رکسانا خوشابی - کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
تحریریه زندگی آنلاین : پیری انتخاب نمیکند و با افزایش سن و سال به سراغ همه ما میآید، چرا بیشتر انسانها از پیری واهمه دارند و از پذیرفتن آن طفره میروند؟ پاسخ این سوال مستلزم این است که علل و عوامل ایجاد کننده این ترس و وحشت را پیدا کنیم، عواملی که باعث میشوند، دوران پیری و کهنسالی، مورد علاقه کسی نباشد.
بیشتربخوانید:
9نشانه پیری زودرس
کودکان بزرگ میشوند و نیاز به استقلال پیدا میکنند، خانه را ترک میکنند و والدین دچار احساس تنهایی میشوند
نوعی سندرم به نام سندرم آشیانه خالی (خانه خالی) وجود دارد. بچهها که بزرگ و از پدر و مادر خود جدا میشوند، خانه به ناگاه دچار سکوت و حس خالی بودن میشود. این وضعیت در مورد والدین مجرد و تنها شدیدتر است. با رفتن و جدا شدن فرزندان اگر چنانچه والدین در شرایط خوب و مساعد زندگی زناشویی باشند و طلاق نگرفته باشند، نوعی رضایتمندی به وجود میآید، چرا که والدین فرصت بیشتری برای با هم بودن و مهرورزی به یکدیگر را دارند. در واقع با جدا شدن کودکان، والدین بیشتر از قبل متوجه هم میشوند و تلاش میکنند برخی از مشکلات را مرتفع نمایند. والدینی که در طول این مدت زمان همواره با هم مشکل داشتهاند، با رفتن و جدا شدن فرزندان خود، اقدام به طلاق میکنند، زیرا دیگر دلیلی برای با هم بودن احساس نمیکنند و به همین دلیل پیری برای آنها سختتر میشود. در چنین شرایطی قطعا جدایی میتواند سخت و گزنده باشد و برعکس برای بسیاری هم پر از آرامش و احساس امنیت بیشتر. بسیاری از میانسالها دچار بحران روحی روانی میشوند.
بسیاری از افراد حتی در میانسالی دچار بحران پیری و از پا افتادگی میشوند. در پس این بحران و تغییر حالات روحی - روانی، نوعی عدم رضایتمندی موج میزند. اگر این بحران ادامه داشته باشد در سالهای بعدی، بیشتر بروز میکند و فرد مدام از اینکه دیگر جوان نیست، گلهمند میشود. برخی از افراد به دلیل ویژگیهای شخصیتی، بیشتر مستعد ابتلا به این بحران هستند و برخی دیگر نه. افرادی که دچار این بحران میشوند، معمولا دو نوع واکنش از خود بروز میدهند؛ برخی از آنها دچار افسردگی میشوند و برخی دیگر کارهایی را انجام میدهند و رفتارهایی را بروز میدهند که به آنها حس و حال جوانی بدهد.
پیری معمولا با حس افسردگی همراه است و این امر بسیار طبیعی است:
جوانترها معمولا نگران دوران پیری هستند، چراکه معتقدند میزان شادی آنها در این دوران ته میکشد، در حالی که طبق تحقیقات انجام شده در برخی کشورها مثل آمریکا، گروه سالمندان، شادترین گروه افراد هستند. در رابطه با افسردگی در دوران پیری دو نوع رویکرد وجود دارد.در رویکرد اول افسردگی را دوران طبیعی و عادی میدانیم و در رویکرد دوم آن را عادی نمیدانیم و نمیتوان به آن بیتوجه بود. اگر رویکرد دوم را قبول داشته باشیم به دنبال مقابله و درمان آن بر میآییم و چون نمیتوانیم این موضوع را به عنوان یک واقعیت بپذیریم، توقع درمان و برطرف کردن آن را داریم، ولی در رویکرد اول، چون این حقیقت را پذیرفتهایم که با پیری به هر حال دچار مقداری افسردگی هم میشویم، بنابراین کمتر نگران آن میشویم و راحتتر با آن کنار میآییم.
بیشتربخوانید:
عادت هایی که موجب پیری زودرس می شوند
پیرتر که میشویم کمتر از مرگ میترسیم:
پیری و کهنسالی باعث میشود که فرد احساس کند که به مرگ نزدیکتر شده است، اما باز هم مثل مورد قبلی حقیقت مرگ را بهتر و بیشتر درک میکند و میپذیرد.
