مقدمه: امروزه بلاياي طبيعي در کنار روند رو به رشد کشور، مهمترين نگراني مردم ايران است. در بین حوادث طبیعی، زلزله به خاطر خصوصيتهاي زیر نسبت به سایر بلایا از اهمیت خاصی برخوردار است:
1- قدرت تخریب بسیار زیاد که در زلزلههاي مهيب، گاه معادل دهها و حتی صدها بمب اتمی است
2- زمان وقوع بسیار کوتاه، که امکان هر گونه مقابله همزمان را بسیار مشکل میسازد
3- حوزه تخریب بسیار گسترده (به خصوص در زلزلههای مهیب)
4- خطرات پسلرزهها
5- عدم پیشبینی دقیق، مطلوب و عملی زلزله
زلزلهخیزی در ایران:
پهنه ايران زمين در بخش مياني کمربند کوهزايي و لرزهخيز آلپ – هيماليا، يکي از زلزلهخيزترين مناطق جهان به شمار ميرود. در زمين ساخت صفحهاي سپر (صفحه) عربستان با راستاي شمالي با آهنگي ميان 20 تا 30 ميليمتر در سال از جنوب کشور به سوي صفحه (ورقه) اوراسيا در شمال کشور در حرکت است. نتيجه اين نزديکشدن (همگرايي)، کوتاهشدگي پوسته كشور، ايجاد رشته کوههاي زاگرس (در جنوب غربي)، البرز (در شمال) و رويداد زمين لرزههايي به نسبت فراوان در فلات ايران ميباشد. به همين خاطر ميتوان گفت ايران يکي از مستعدترين کشورهاي لرزهخيز جهان است.
زلزله بارها و بارها در کشور ما اتفاق افتاده، اما براي بار ديگر هم غافلگيرانه ميآيد و در خاطره انسانها بر خلاف ساير حوادث طبيعي اثرات به مراتب قويتری ثبت ميكند. واكنش برخي افراد در برابر آن نوعي ترس همراه با انتظار است و برخي ديگر نوعي آمادگي و توان مهار تخريبها و کاهش تلفات ناشي از آن را پيشاپيش تدارک ديدهاند. در هر حال در كشور ما، زمين هر از چند گاهي ميلرزد تا ساز و کارهاي تنظيم طبيعي خود را سامان بخشد. هر چند اين لرزشها طبيعي به نظر ميرسد، ولي هر چه سازههاي ساختمانها محکمتر و مسؤولانهتر بنا شده باشد، کمتر تحت تأثير آن قرار ميگيرد. امروزه با گسترش شهرنشيني و شهرسازي و افزايش جمعيت در آن، خطر زمين لرزه بيشتر شده و نتايج فاجعهآميز آن نيز افزايش يافته است.
جالب اينجاست که اکثر مردم فکر ميکنند هرچه زمان پيش ميرود، زلزلههاي بيشتر و قويتري در كشور ما روي ميدهد. اين عقيده گرچه ممکن است از نظر فيزيکي و توجيه وقوع زلزلهها منطق درستي نداشته باشد، اما با توجه به مطالب زير درست ميباشد.
1- ظهور شهرها و شهرکها و روستاهای جديد در مناطق مختلف باعث ميشود زلزلههايي که قبلاً در بيابان و در مناطق بدون سکنه روي ميدادند، اين بار پس از دوره بازگشت خود در منطقههايي رخ دهند که تأسيسات و اماكن مختلفي در آن بنا شده و جمعيت بسياري در آن زندگي ميکنند.
2- گسترش جمعيت و تأسيسات شهري خود عامل ديگر افزايش خسارات و تلفات است. بنابراين، هرچه شهرها مدرنتر شوند، خسارات بيشتري، از نظر ارزش و سرمايه، متحمل خواهند شد.
3- با پيشرفت دانش لرزهشناسي، دستگاههاي حساس لرزهنگاري قادرند لرزههاي زيادي را در اقصي نقاط ايران ثبت كنند؛ در حالي که در قديم بسياري از زلزلهها ثبت نميشدند. لذا به نظر ميرسد که هم اکنون زلزلهها افزايش يافتهاند.
4- اخبار و اطلاعات وقوع زلزلهها که در گذشته توسط مورخان و تاريخنويسان و گاهاً افراد بومي مناطق زلزلهزده، و آن هم در مورد زلزلههاي بزرگ منتشر ميشد، امروزه توسط رسانههاي ارتباط جمعي از جمله صدا و سيما، خبرگزاريها و جرايد به طور مرتب با هدف اطلاعرساني و فرهنگسازي در سطح وسيعي صورت ميگيرد و مورد توجه بيشتر مردم است.
