دکتر اعظم صالحی؛ متخصص مشاوره ازدواج
تحلیلی روانشناختی بر ضرورت شادی و نشاط اجتماعی
نیاز امروز مردم چند سالی است که بحرانهای ریز و درشت ما را محاصره کردهاند.
اما در کشور ایران بحرانی بزرگتر از زلزله و آتش سوزی وجود دارد.
«بحران غمگینی، ناامیدی و خشونت».
روزهایی را میگذرانیم که متأسفانه در عرصه نبرد بین تاریکی و روشنایی، خشونت، اندوه و ناامیدی پیشروی میکند و شفقت، شادی و امید به عقب رانده میشود.
اما ...... دیگر فرصت درنگ نیست. وقت آن است که فکری به حال خودمان بکنیم.
وقت آنست که طرحی نو در اندازیم. اگر دلسوز خودمان و مردممان هستیم، وقت آن است که به بهانه مناسبتهای ملی در شهر و روستا کاروان شادی برپا کنیم.
از فرصت نوروز، چهارشنبه سوری، سیزده بدر و مناسبات شادی آفرین ملی استفاده کنیم.
بیایید هموطنان را برای شادی و شعف فرا بخوانیم.
جامعه ناشاد
طبق آمار و ارقام جهانی، در سال 2017 ایران دومین کشور غمگین جهان بوده است.
نرخ شیوع افسردگی در کشورمان 18 درصد گزارش داده شده که از نرخ شیوع جهانی بالاتر است و افسردگی خفیف به بالا حتی به بیش از 50 درصد میرسد.
در کنار تمام مشکلات اقتصادی و اجتماعی، وقایع طبیعی، مانند زلزله، سیل و ... و حوادثی مانند آتش سوزی پلاسکو و کشتی سانچی، سقوط هواپیما و ...... هم دست از سر ما بر نمیدارد و هر سال که میگذرد، کفه تاریک ترازویمان را سنگینتر میکند.
میدانیم که ناشاد بودن چه بر سر ما میآورد اما در این خصوص فقط به یک جمله بسنده میکنم: «اعتیاد، کوچکترین محصول جامعه ناشاد است».
گله بسیار میکنیم
این روزها نویسندگان، هنرمندان و مسئولین درباره مشکلات بسیار مینویسند و میگویند.
خیلی از ما متخصصین هم از این وضعیت گلهمندیم ولی با گلهمند بودن و گله کردن، انتقاد و سرزنش کردن، این و آن را مقصر دانستن، هیچ کاری از پیش نخواهیم برد.
ما همه آدمهای مسئله مداری شدهایم که هر روز و هر روز حول مسائل و مشکلاتمان میچرخیم و میچرخیم و مشکلاتمان گردابی شده است که آرام آرام ما را به کام خود فرو میبرد.
یک فرد افسرده، هر چه بیشتر به حوادث منفی فکر کند (نشخوار کند)، افسردهتر میشود. به همین گونه، اشاعه مطالب منفی، منجر به تکرار و افزایش غم و اندوه به صورت تصاعدی در بین افراد جامعه میگردد و در نتیجه منجر به اشاعه افسردگی و رفتار خشونت آمیز در بین آحاد جامعه، بویژه نسل جوان و آیندهساز میگردد.
بدون شک با تکرار حوادث و مقصر دانستن همدیگر هیچ مشکلی حل نخواهد شد و از آن بدتر نوعی احساس درماندگی را به همدیگر منتقل میکنیم، که خود آن، منجر به اقدامات ناپخته و در نتیجه، مشکلات بیشتر خواهد شد.
جامعه پرخاشگر
این روزها یک درد دیگر به مجموعه دردهایمان اضافه شده است: «خشونت اجتماعی». مطابق با نظرسنجی موسسه گالوپ Gallup, 2017، از میان 142 کشور، ایرانیان عصبانیترین مردم جهان بودند.