افراد پیر، کمتر از بقیه از مرگ میترسند. هر چند که قدر زندگی را هم بیشتر میدانند. در روابط اجتماعی خود عملکرد بهتری دارند و راحتتر از بقیه درک میکنند که زندگی پایدار و همیشگی نیست.
افراد میانسال و پیر، توانستهاند از عهده انجام بسیاری از مسئولیتها و کارهایشان برآیند مثلا فرزندان خود را سر و سامان بدهند و در دوران پیری دیگر نگران حمایت از آنها نیستید، مگر اینکه فرزندانشان مورد خاصی برای حمایت باشند. نگرانیها کم میشود و به این مورد کمتر فکر میکنند که اگر بمیرم، تکلیف بقیه چه میشود. همین مسئله باعث میشود که کمتر از بقیه از مرگ بترسند.
همه چیز به نوع نگاه و دیدگاه شما بستگی دارد
یکی از زیباترین و بهترین چیزها در مورد پیری، خردمندی است. این را نه میتوان با پول خرید و نه ادای آن را درآورد. با هر مرحله در زندگی، چیزهای جدید یاد میگیریم. زندگی بهترین معلم برای انسانها است. همیشه کنجکاو بودن برای بیشتر دانستن باعث میشود که ذهن همواره جوان بماند، بنابراین این دیدگاه غلط است که زیبایی زندگی و کسب اندیشه و آگاهی با پیرشدن به پایان میرسد. برعکس تجربیات قبلی و آگاهیهای بیشتر آن را شیرین و دلچسب میکند. چین و چروکهای روی پوست، خبر از تغییرات و تجربههای بسیار در زندگی دارد که هر کدام باری به آگاهی انسان اضافه میکنند. پیر شدن باعث محدود شدن نمیشود، بلکه فقط باعث میشود نوع فعالیتها تغییر میکند. کمک میکند از لذتهای کوچک هم بیشتر خوشحال شد. سراغ یادگیری مهارتهای جدید رفت و دنیاهای جدید را تجربه کرد.
برخی از افراد پیر و سالخورده به سختی کارهای روزمره خود را انجام میدهند:
پیری یک محدوده زمانی بزرگ است. ما پیر جوان و پیر میانسال و پیر کهنسال هم داریم.کاملا قابل قبول است که بیماری و از دست دادن حافظه میتواند کاری کند که تمام فعالیتها کارهای فرد محدود شود و دیگر قادر نباشد به سبک و شیوه قبل زندگی کند، اما خود پیری این کار را نمیکند. تا زمانی که در یک محیط مناسب و شرایط مساعد زندگی میکنیم، میتوانیم کارهای خود را انجام دهیم در شرایط معمول، پیری باعث نمی شود که نتوانید رانندگی کنید، پیادهروی بروید و کارهای روزمره را انجام دهید. تغییر اساسی که سن و سال در شما ایجاد میکند، تغییر مسئولیتها و کاهش آنها است. حجم غذای کمتری درست میکنید. از کار بیرون از خانه فارغ هستید و مسئولیت نگهداری و مراقبت از فرزندان خود را ندارید. در این میان افراد پیر که بیشتر شامل پیریهای میانسال و کهنسال است نه پیریهای جوان، در صورت تنها بودن نیاز به خدمات پشتیبانی دارند و این وابستگی میتوان خیلی زیاد نباشد و فقط در صورتی زیاد است که فرد پیر دچار مشکلات جسمی و شناختی است در غیر اینصورت افراد پیر هیچگونه محدودیتی نسبت به سایر افراد ندارند.
بیشتر بخوانید:
بهترین روش جوانسازی پوست
4روش طبیعی برای جوانسازی پلک چشم
چرا نباید از پیر شدن ترس داشت؟
مهمترین پاسخ به سوال بالا این است که (تجربیات ما از زندگی ارزشمند هستند) به هنگام پیری دانش، آگاهی، زاویه دید و تجربیات گستردهای داریم و میتوانیم آنها را به دیگران نیز انتقال دهیم. در ضمن پیری مثل گذشتهها بیکاری و بیحوصلگی نیست. بسیاری از پیرها این روزها حتی مشغول انجام دادن کارهایی به غیر از کارهای شخصی خودشان هستند. علاوه بر آن، تحقیقات به عمل آمده نشان میدهند که پیرها، افراد شادتری هستند. میزان شادی و احساس رضایتمندی در زندگی ارتباط مستقیمی با نوسانات زندگی و بالا پایینها دارد. روانشناسان و محققان معتقدند این میزان در دوران پیری به دلیل ثبات بیشتر زندگی حداقل تا ۵ درصد افزایش مییابد.