با اين همه، ايران يکي از مستعدترين کشورهاي زلزلهخيز جهان است که در30 سال گذشته بر اساس آمار و اطلاعات موجود، بيش از 10 درصد تلفات جاني در آن ناشي از زلزله بوده و تقريباً 70 درصد از مساحت کشور يا بر روي گسل يا در حوالي آن قراردارد. همچنين بيش از 600 شهر روي کمربند زلزله هستند و تقريبا کمتر از 3 درصد از شهرهاي کشور جزء مناطق کمخطر ميباشند و بيش از 24 شهر بزرگ، از جمله تهران، در مناطق پرخطر قرار گرفتهاند.
آمار و اطلاعات سنوات گذشته نشان ميدهد، به طور متوسط هر هفته دو زلزله با بزرگي کمتر از 4 ريشتر، هر ماه يک زلزله با بزرگي 4 و هر سال سه زلزله به بزرگي 5 و هر 10 سال يک زلزله به بزرگي 7 ريشتر يا بيشتر در ايران رخ ميدهد که گاه فاصله زماني بين يک زلزله مخرب تا زلزله بعدي ديگر کمتر نيز ميگردد.
از بين حدود 160 زلزله مخرب طي سالهاي اخير در جهان، بيش از 20 درصد آن مربوط به ايران بوده و در يک صد سال گذشته نيز از بين بيش از 150 هزار کشتهشده ناشي از بلاياي طبيعي در ايران، حدود 80 درصد جان خود را در اثر زلزله از دست دادهاند.
درسهایی از زلزلههای ایران:
زمينلرزههاي بوئين زهرا در سال 1341، دشت بياض 1347، قيروکارزين 1350، بوشهر 1351، بندرعباس 1356، طبس 1357، کرمان 1360، رودبار 1369، اردبيل 1375، بجنورد 1376، قائنات 1376، آوج 1381، بم 1382، غرب مازندران 1383، زرندکرمان 1384، قشم 1384، لرستان 1385و...
همگي يادآور خاطرات تلخي هستند که مردم ما بابت آنها تاوان زيادي پرداخته است. بنابراين بايد با شناخت و بررسي كارشناسانه، پهنههاي پرخطر زلزله در ايران و با توجه به اينكه در زلزلههايي که تاکنون به وقوع پيوسته، بيشترين تلفات جاني و مالي ناشي از فروريختن ساختمانها بوده است، با شناخت ساختمان هاي موجود در ايران و يافتن نقاط ضعف و قوتشان، راهي براي مقاومسازي آنها در جهت کاهش تلفات و خسارات ناشي از وقوع زلزله پيدا كرد و براي جلوگيري از تکرار فاجعه در آينده راهحلهاي اساسي انديشيد. با عملياتي کردن اين راهحلها، مثل بهسازي و نوسازي ساختمانهاي روستايي و شهرهاي کوچک و همچنين نوسازي و مقاومسازي مدارس تخريب شده و ساير اقدامات مثبت ديگر که با حمايت دولت طي سالهاي اخير صورت گرفته است، و با تداوم و استمرار کارها و نظارت بيشتر، انشاءا... در آينده شاهد حداقل خسارات و تلفات ناشي از وقوع زلزله در جاي جاي ايران اسلامي خواهيم بود.
نكته مهم روش تجربهشده در برابر زلزله، روبرو شدن و زندگی کردن با آن است؛ بنابراين باید فرهنگ همزیستی با زلزله در بین مردم تقویت گردد.
بر همين اساس، بايد از طريق دولت اطلاعرساني و فرهنگسازي در سطح گستردهاي توسط رسانههاي ارتباط جمعي، از جمله صدا و سيما، جرايد و همچنين اماکن عمومي و آموزش خانه به خانه صورت پذيرد.
پیشنهادات:
پيشنهاد ميشود از اطلاعات مراكز علمي، پژوهشي كه در زمينه زمينلرزه فعاليت دارند، به خصوص مراکز محلي و ملي لرزهنگاري و همچنين مراکز دانشگاهي و تحقيقاتي، جهت شناخت و تحليل مناطق خطرپذير استفاده و مناطق پرخطر و کمخطر در هر استان و شهرستان مشخص گردد و به اطلاع عموم مردم برسد؛ زيرا شناخت خطر، خود باعث كاهش آن ميشود.
