خسارتهای بلایای طبیعی فقط مادی نیست!
ایران جزو ده کشور بلاخیز دنیا است و حوادثی مانند سیل، زلزله، رانش زمین و آتش سوزیهای گسترده از رویدادهایی هستند که هر ساله منجر به مرگ و میر و آسیبهای جسمیو روانی هزاران انسان میشوند، این حوادث میتوانند تنش روانی قابل توجهی برای بازماندگان ایجاد کنند و عوارض روانی جدی و دیرپایی را باقی گذارند.
متاسفانه این حوادث در مدت زمان کوتاهی ظاهر میشوند ولی تأثیری که بر روی زندگی افراد میگذارند طولانی مدت خواهد بود.
سیل نوروزی امسال یکی از تلخترین حوادثی بود که طی سالهای اخیر زندگی بسیاری از شهروندان در مناطق شمالی، جنوبی و غربی کشورمان را با چالش مواجه کرد.
هر چند در این حادثه مسئولان و دست اندرکاران بخش سلامت بعد از وقوع سیل حضوری ارزشمند و مؤثر داشتند، اما در برخی مناطق توجهها تنها معطوف به بیماریهای جسمیشد و تاثیرهای روانی و آسیبهای ان در افراد سیل زده به ویژه کودکان و مادران کمتر مورد توجه قرار گرفت.
این در حالی است که یکی از مهمترین اقدامهای بعد از سیل در مناطق سیل زده ارائه خدمات سلامت روان در مناطق سیل زده است که باید مورد توجه جدی قرار گیرد.
نیازهای روحی و روانی پس از سیل
ارائه خدمات سلامت روان در محلهای سیل زده از طریق تهیه استند و نصب در محلهها برای اطلاع رسانی از حضور روانشناس در مراکز، هماهنگی با شورای محل برای استقرار روانشناس در حسینهها و پایگاههای محلههای سیل زده و همچنین استقرار روانشناس در بیمارستآنهایی که هنوز مجروحین حادثه بستری هستند به منظور ارائه خدمات روانشناختی اولیه به خانواده آنان از دیگر نیازهای سلامت روان برای سیل زدگان است.
باید به یاد داشته باشیم، مشکلات سیل زدگان و زلزله زدهها تنها مربوط به همان روزهای اول نیست و چند هفته بعد مشکلات به صورت بیماریهای روحی روانی خود را نشان میدهد بدین ترتیب باید همکاران روانپزشک و روانشناس ما به طور جدی در محل حضور داشته باشند.
عوامل ایجاد مشکلات روحی و روانی
برخی امراض یا به صورت روحی روانی یا به صورت امراض روان تنی خود را نشان میدهد، گاه در چنین شرایطی شخص بیمار از نظر جسمیسالم است ولی تظاهرات بیماری روانی خود را به صورت جسمینشان میدهد.
ضرورت توجه به بیماریهای روحی روانی پس از سیل ایجاب میکند که معاینه بیماران مصیبت دیده و سیل زده حداقل برای یکبار ضروری است تا از مشکلات روحی، خودکشی، و…، و عوارض احتمالی بیشتر جلوگیری گردد.
آسیبهای اجتماعی مانند جنگ، سیل، زلزله و شکستهای اقتصادی میتواند باعث مبتلا شدن افراد به افسردگی شود که لازم است مدیریت استرس و مهارتهای تابآوری برای پیشگیری از بروز این مسائل به افراد جامعه آموزش داده شود.
آسیبها و عوامل اجتماعی بر بروز بیماریهای روان پزشکی از جمله افسردگی و اختلالات افتراقی تاثیرگذار هستند.
وقتی فشارهای اجتماعی و اقتصادی شکل میگیرد، میتواند به عنوان عوامل خطر بروز بیماریهای روان پزشکی محسوب شود.
بیشتر افرادی دچار این بیماریها میشوند که مهارت لازم برای مقابله با آن مسئله یا مشکل عاطفی یا اجتماعی و اقتصادی را ندارند.
این افراد مهارت مدیریت استرس و مهارت حل مسئله را ندارند و تاب آوری آنها کم است و در نتیجه مبتلا به افسردگی میشوند و حتی ممکن است سراغ راهکارهای نادرستی مانند اعتیاد و خودکشی بروند.
دلایل توجه به مشکلات روحی و روانی پس از سیل
بر اساس پژوهشهای انجام شده در کشور، آمار اختلالات روان پزشکی در گروه جمعیتی ۱۵ تا ۶۴ سال ۲۳.۶ درصد است که این عدد نسبت به کشورهای همسایه و منطقه، آمار بالایی محسوب میشود.
از حدود ۵۰ میلیون نفر در گروه سنی ۱۵ تا ۶۴ سال، حدود ۱۲.۵ میلیون نفر حداقل از یک اختلال روان پزشکی از سطح خفیف تا شدید رنج میبرند.
یک درصد از این ۲۳.۶ درصد، بیماریهای شدید روان پزشکی مانند اسکیزوفرنیا یا اختلال ادراک و غیره دارند.
شایعترین بیماری روان پزشکی در کشور، اختلال افسردگی است که ۱۲.۷ درصد از عدد ۲۳.۶ درصد را شامل میشود.
بعد از افسردگی، اختلالات افتراقی قرار دارد که شامل اختلالات اضطرابی حاد، اختلال اضطرابی منتشر، وسواس و غیره است.
با توجه به این آمار و پیش زمینههای مساعد بروز مشکلات روحی و روانی در مناطق سیل زده متخصصان بر این باورند افرادی که دچار ترومای سیل شدهاند، به خدمات مشاورهای جدی نیاز دارند.
کمکها باید به شکل کمکهای حرفهای و خدمات بهداشت روانی، حمایتهای اجتماعی و کمکهای اقتصادی ارائه شود.
کمکهای تخصصی و درمانی باید توسط متخصصان بهویژه متخصصان داوطلب و با احساس و همدل صورت گیرد.
همدلی بیشتر موجب امید به زندگی بیشتر در این افراد خواهد شد و انگیزه و قدرت بیشتری به ادامۀ زندگی به سیلزدگان خواهد داد.
ضرورتی به نام بهداشت روان در مناطق سیل زده محمدخدایاری فرد، استاد روانشناسی دانشگاه تهران با توجه به اهمیت بحثهای روانشناختی در خصوص سلامت روان آسیب دیدگان حوادث غیرمترقبه خصوصاً سیل اخیر به چند نکته کلیدی در این رابطه اشاره میکند و به چند سؤال مهم نیز در خصوص مشکلات روحی سیل زدگان و نحوه مقابله با آن اینگونه پاسخ میدهد:
بلایای طبیعی پدیدهای ناگهانی و پیشبینیناپذیرند؛ با وقوع بحرانها و بلایای طبیعی یا غیرطبیعی، سلامت روان مردم در خطر میافتد.
در واقع یکی از مهمترین آسیبهای روانشناختی، در معرض قرار گرفتن افراد در حوادث و بلایای طبیعی از جمله سیلاب است.
سیلاب میتواند تأثیرات عمیقی بر سلامت روانی و رفاه زندگی مردم داشته باشد که ممکن است این تأثیرات طی مدت زمانی طولانی ادامه یابد.
آشفتگی (Distress) واکنش مشترک و متداول برای افرادی است که پس از سیلزدگی زندگی میکنند.
با این حال این پریشانی معمولاً موقت است؛ بیشتر مردم حتی اگر در معرض فشار و غرقشدگی قرار گیرند، انعطافپذیر و تابآورند و با آن مقابله میکنند.
فقط اقلیتی از مردم در معرض خطر آسیبهای روانی ناشی از آشفتگی سیل هستند.
اگر علائم فردی همچنان ادامه داشته باشد، آنها باید از پزشک، روانشناس یا مشاور بخواهند تا منابع بیشتری از حمایت را شناسایی و معرفی کند.
بیشتر مردم به حمایت اشخاص نزدیکشان نیاز دارند، که معمولاً برآورده میشود.
حمایت اجتماعی خوب میتواند از افراد در برابر تأثیرات روانی- اجتماعی ناشی از سیلزدگی محافظت کند.
بلایای طبیعی موجب برهم خوردن فضای روانی فرد بهویژه در میان کودکان و نوجوانان میشوند، چراکه به بار آمدن ضایعات جانی، روانی و مالی جبرانناپذیر، تصور دنیای امن را از افراد میگیرد و بهویژه افراد کمسنوسال که راهبردهای مقابلهای ابتداییتری برای مقابله با فشارهای روانی دارند، بیشتر در معرض آسیبهای روانشناختی بلندمدت و اختلال استرس پسآسیبی هستند.
کمکهای روانشناختی یا مددکارانه هنگام بروز حادثه
یکی از بهترین اقدامات حضور تیمهای روانشناسی در گروههای هلال احمر و امدادرسانی است.
ستاد مدیریت بحران کشور به هماهنگی و ارتباط تنگاتنگ با انجمنهای علمیمتخصص همچون انجمن روانشناسی ایران، انجمن مشاوره ایران و سازمان نظام روانشناسی و مشاورۀ کشور و همچنین دانشکدهای روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاههای سراسر کشور نیاز دارد.
نیاز است که این انجمنها و سازمآنها نیز کمیسیونهای مداخله در بحران خود را که برای چنین مواقعی تأسیس و پرورش دادهاند، بسیج کنند و به مناطق مورد نظر گسیل دارند و خدمات مشاورهای مناسب و حرفهای ارائه دهند.