این روزها در اجتماعات رسمی و غیررسمی، حتی در دورهمیهای دوستانه که پیش از این، یکی از غنیترین منابع شادی و شعف به حساب میآمد نیز شاهد جولان دادن «هیولای خشونت»، آن هم با تمامیجلوههای خود هستیم؛ بویژه در محیطهای سایبری و مجازی که افراد راحتتر میتوانند، عمیقترین لایههای خشم و عصبانیتشان را بیرون بریزند.
این درحالیست که بیشترین حجم خشم و عصبانیت مردم در لایههای زیرین پنهان شده و هنوز فرصت بروز پیدا نکرده است.
معنای این حرف آن است که متأسفانه عواملی که زمینهساز بروز عصبانیت هستند، حل نشده است. عصبانیت همواره ایجاد و تشدید میشود و همچنان در لایههای زیرین انباشته میگردد.
متاسفانه باید بدانیم که این خشم پنهان به مراتب بیش از خشونت آشکار شده، به خود فرد و ارتباط او با جامعه آسیب میزند.
ترسناکتر اینکه این عصبانیتهای نهفته همواره منتظر فرصت مناسب هستند تا به شدت تمام خود را نشان دهند (برونریزی شوند).
ما از ریشه، مردمی با نشاط هستیم
ما مردمان این سرزمین از عمق وجودمان، میل به شادی و سرسبزی داریم. همه جا به دنبال نشاط هستیم. حتی در تاریکترین لحظههایمان و در اوج رنج داشتنمان، لطیفه میسازیم و میخندیم.
شاید در حال حاضر در هیچ کجای دنیا تا این حد میل به شادی و هیجان مثبت وجود ندارد، که در ما هست. پس بیایید این تمایل را به فال نیک بگیریم. وقت آن است که به این تمایل عمیقمان پاسخ بدهیم.
راه دوری نرویم. باز هم از خودمان شروع کنیم. «نوروز» عیدی است که در دنیا نظیر ندارد. یکایک ما ایرانیان نوروز را در عمق وجودمان احساس میکنیم.
اینکه علیرغم همه گرفتاریها خانه تکانی میکنیم، لباس نو میپوشیم، سفره هفت سین میچینیم که پر از سبزه و سنبل است.
در لحظه تحویل سال، دور هم مینشینیم و از صمیم قلبمان دعا میکنیم که حالمان به حالی نیکوتر تغییر کند.
راه حل مدار باشیم
اجازه دهید، صمیمانه و قاطعانه بگوییم: «دیگر بس است». حرف زدن از غم و غصهها بس است. گله از مشکلات بس است.
انتشار دادن حوادث دردناک و مرگهای پیاپی پیرامونمان در محیطهای واقعی و مجازی، بس است. وقت آن است که برخیزیم.
وقت آن است که شروع کنیم. وقت آن است که به جای چرخیدن به دور مسئلههایمان، راه حل مدار باشیم.
وقت آن است که برنامهریزی کنیم و قدم برداریم. اگر میپرسید، چه کنیم؟ باید بگویم: «شروع کنیم!». از همین لحظه و از خودمان شروع کنیم.
غذای مسموم نخوریم و به عزیزانمان هم نخورانیم
تکرار و مرور مطالب منفی مانند غذای مسمومیاست که به خورد ذهنمان میدهیم.
همان طور که از خوردن غذاهای فاسد میپرهیزیم، از فکر کردن و دیدن، مطالعه و مرور تصاویر و مطالب حاوی درد و غم نیز پرهیز کنیم و برعکس، برای دیدن و خواندن، تصاویر و اخبار مثبت و شادیآور را انتخاب کنیم.
مراقب باشیم که از سفره غذاهای فاسد به خانواده، دوستان و همکارانمان نخورانیم.
در جمعشان مطالبی را بیان نکنیم که حاوی ناامیدی و خشم و نفرت باشند، بلکه در گردهماییها و گروههای واقعی مجازی تصاویر و مطالبی را بیان کنیم، فوروارد کنیم و لایک کنیم که به آنها حس خوب بدهد.
این بزرگترین لطفی است که به خانواده و دوستانمان میکنیم.
بیشتر بخوانید: