 123 نفر در هر کیلومتر مربع را دارا نباشد،
از فرودگاههای بین المللی حداقل 3 کیلومتر و از فرودگاههای محلی حداقل 5/1کیلومتر فاصله داشته باشد(در هـر صورت این فاصله بایـد بـه گونـه ای لحاظ گردد کـه خطرات ناشـی از وجـود پرندگان را در فرودگاهها، ایجاد ننماید) ،
اراضی کشاورزی، جنگلها، باغها، تالآبها، دریاچهها و دریاها، رودها و رودخانهها(فصلی یا دائمی)، چاههای آب شرب، مناطق حفاظت شده، حیات وحش و حساس از نظر زیست محیطی، مناطق تاریخی باستانی، گورستانها، پارکها و تفرجگاههای عمومی، مراکز آموزشی و مکانهای مذهبی حداقل سیصدوپنجاه متر فاصله داشته باشد،
در جهـت بادهای غالـب بـه سمت مناطـق مسکـونـی، تاریخـی و باستانـی، گورستانها، پارکها و تفرجگاههای عمومی، مراکز آموزشی و مکانهای مذهبی قرار نگرفته باشد،
دارای شیب سه تا چهل درصد باشد،
در مناطق سیل خیز با دوره بازگشت کمتر از یک صد سال واقع نگردیده باشد،
از منابع آبهای سطحی حداقل 100متر فاصله داشته باشد(فاصله بیشتر از600 متر بهتر است)،
از گسلها و شکستگیها حداقل 800 تا 1000 متر فاصله داشته باشد،
حداقل فاصله از خطوط انتقال نیرو، خطوط لوله، راه آهن، چاههای نفت و گاز و صنایع اطراف برابر یک صد متر و یا در صورت امکان بیشتر باشد.
حداقل فاصله از جادهها هشتاد متر و حداکثر یک کیلومتر باشد،
از مرکز یا مراکز تولید زباله حداکثر چهل کیلومتر فاصله داشته باشد.(برای حداقل فاصله محل دفن از مراکز تولید، توجـه بـه الگوی توسعه آتی شهر یا شهرکها ضروری است؛ بـه گونـه ای که پیش از اتمام عمـر پیش بینی شده برای خاکچال، محل مذکور در مسیر و محدوده توسعه شهر یا شهرکها قرار نگیرد).
حداقل عمق آب زیرزمینی ده متر باشد.(عمق آب زیرزمینی باید بر اساس در نظر گرفتن فاصله کف محل دفن از بالاترین سطح ایستابی آبهای زیرزمینی در طول سال محاسبه گردد)،
جنس خاک لایههای زیرین از نوع رس(یا مواد مشابه) به ضخامت 10متر و بیشتر از آن باشد،
ویژگیهای زمین شناسی منطقه مورد نظر باید از نکات اساسی در انتخاب صحیح محل دفن و انتخاب باشد به طوری که :
الف: بستر آهکی یا صخرههای ترک دار و اغلب گودالهای شنی و قلوه سنگی برای دفن بهداشتی پسماندهای شهری و روستایی مناسب نمی باشند زیرا پساب زباله به راحتی از بسترهای آهکی یا صخرههای ترکدار عبور مینماید.
ب: مناطق باطلاقی برای دفن مناسب نمی باشند مگر این که به طور کامل خشکانیده شوند.
ج: گودالهای رسی بیشتر مناسب میباشند.
بحث و نتیجه گیری:
به طور کلی با توجه به مطالعات و بررسیهای به عمل آمده میتوان گفت برای خاکچالهای بهداشتیِ پسماندهای شهری و روستایی دو نوعِ اصلی را میتوان در نظر گرفت که نوع اوّل خاکچالِ بهداشتی دور بسته(غیرخودپالا) و نوع دوم خاکچالِ بهداشتی خودپالا میباشد، به طوری که از هر کدامِ آنها با توجه به شرایط اجتماعی، اقتصادی و محیطی میتوان استفاده لازم را به عمل آورد.
البته واضح و روشن است که استفاده از خاکچال کاملاً دوربسته که از ورود هر گونه شیرابه و گازِ تولید شده در خاکچال به محیط اطراف جلوگیری به عمل میآورد بسیار سودمند میباشد به طوری که برای کلان شهرها و شهرهایی با تولید بسیار قابل ملاحظه زباله به دلیل عدم تعادل میان حجم زباله و تولیدات حاصل از خاکچال(شیرابه و گاز) و زمین مورد استفاده برای تصفیه و پالایش آن گزینه اجباری میباشد و نیز از طرفی در این خاکچالها علاوه بر پیشگیری از بروز آلودگی حتی میتوان از تولیداتی همچون گازِ به دست آمده از آن به عنوان منبع سوخت و انرژی به طور مثال در تولید الکتریسیته استفاده نمود لیکن نکته قابل توجه آن است که این نوع خاکچال از لحاظ اقتصادی در تمام نقاط مقرون به صرفه نمی باشد. بنابراین در کنار توجه به خاکچالهای کاملاً دوربسته بایستی به خاکچالهای خودپالا که با هزینه بسیار کمتر برای مناطقی که با توجه به جمعیتِ آنها میزان زباله و تولیدات حاصل از دفن آن در خاکچال نیز با تعادل در محیط میباشد توجه لازم را معطوف داشت.
با این گونه تفکر میتوان برای هر دو نوعِ خاکچال یک سری معیارهای مشترک و یک سری معیارهای اختصاصی در نظر گرفت.
در این میان معیارهایی که برای خاکچالهای خودپالا در نظر گرفته میشوند نسبت به خاکچالهای دوربسته بیشتر با خاک و زمین شناسی کف خاکچال در ارتباط میباشند، زیرا در این نوع خاکچال وظیفه تصفیه و پالایش شیرابه تولید شده در خاکچال به عهده طبیعت میباشد و باید حتماً به تناسب و تعادل میان حجم شیرابه تولید شده و توانایی زمین برای تصفیه آن توجه نمود.
بنابراین از بین ضوابط و معیارهای ذکر شده در بخش نتایج میتوان گفت موارد 1 تا 13 معیارهای مشترک بین خاکچال خودپالا و کاملاً دروبسته هستند در حالی که موارد 14، 15 و 16 بیشتر در خاکچالهای خودپالا مورد توجه هستند.
در حقیقت برای این که یک خاکچال خودپالا به عنوان یک خاکچال بهداشتی شناخته شود باید موارد 14، 15 و 16 در آن به طورکامل با توجه ویژه ای مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد.