دکتر سید فرزاد حسینی؛ کوچ بین المللی توسعهی فردی و سازمانی
در دهه ۱۹۷۰ یک مربی تنیس به نام تیموتی گالوی (Timothy Gallway) کتابی با عنوان «مربیگری به سبک بازی درونی» منتشر کرد. مفهوم ارزشمند این کتاب درباره یک حریف درونی است که در بازی تنیس به حریف آن طرف تور افزوده میشود حریفی که ساخته و پرداخته ذهن ماست و ما را قضاوت و انتقاد میکند و هر حرکت ما را حدس میزند. در سالهای بعدی ورنر ادهارد (Werner edhard) سبک کوچینگ را به اوج رساند و گراهام الکساندر در سال ۱۹۸۵ با ترکیب آموزههای ادهارد و ایده بازی درونی تنیس گلوی یک مدل جدید را طراحی کرد و در همان سالها توماس لئونارد (thomas leonard) نیز شروع به ارائه خدمات مشاوره با متد کوچینگ کرد و خود را یک کوچ نامید و در سال ۱۹۹۵ فدراسیون بینالمللی کوچینگ (ICF) را تأسیس کرد. و این آغازی بود برای ورود گسترده کوچینگ به سازمانها و جهانی شدن کوچینگ.
کوچینگ در سازمانها
از شرکت IBM در میانه دهه ۹۰ میلادی به عنوان اولین شرکتی که از کوچینگ به عنوان یک ابزار راهبردی برای بهبود عملکرد پرسنل خود در کسب و کار استفاده میکرد، نقطه اوج در گسترش کوچینگ سازمانی شکل داد.
دلیل گسترش فوقالعاده کوچینگ سازمانی این بود که رفتار سازمانها و افرادشان را به صورت حرفهای تغییر میداد و موجب میشد افراد، کارآمدتر و اثربخشتر بوده و ریسکپذیری بیشتری پیدا کنند.
کوچینگ در ایران
در بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ میلادی کوچینگ وارد ایران شد و علیرغم رشد کندی که در چند سال اول داشت هم اکنون به سرعت در حال پیشرفت است و آیندهای روشن برای توسعه آن در کشورمان پیشبینی میشود. امروزه نه تنها در شرکتهای بزرگ که حتی در کسب و کارهای کوچک و متوسط نیز قدرت بلامنازع کوچینگ ورود کرده و کمتر شرکت موفقی است که فواید استفاده از آن را برای خود ضروری نداند.
تعریف کوچینگ
کوچینگ طبق تعریف فدراسیون بینالمللی کوچینگ (ICT) یک نوع مشارکت مستمر جهت کمک به مراجعین است که مراجع را به تفکر وا میدارد و خلاقیت درونی او را بیدار میکند تا به نتایج بسیار خوبی دست یابد و عملکرد و کیفیت زندگی خود را ارتقا بخشد.
کوچینگ ترکیبی از علوم مختلف است و آموزههای علوم مختلف را به صورتی کاربردی و خلاقانه ترکیب میکند.
علم فلسفه: در واقع فلسفه و پرسشگری سقراطی یکی از اصول اساسی کوچینگ است. پرسشهای قدرتمند، ابزاری فوقالعاده است که با خلاقیت و نبوغ کوچ ارتباط مستقیمی دارد و شالوده یک جلسه کوچینگ محسوب میگردد.
روانشناسی: از علم روانشناسی در شناخت احساسات و ادراک مراجع استفاده زیادی میشود و ارتباط مؤثر بین کوچ و مراجع را پایهریزی میکند.
مدیریت: آموزههای مدیریت در رشتههای مختلف کوچینگ به خصوص در کوچینگ رهبری کاربرد به سزایی دارد.
بهرهوری: بهرهوری در واقع همان کوچ دادن منابع انسانی از کارایی به اثربخشی است و هدف نهایی کوچینگ را میتوان بهرهوری مناسب و ایدهآل از زندگی و کسب و کار دانست.
کوچینگ برای چه کسانی مفید است؟
در طول سالهای گذشته بر اساس شغل و علاقه شخصی با افراد زیادی ارتباط داشتهام که با من درد و دل کردهاند و حرفهای خودمانی زیادی رد و بدل کردهایم. افرادی را که دنبال تغییر یا حل مسئلهای بودهاند برای خودم به دو دسته تقسیم کردهام:
۱. دسته اول: کسانی بودند که از موضوع یا مشکلی در زندگی رنج میبردند و نمیدانستند برای یافتن راه حل از کجا باید شروع کنند. این که چه تواناییهایی لازم دارند و چه انتخابی باید انجام دهند آنها را آشفته مینمود. بیصبرانه میخواستند بدانند کجا را باید جستوجو کنند تا به محل مناسب برسند و نیاز به یک ریشهیابی و کندوکار داشتند. کاری که یک کوچ ماهر با سؤالات قدرتمند و گوش دادن همدلانه و مؤثر انجام میدهد، همان گمشده آنها بود.
۲. دسته دوم: کسانی بودند که مشکل خاصی در زندگی نداشتند اما احساس میکردند سر جای خودشان نیستند و میتوانند بیشتر از این که هستند باشند.
یک سری رویاهای گذشته در ذهنشان بود اما نمیدانستند باید به دنبال کدام رؤیا بروند و چگونه میتوانند زندگی عالیتری را خلق کنند. در واقع نیازهای آنان چندان شفاف نبود و دوست داشتند به نحوی مسائل را برای خودشان شفاف کنند. شاید هم در مسیر رسالت زندگی خود قرار نداشتند اگر چه در جامعه افراد موفقی بودند و اشخاص زیادی غبطه حال و وضع مالی آنان را میخوردند.
در هر دو دسته نیاز مبرم به کوچینگ وجود داشت و با استفاده از این علم فوقالعاده کمک کردهام تا این عزیزان اکنون در وضعیت بهتری قرار بگیرند و با آرامش و قدرت در مسیر آرزوها گام بردارند.
آیا کوچینگ برای شما مناسب است؟
این که بدانید کوچینگ برای شما کارآمد است یا خیر، به انتظار شما از زندگی بستگی دارد. اگر فردی چشمانداز واقعی از نتیجه مطلوب و اهداف درازمدت خود داشته باشد، مشارکت در کوچینگ ابزاری به شدت مؤثر برای پیدا کردن شیوههای راحتتر رسیدن به چشمانداز دلخواه خواهد بود. اما اگر فردی دوست ندارد اقدامی انجام دهد و هیچ آرزو یا هدفی ندارد خب دلیلی ندارد به کوچ مراجعه کند در واقع برای مراجعه یک فرد به کوچ دلایل متعدد و گوناگونی وجود دارد که برخی از آنها در ذیل آورده شده است.
1.بحثی یا چیزی ضروری، ارزشمند و مهیج مورد نظر فرد باشد. مثلاً چالشی سخت پیشرو داشته باشد که به سادگی به دست نمیآید.
۲. فرد نیاز به بالابردن مهارت و دانش، اعتماد به نفس و منابع مورد نیاز داشته باشد.
۳. فرد برای برطرف کردن یک نیاز محدودیت زمانی داشته باشد و بخواهد به نتیجهگیری فوری برسد.
4.لازم باشد که فرد در روند کار و زندگی خود اصلاح روش داشته باشد.
۵. زمان تصمیمگیری و انتخاب فرارسیده باشد و مسائل برای او شفاف نباشد.
6.برخورد فرد با مشکلات و موانع ناکارآمد باشد.
۷. موفقیت زیاد یک فرد دچار مشکلسازی شده باشد. (به طور مثال در روابط اجتماعی)
۸. عدم توازن کار و زندگی نتایج نامطلوبی برای فرد ایجاد کرده باشد.
۹. نقاط قوت توسط فرد شناسایی نشده باشد و نتواند بهترین بهره را از آنها بگیرد.
۱۰. تمایل فرد به سادهتر شدن کار و زندگی نسبت به قبل باشد و بخواهد از پیچیدگی آن بکاهد.