روانشناسان بهعلت آشنایی با این شرایط آسیبزا میتوانند با حضور در میان خانوادههای آسیبدیده به بهبود شرایط موجود و پیشگیری از آسیبهای پیش رو اقدام کنند.
همچنین باید تمامیگروههای امدادرسانی دورههای روانشناسی را بگذرانند. همچنین این حمایتها نباید صرفاً موقت و کوتاهمدت باشد، بلکه خدمات مشاوره و حمایتها باید ماهها پس از بحران همچنان ارائه شود.
بسیاری از مردم در مراحل اولیۀ سیل، شوک و آشفتگی را تجربه میکنند. آنها بلافاصله و پس از آن به مراقبت و پشتیبانی نیاز دارند.
بیتردید مدیریت کارآمد بهداشت روانی در پی حوادث طبیعی همچون بهکار بردن شیوههای مناسب درمان روانشناختی برای آسیبدیدگان حوادث طبیعی با توجه به مراحل مختلف واکنش روانی افراد به بحران طی زمان و همچنین آموزش عمومیدر مناطق آسیبدیده دربارۀ خودمراقبتی روانی در برابر مشکلات ناشی از حوادث، عاملی کلیدی در کاهش عوارض بعدی در مناطق سیلزده است.
بهکار بردن تکنیکهایی برای افزایش عزت نفس افراد آسیب دیده و جلب توجه آنان به همدردی و کمکهای مردمیو دولتی و در نتیجه امیدوار ساختن آنها به منابع حمایتی، تأثیر بسزایی در کاهش استرس افراد و حرکت مثبت آنان برای بازسانی دنیای روانیِ خود خواهد داشت.
علاوه بر مردم آسیب دیده، بار روانی و اجتماعی برای اجتماع، کارمندان بیمارستان و اورژانس نیز میتواند بالا باشد. ارائۀ پشتیبانی و حمایت روانی از کارکنان و داوطلبان حمایت و کمکرسانی طی سیل و پس از آن بسیار مهم است.
راهکارهای بهبود وضعیت سلامت و بهداشت روان افراد حادثهدیده
مناسبترین روش برای مدیریت افرادی که تحت تأثیر سیل قرار گرفتهاند، براساس کمک اولیۀ روانشناختی (Psychological First Aid) است. کمک اولیۀ روانشناختی مداخله نیست، بلکه مجموعهای از اصول و اقدامات است که میتواند توسط هر کسی انجام گیرد.
این کمک شامل پاسخهای انسانی و حمایتی برای انسآنهای دیگر است که رنج میبرند و به حمایت نیاز دارند. کمک اولیۀ روانشناختی از نگاه سازمان جهانی بهداشت عبارتاند از:
1) وضعیت را ارزیابی و اطمینان حاصل کنید که شرایط شخص یا اشخاص امن است و در صورت نیاز با سازمآنهای بهبود و سلامت ارتباط برقرار کنید.
بررسی کنید که آیا به وسایل بهداشتی فیزیکی فوری نیاز است؟
برای مثال کسانی که ممکن است به آمبولانس یا مراجعه به بیمارستان نیاز داشته باشند.
از نیازها و نگرانیها بپرسید و شناسایی کنید که آیا نیازهای اساسی مانند دسترسی به مواد غذایی، آب، پناهگاه و دارو وجود دارد؟
کمک به مردم برای تماس با دوستداران خود و افرادی که میتوانند منابع آشنایی از حمایت را برایشان فراهم کنند ضروری است.
کمک به شناسایی راههای عملی برای پاسخگویی به نیازهای مردم و دسترسی آنها به خدمات درمانی. به حرفهای مردم گوش دهید، اما آنها را به گفت و گو در مورد تجربیات خود وادار نکنید.
در صورت داشتن اطلاعات، اطلاعات لازم را ارائه دهید و به مردم کمک کنید تا برنامههایی را برای مراحل بعدی پیش رو تدوین کنند.
لازم به ذکر است اقلیت کوچکی از مردم در معرض خطر مشکلات پیشرفته روانشناختی هستند و ممکن است به مراقبت بهداشتی متخصص روانشناسی نیاز داشته باشند.
تعدادی از مطالعات به افزایش موارد بروز سوء مصرف مواد، افسردگی، اضطراب و اختلال استرس پس از ضربه (PTSD) پس از سیل اشاره کردهاند.
سیلاب میتواند به موقعیتهایی منجر شود که در آن سلامت، از جمله سلامت روان افراد در معرض خطر قرار گیرد و در نتیجه بار و فشار در خدمات بهداشتی و دیگر سازمآنهای دولتی و بهداشتی افزایش مییابد.
پاسخدهندههای اورژانسی باید مراقب وقفههای بهبودی باشند. آنها باید عواقب ناشی از سیل در سلامت روان را در نظر بگیرند و با سازمانهایی که مسوول مدیریت محیطهایی هستند که مردم در آن زندگی میکنند، به حمایت از اقداماتی که تأثیرات ناشی از سیل در جوامع را کاهش میدهند، توجه کنند.
آژانسهای مسوول مراقبتهای اجتماعی، باید اهمیت حیاتی انسجام اجتماعی جوامع و خانوادهها را قبل از وقوع حوادث تشخیص دهند و هرچه زودتر از بازسازی کردن آن حمایت کنند.
بازگرداندن ارتباطات و نگهداری خانوادهها با یکدیگر، برای کاهش رنجها و بهبود عوارض سیل، ضروری است.
تمام خدمات مراقبت بهداشتی و ارائهدهندگان آن باید از ناراحتیهایی که ممکن است در اثر سیل برای افرادی که تحت تأثیر آن قرار گرفتهاند، آگاه باشند.
اقلیتی از افرادی که تحت تأثیر سیل قرار دارند، ممکن است به مشکلات سلامت روانی طولانیمدت دچار شوند که موجب تشدید شرایط بهداشت روان آنها شوند.
عوامل استرسزا پس از حوادث غیرمترقبه
استرسهای مرتبط به سلامت، مانند دسترسی نداشتن به مراقبتهای بهداشتی، مشکلات یا شرایط جدید یا ادامۀ بهداشت و عدم دسترسی به داروهای تجویزی، عوامل استرسزای خانوادگی و اجتماعی، مانند بروز اختلال در فعالیتهای خانگی و جدایی از دوستان؛ تحصیل و موارد دیگر، مانند از دست دادن امکانات آموزشی و از دست دادن اجتماعی شدن در ارتباط با حضور در مدرسه؛ مشکلات جبران خسارت، احیا و بازسازی خانهها؛ از دست دادن اشتغال یا درآمد و از دست دادن اموال و منابع فیزیکی و استرس ناشی از قرار گرفتن در معرض گزارش منفی رسانهها.
تجمیع این عوامل استرس زا طاقت فرساست. بهدلیل از دست دادن بسیاری از عزیزان، به مشکلات روانشناختی متعدد از جمله ناامیدی شدید، افسردگی و حتی وجود سوگ اجتماعی در بلندمدت منجر خواهد شد.
طبیعی است بسیاری از افراد در این شرایط یا در معرض مرگ قرار میگیرند یا مرگ نزدیکان خود را مشاهده میکنند و این امر موجب استرس پس از سانحه، که بالاترین میزان استرس واردشده به انسان است، خواهد شد.
در این شرایط کودکان بهدلیل نوع تفکر و بینش خود بیشتر تحت تأثیر اتفاقات منفی قرار میگیرند که در بلندمدت آسیبهای روانشناختی جبرانناپذیری خواهند داشت.
وقتی افراد آسیب دیده حمایت کافی شوند و همبستگی ملی افزایش یابد، تحمل مشکلات و تابآوری نیز در آنها بیشتر میشود.
نواقص امدادرسانی به سلامت و بهداشت روان آسیبدیدگان
بهطور کلی پس از امدادرسانیهای اولیه در مناطق آسیبدیده هیچ برنامۀ حمایتی بلند مدت برای مقابله با مشکلات پیش روی مردم قرار نمیگیرد، بدینصورت که در هفتههای اول افراد آسیبدیده در شوک اتفاق قرار دارند و پس از گذشت یک ماه تازه به وقوع فاجعه در زندگی خود پی میبرند و مشکلات روانشناختی متعددی از جمله خودکشی، افسردگیهای شدید، استرسهای مزمن و مشکلات خانوادگی پدیدار میشود. ارجاع به موقع، تأمین هزینههای بهداشت روان و دریافت خدمات مشاوره به موقع برای سیل زدگان ضروری است.
متأسفانه در هیچکدام از بحرآنها و بلایای طبیعی چند سال اخیر برنامههای حمایتی و مداخلات بهنگام در شش ماهۀ نخست این وقایع به اندازۀ کافی مشاهده نشده است.
به طوریکه دولت و مسئولین بیشتر به فکر رفع نیازهای اولیۀ افراد آسیبدیده هستند. این در حالی است که کاهش استرس، تأمین نیازها و تسکین فاجعهدیدگان، اهمیت بسیاری در سلامت روانی بهویژه برای آینده سازان مناطق آسیبدیده دارد.
زمانیکه دورۀ پس از واکنش اضطراری به پایان رسیده است، علاوه بر حمایت دولت، مردم به بخش خصوصی احتیاج دارند تا برای بهبودی مراجعه کنند، این دوره جهت بهبودی، وقفۀ بازیابی نام دارد.