مقدمه: كشور ايران به لحاظ وقوع حوادث و سوانح طبیعی يكي از ده ناحيه سانحهخيز جهان بوده و پس از کشورهای چین، هند، بنگلادش و پاکستان پنجمین کشور آسیایی آسیبپذیر به شمار ميرود. وقوع سوانح طبیعی و انسانساخت همه ساله در گوشه و كنار کشور خسارات مالي و جاني زيادي به بار ميآورد.
تحولات اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و فناوريهاي نوين، اثرات متقابل عظيمي را بر زندگی جوامع بشری گذاشته است. ابعاد گسترده زیانهای ناشي از بلاياي طبيعي و حوادث انسانساز در جهان موجب شده كه پژوهشهاي كاربردي گستردهاي در زمينه بهينه كردن مديريت سوانح و بحرانها، برنامههای ايمنسازي و اقدامات آموزشی انجام شود.
حادثه خبر نمیکند، اما ما میتوانیم با انجام اقدامات پیشگیرانه مناسب در شرایط عادی، آمادگی افراد را برای مواجهه صحیح با حوادث و کاهش آسیبهای احتمالی جانی و مالی افزایش داده و به این ترتیب از خود، خانواده و جامعه محافظت کنیم. در این راستا اجرای برنامههای آموزشی همواره به عنوان اصلیترین فعالیت در زمینه آگاهسازی عمومی به منظور پیشگیری و مواجهه صحیح با حوادث در همه سطوح و در هرشرایطی مطرح بوده و هست.
به طور کلی فعالیتهای آموزشی را میتوان به دو دسته آموزشهای عمومی و دورههای تخصصی تقسیمبندی نمود. در بخش آموزشهای عمومی غالباً سازمانهای مسوول، با عموم جامعه و گروههای هدف ناشناخته و غیرحساس و یا کمتر حساس به موضوع آموزش روبهرو هستند؛ در صورتی که در دورههای تخصصی با افراد آموزشدیده، حساس، باانگیزه، آماده فعالیت و به طور کلی افراد حرفهای مواجه میباشند.
در ادامه، پیشنهاداتی در قالب پانزده راهبرد و فعالیت موثر، به منظور برگزاری بهتر و اثربخشتر برنامههای آموزش عمومی شهروندان ارائه میشود. این پیشنهادها برآمده از تجاربی است که نگارنده در نتیجه ده سال فعالیت در سازمانهای غیردولتی در سطوح برنامهریزی و اجرا در حوزههای آموزشی و اطلاعرسانی عمومی در جوامع محلی به دست آورده است.
1- ظرفیتسنجی: این اقدام با هدف شناسایی ظرفیتهای درونسازمانی اعم از منابع انسانی، فیزیکی، محتوای علمی و دانش روز و توان عملیاتی از سوی سازمانهای آموزشدهنده باید به عنوان اولین اقدام در برنامههای آموزش عمومی مورد توجه قرار گیرد.
2- برنامهریزی راهبردی: پس از انجام دقیق و تخصصی اولین فعالیت، سازمانهای آموزشدهنده میتوانند براساس اطلاعات به دست آمده اقدام به شناسایی نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدهای درون و برونسازمانی خود در فعالیتهای آموزشی نمایند. بر این اساس، شاید نیاز باشد که پیش از آغاز برنامههای آموزش عمومی برنامههایی به منظور رفع کاستیها در سازمان آموزشدهنده از طریق تدوین راهکارها و سیاستهای اجرایی و تهیه سند برنامهریزی راهبردی آموزشی به اجرا درآید.
3- نیازسنجی: در برخی موارد شهروندان شاهد ارائه یک سری آموزشهای رایج و نه چندان بهروز از سوی مراجع آموزشدهنده هستند كه خود میتواند به عاملی بازدارنده در جلب مشارکت آنها در دورههای آموزش عمومی تبدیل شود. نیازسنجی دقیق و بهروز از گروههای هدف و در مقاطع مختلف زمانی، میتواند سازمانهای آموزشدهنده را در ارائه خدمات بهروز و صحیح، به گروههای هدف شناسایی شده یاری نماید.
4- سطحبندی مخاطبان: در زمان طراحی برنامههای راهبردی آموزش عمومی و انجام فرایند نیازسنجی سازمانهای آموزشدهنده میتوانند گروههای هدف و یا مخاطبان خود را شناسایی كنند. مخاطبان را میتوان بر اساس دستهبندیهای جنسی، سنی، تحصیلاتی و سکونتگاهی طبقهبندی کرد و برای هر گروه از برنامههایی ویژه طراحی و اجرا نمود. شناسایی و دستهبندی دقیق مخاطبان میتواند سازمانهای آموزشدهنده را در بخشهای پایش و ارزشیابی فعالیتها و سنجش میزان اثربخشی یاری نماید.
5- شناسایی مخاطرات: سازمانهای آموزشدهنده میتوانند با شناسایی دقیق مخاطرات در حوزههای خدمتی خود برنامههای راهبردی و سیاستهای آموزشی خود را بر اساس انواع و میزان مخاطرات تهدیدکننده طراحی و اصلاح نمایند. این موضوع به سازمانهای آموزشدهنده کمک میکند تا بتوانند به طور دقیق از ظرفیتهای موجود در بخشهای مختلف سازمان خود و یا سازمانهای همکار برای ارائه خدمات بهتر بهره گیرند.