از طرفي، ضروري است در ساختمانهاي مسکوني، سبکسازي و استانداردسازي كه از اصول ساخت و ساز ميباشد، مدنظر قرار گيرد. با توجه به اينكه ساختمانهاي چوبي سبکترين و مقاومترين ساختمانها در برابر زلزله هستند، بنابراين پيشنهاد ميگردد چنين ساختمانهايي با درنظر گرفتن اصول ایمنی و ملاحظات مربوط به پیشگیری از آتشسوزی، در مناطق روستايي احداث شود. در محيطهاي شهري نيز اجراي درست و فني هر دو ساختمان، اسکلت فلزي و بتني به عنوان ساختمانهاي مقاوم در برابر زلزله پيشنهاد ميگردد. جهت مقاومسازي ساختمانهاي کمتر از سه طبقه قديمي و غيرمقاوم، در جايي كه از نظر هزينه و زمان امكان بازسازي كامل نيست، احداث اتاق امن با توجه به کم هزينه بودن و اجراي سريع آن، به عنوان راهکاري کوتاهمدت پيشنهاد ميشود و براي ساختمانهاي بيشتر از سه طبقه قديمي و غيرمقاوم و همچنين ساير ساختمانهاي غير مقاوم، به عنوان تنها راهکار زيربنايي ولي زمانبر، بازسازي و نوسازي مجدد بر اساس اصول مهندسي و رعايت استاندارهاي لازم توصيه ميگردد.
ضرورت دارد در هر استان آزمايشگاههاي مجهز جهت رفتارسنجي ساختمانها و مصالح ساختماني پيشبيني و نسبت به تأمين مصالح بومي، مقاوم، استاندارد و سبک اقدام شود.
آموزش مرتب مهندسان طراح و ناظر ساختمان و همچنين کارگران ساختماني، معماران و بناها مهمترين اصل در ساخت و ساز است که بايد به آن توجه جدي شود.
از طرفي ضرورت دارد، دولت و مردم به طور مشترک از هماكنون کار پيشگيري را جدي بگيرند که اين مهم نياز به ايجاد يک فرهنگ غني و يک باور قلبي در بين تكتك افراد جامعه دارد.
از آنجايي كه استانداردسازي (مقاومسازي و افزايش ايمني)، شروع يک حرکت مناسب در جهت پيشگيري است، اگر به طور قاطع و سنجيده انجام شود، به مرور زمان به يک جريان همهگير تبديل ميشود. از جمله اين اقدامات ميتوان به مقاومسازي خانههاي روستايي (با حمايت دولت)، مدارس، بيمارستانها، اماكن عمومي و... اشاره نمود.
همچنين، با نظارت بر اجراي صحيح نقشههاي مهندسي و يکسانسازي مهندسان طراح و ناظر و نظارت جدي بر امور اجرايي آنها توسط سازمانهاي دولتي، ميتوان ساختماني مقاوم در برابر زلزله داشت.
نكته مهم ديگر اينكه با توجه به زلزلهخيزي کشور، توجه به بيمه ساختمان به منظور جبران سريع خسارتها و استانداردسازي مجدد، امري ضروري و اجتنابناپذير است.
لذا، در یک مدیریت موفق بحران، ایجاد آگاهی مستمر و پویا در عموم افراد جامعه ضروري است تا با مسؤوليتپذيري آنها در برابر زلزله و انتقال آموختههای خود به جامعه و محیط زندگی، محیطی امن در برابر زلزله برای خود و دیگران ايجاد گردد.
جدی گرفتن، هدفمند بودن، استمرار آموزشها و مانورهاي زلزله و افزایش کیفی و کمی آنها، به ویژه در مناطق و نقاط زلزلهخیز، همواره بايد به عنوان یک موضوع مهم در برنامههای آمادگي توسط مسؤولان كشور مدنظر قرار گیرد. بدون شک، توجه به اين موضوع، با درنظر گرفتن امکانات و مؤلفههای فرهنگی و نیروی انسانی منطقهای که آموزش و مانور در آن به اجرا در میآید، در کاهش تلفات انسانی بسیار مؤثر است.
آموزش در خصوص زلزله باید به صورت برنامهای مستمر و به طور واقعی و جدی اجرا شود. با تکرار و استمرار مانور (حداقل ماهی یک بار در منزل، محله، محل كار و يا محيط آموزشي)، ترس ناشی از ناگهانی بودن زلزله و پیامدهای آن (اضطراب، شوک و دلهره) در میان مردم از بین رفته و ضمن آمادگی و آموزش آموختهها به سایرين، در هنگام وقوع زلزله، آرامش و خونسردی برای تصمیمگیری و اجرای نکات ایمنی (که مهمترین رکن نجات فرد و اجتماع است)، حفظ میگردد. در واقع، افراد ضمن مقابله و عکسالعمل درست در هنگام زلزله، امدادگر خود و دیگران نیز خواهند بود.
حال بياييم از خود بپرسيم، زمان زلزله بعدي كي خواهد بود و در اين بين وظيفه دولت و مردم قبل از وقوع زلزله چيست و چه بايد كرد تا در صورت وقوع زلزله مهيب بعدي در هر نقطه از ميهن اسلامي ايران، شاهد كمترين خسارات و تلفات ناشي از آن باشيم؟