ارتباط فقر و چاقی
یک مطالعه در ایالت واشنگتن آمریکا نشان داده که زندگی در محلههای با سطح اقتصادی پایینتر، باعث میشود احتمال چاقی و اضافه وزن افراد بالاتر برود. تاثیر زندگی در این محلهها بر چاقی، به مراتب قویتر از درآمد خود فرد و نیز میزان تحصیلات او است. در شرایط فعلی، آنقدر چاقی در اغلب کشورها شیوع پیدا کرده که مبارزه با آن، نیازمند هزینه کردن و صرف انرژی اضافه است. افرادی که از توانایی مالی خوبی برخوردار نیستند و نمیتوانند از غذاهای پروتئیندار و گوشتها تغذیه کنند، دچار سوء تغذیه ناشی از مصرف غذاهای حاوی نشاسته میشوند که همین امر موجبات چاقی این قبیل افراد را فراهم میسازد.
متاسفانه قشر آسیبپذیر و نیازمند جامعه نیز از دانش تغذیه برخوردار نیستند و همین مسئله باعث میشود که نتوانند تعدیلی در رژیم غذایی خود به وجود بیاورند. افراد مستمند، به دلیل نخوردن غذاهای مقوی، انرژی زیادی در طول روز از دست میدهند که موجب گرسنگی آنان میشود و معمولا مجبورند از وعدههای زیاد غذاهای نشاستهای استفاده کنند. در واقع این افراد، معمولا سیبزمینی را به صورت آبپز و سرخ شده با روغن جامد و به همراه نان میخورند و این دو نوع غذا، نشاسته زیادی دارد و همچنین این افراد توانایی مالی برای خرید میوه ندارند، در نتیجه از چای و قند بعد از خوردن غذا استفاده میکنند و همین مسئله موجب چاقی آنان میشود.
یافتهها
فرضیه ارتباط میان گرسنگی و چاقی برای اولین بار در یك مطالعه موردی در آمریكا معلوم شد که انتخابهای غذایی یا سازگاریهای فیزیولوژیك در پاسخ به كمبودهای غذایی میتواند موجب افزایش چربی بدن شود. محققان با انجام مطالعهای این ارتباط را در گروهی متشكل از زنان روستایی در آمریکا بررسی كردند و نتیجه گرفتند كه ناامنی غذایی، عامل حداقل برخی از اثرات درآمد پایین بر روی چربی بالای بدن است واین فرض را مطرح كردند كه ناامنی غذایی، به دوشكل متفاوت روی وزن بدن تأثیر میگذارد: اول، تقویت افزایش وزن و دوم، كاهش وزن. در مورد اول، ناامنی غذایی، با ایجاد اختلال در الگوهای غذا خوردن، منجر به افزایش وزن میشود و در مورد دوم، ناامنی غذایی وزن را كاهش میدهد.
براساس مشاهدات موجود، افزایش وزن بهطور غالب در ناامنی غذایی خفیف و كاهش وزن در ناامنی غذایی شدید رخ میدهد. البته این همبستگی ممكن است در جوامع مختلف برحسب روشها و استراتژیهای مواجهه آنها در پاسخ به ناامنی غذایی، متفاوت باشد. شواهد حاصل از مطالعات بعدی در كشورهای پیشرفته نشان داد كه ناامنی غذایی با وزن بدن در زنان، همبستگی مثبت دارد. بهطوری كه احتمال وجود اضافه وزن در زنان با ناامنی غذایی خفیف معمولاً بیشتر است. در مردان، این همبستگی، مشخص نیست .در یك بررسی كه دادههای مربوط به زنان و مردان را بدون در نظر گرفتن اثر جنسیت تجزیه و تحلیل كرده بود، ناامنی غذایی با احتمال خطر چاقی ارتباط مثبت و معنی داری نشان داد. در حالیكه در مطالعه دیگری كه مردان به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفتند، میان ناامنی غذایی و وزن بدن هیچگونه همبستگی مشاهده نشد.
مطالعات سازمانهای جهانی بیانگر این مطلب است كه بیش از 800 میلیون نفر در كشورهای در حال توسعه غذای كافی برای خوردن نداشته و 34 میلیون نفر نیز در كشورهای توسعه یافته از ناامنی غذایی رنج میبرند. درایران طی دهههای اخیر در جریان گذر سریع تغذیهای و تغییر الگوی زندگی شهرنشینی، اضافه وزن و چاقی به ویژه در زنان رو به افزایش است. با توجه به عوارض بسیار زیاد ناشی از اضافه وزن و چاقی بر سلامت و به عنوان یكی از مشكلات بهداشتی در اولویت كشور، شناخت رابطه احتمالی چاقی با ناامنی غذایی در جامعه ایرانی به منظور تعیین گروههای در اولویت برای مداخلههای تغذیهای، ضروری است. افراد دچار کمبود انرژی مورد نیاز و سیری سلولی، باید مورد توجه قرار گیرند تا دچار عوارض ناشی ازكمبود انرژی و ریزمغذیها نگردند.
نتیجه گیری
ناامنی غذایی با احتمال خطر چاقی ارتباط مثبت و معنیداری دارد به خصوص در زنان این امر بسیار مشهود میباشد. برای حل این معضل راهکارهایی مانند آگاهی دادن به افراد در مورد تغذیه سالم، مصرف میوه و سبزی بیشتر، مصرف کربوهیدراتهای پیچیده مثل نانهای سبوسدار به جای کربوهیدراتهای ساده مثل شیرینیجات و مواد قندی، مصرف حبوبات و کنار گذاشتن فستفودها و نوشابهها از جمله نکات کلیدی برای جلوگیری از چاقی در خانوادههای کم درآمد است البته در کنار موارد ذکر شده بالا مبارزه با فقر و پیادهروی منظم نیز توصیه میشود.