6- اطلاعرسانی و حساسسازی عمومی: با رشد سریع جامعه و گسترش دانش و توسعه آگاهی در همه سطوح، در کنار افزایش جمعیت جوان که ارتباط نزدیکی با دانش روز و فنآوری اطلاعات دارند، اصلاح سیاستها و برنامههای آگاهسازی و حساسسازی رایج در سازمانهای آموزشدهنده ضروری به نظر میرسد. در صورت انجام درست فعالیتهایی که در بالا به آن اشاره شد، این سازمانها و مسؤولان مراجع آموزشی میتوانند از ابزارهای جدید و متنوع موجود در این خصوص بهرهمند گردند.
7- تهیه محتوای درسی: شاید در سازمان شما و در بین مخاطبان دورههای آموزشی افرادی باشند که همواره از تعدادی مدرسان به نیکی یاد کرده و توانایی ایشان را در تدریس و ارائه اطلاعات تحسين كنند. اما به یاد داشته باشیم که داستان زندگی افراد به صورت لحظهای قابل تغییر است و بايد از فرصتهای موجود به منظور ارتقاي فرایندهای آموزشی و توسعه دانش همکاران و آموزشگران بهره جست. بدین منظور پیشنهاد میشود با برگزاری جلسات هماندیشی موضوعی و شناسایی درسهای آموخته از دورههای برگزارشده سازمانهای آموزشدهنده، محتوای درسی یکسانی را تهیه كنند. برگزاری این جلسات میتواند به افزایش سرمایههای اجتماعی در این سازمانها و تقویت ارتباط بین آموزشگران كمك نمايد.
8- آموزش آموزشگران: از فرصتهای آموزشی برای توسعه دانش و ظرفیت آموزشگران خود بهره جویید. این فعالیت را میتوان با برگزاری کارگاههای آموزش آموزشگران و بر اساس اطلاعات کسبشده در مراحل قبلی و با کمک از آموزشگران و تسهیلگران متخصص انجام داد.
9- فراخوان آموزشپذیران: اگر در بخشهای پیشین توانستهاید مخاطبان خود را به طور دقیق شناسایی کنید، در این بخش میتوانید براساس برنامه آموزشی تدوینشده، برنامههای فراخوان اختصاصی آموزشپذیران را به اجرا درآورید. این فعالیت به سازمانهای یادگیرنده فرصت میدهد که خدمات آموزشی قابل عرضه خود را در دید مخاطبان دارای ارزش و منزلت قرار داده و رفتار سازمان آموزشدهنده را نیز به صورت حرفهایتر و براساس برنامههای از پیش طراحی شده نشان دهند كه خواهناخواه منجر به ایجاد انگیزه و رغبت بیشتر در بین مخاطبان میشود.
10- آموزش: اجرای دورههای آموزشی از پیش طراحیشده برای مخاطبان شناساییشده براساس محتوای مورد نیاز و بهروز، از سوی آموزشگران متخصص میتواند منجر به ارائه آموزشی اثربخش و صرف هزینهای مناسب گردد. اما اجرای این فعالیت پایان راه سازمانهای آموزشدهنده نیست.
11- مستندسازی: فعالیتهایی که تاکنون به انجام رسیده است باید به طور دقیق و اصولی از سوی سازمانهای آموزشدهنده مستند شود. مستندسازی نظاممند این امکان را میدهد تا گروههای برنامهریزی بتوانند پس از برگزاری برنامههای آموزشی نسبت به اثربخشی و ثبت درسهای آموخته و راهکارهای اصلاحی اهتمام ورزند.
12- درسهای آموخته: راهبردهايي که از ابتدای این فرایند پیشنهاد شد، همه و همه میتواند منجر به تدوین درسهای آموخته و ثبت رویههای درست و نادرست گردد. شناسایی دقیق درسهای آموخته، میتواند سازمانهای آموزشدهنده را در تصحیح نقاط ضعف و حفظ نقاط قوت خود یاری نماید.
13- پایداری فعالیتهای آموزشی و بازآموزی: از قدیم گفتهاند آموزش فرّار است و بر این اساس سازمانهای آموزشدهنده میتوانند با طراحی برنامههای بازآموزی در قالب دورههای آموزشی یکپارچه، ضمن حفظ ارتباط با مخاطبان، خدمات خود را به صورت مستمر و پایدار به مخاطبان علاقهمند ارائه دهند.
14- برنامههای جنبی و حفظ ارتباط: همواره این احتمال وجود دارد که به دلایل مختلف ارتباط فردی که یک بار و به طور اتفاقی با سازمای آموزشدهنده پیوندی برقرار کرده است، قطع شود. اما فردی که از سوی سازمانهای آموزشدهنده، براساس برنامههایی دقیق شناسایی و انتخاب شده و خود او نیز علاقهمند به حفظ ارتباط تخصصی و هدفمند میباشد، میتواند برای سازمانهای آموزشدهنده به عنوان یک سرمایه ارزشمند انسانی و اجتماعی محسوب شود. ارتباط با اینگونه افراد را میتوان از طرق مختلف و براساس سیاستهای تبلیغی و آموزشی مانند ارسال پیام کوتاه به مناسبت سالروز تولد، ارسال کارت تبریک به مناسبتهای ملی و مذهبی و یا اخبار و مستندات آموزشی به درب منزل حفظ نمود و در زمان لازم از این فرصتها بهره برد.
15- جلب مشارکت گروههای آموزشدیده: در صورتی که سازمانهای آموزشدهنده موارد پیشنهادی فوق را مورد استفاده قرار دهند، در پایان فرایند آموزشی در مجموعه ظرفیتهای انسانی و اجتماعی خود دارای تعداد زیادی شهروند داوطلب، علاقهمند، متخصص و مورد اعتماد هستند.
سازمانهای آموزشدهنده میتوانند از این سرمایه اجتماعی داوطلب در زمانهای مختلف و براساس برنامههای ترویجی و آموزشی خود بهره لازم را ببرند.