آیا می دانید هوش معنویتان چقدر است ؟! در اوایل قرن بیستم، هوش منطقی و استدلالی(IQ) مبحث مهم و مورد توجهی بود. درست در همین زمان بود كه تلاش روانشناسان در جهت ارائه روشهایی جهت اندازهگیری هوش انسان بالا گرفت، چرا كه تعریف ارسطو از انسان به عنوان حیوانی هوشمند و استدلالگر، توجه آنان را به سوی IQ معطوف داشته بود.
هوش استدلالی(IQ) همان توانایی است كه به واسطهی آن قادر به حل مسائل و پیچیدگیهای منطقی و استدلالی میشویم. سالها پس از كشف راهكارهایی جهت اندازهگیری این هوش، نتایج حاصل از این سنجشها در افراد، به عنوان بهترین معیار در راستای تعیین هوشمندی و ذكاوت افراد و داشتن توان بالقوه لازم برای دستیابی به موفقیت در آنان محسوب میشد، اما در اوایل دهه 1990 "دانیل گلمن" اثبات كرد كه موفقیت، علاوه بر IQ، به میزان هوش هیجانی فرد یا همان EQ نیز وابسته است، هوشی كه در ما حس همدردی، دلسوزی، درك متقابل، رحم و یاریرسانی را پدید آورده، در ایجاد و برقراری ارتباطات نقش اساسی دارد و درهنگام رویارویی با دردها، ناراحتیها، شادی و خوشیها، به یاریمان میشتابد.
EQ در آن زمان به عنوان یك ضرورت برای استفاده مؤثر از IQ معرفی شد و به تدریج با توجه به گستردهتر شدن روشهای برقراری ارتباطات، بر ارزش و اعتبار روشهای تقویت و بكارگیری این هوش افزوده شد و كارایی آن نمایانتر گشت.
در سالهای اخیر دادهها و شواهد علمی فراوانی مبنی بر وجود هوش دیگری با نام SQ یا هوش معنوی به دست آمده است. بنا به یافتههای اخیر، این هوش نهاییترین هوش انسان معرفی شده و نقطه عطفی در این زمینه به شمار میآید.
"دانا زحر" كه با همكاری همسرش "دكتر یان مارشال"، ضمن تحقیقات بسیار گستردهای به وجود این هوش پی برد یكی از برجستهترین محققین معاصر محسوب میشود. وی پس از پایان تحصیلات خود در رشته فیزیك و فلسفه در دانشگاه ام . آی. تی به دانشگاه هاروارد رفت و در آنجا به تحقیق و مطالعه در زمینهی فلسفه و روانشناسی و دین پرداخت. وی مؤلف دو كتاب "خود كوانتومی" و "جامعه كوانتومی" است كه با كمك آنها فیزیك كوانتوم به حوزههایی چون انسان، آگاهی، روانشناسی و جامعه كشیده شده است. خانم زحر سخنرانیهای بسیاری را در مراكز معتبر علمی دنیا برگزار كرده و مقالات بسیاری نیز از او در دسترس میباشد. بر طبق یافتههای او، برفراز دو هوش IQ وEQ هوش دیگری نیز وجود دارد كه قادر است در مواردی بر خلاف تصمیم ناشی از دو هوش دیگر تصمیم گرفته و عمل نماید. از جمله مواردی كه این هوش را در جایگاه متمایز و متفاوتی قرار میدهد، عملكرد وسیع آن در جستجو برای یافتن معنا و ارزشی غایی در كارها و زندگی است. جستجو و تلاش برای خلق دیدگاهها، هدفها و قصدهایی خلاق و دگرگون كننده، از این هوش ناشی میشود. هوشی برتر كه پایه و اساس عملكرد هر چه مؤثرتر IQ وEQ است.
هوش معنوی یا SQ همان توانایی است كه به ما قدرت دیدن رؤیاها و تلاش و كوشش برای دست یافتن به آن رؤیاها را ارزانی میدارد. این هوش زمینه تمام آن چیزهایی است كه ما به آنها اعتقاد داریم و نقش باورها، عقاید و ارزشها را در فعالیتهایی كه بر عهده میگیریم دارا میباشد. هوشی كه به واسطه آن به سؤالسازی در رابطه با مسائل بنیادی در زندگیمان میپردازیم و با كمك آن، تحول و تغییر را در زندگی پذیرا میشویم. هوش معنوی هوشی است كه با كمك آن به حل مشكلات با توجه به جایگاه، معنا و ارزش آن مشكلات میپردازیم.
هوشی كه قادریم توسط آن به فعالیتها و نحوه عملكردهایمان مفهومی وسیعتر، غنیتر، پربارتر و پرمعناتر ببخشیم. همچنین با كمك آن بر معنای اعمالمان آگاه شده و دریابیم كه كدامیك از اعمال و رفتارهایمان از ارزش بیشتری برخوردارند و كدام مسیر در زندگیمان والاتر و شایسته پیمودن است.
همانطور كه اشاره شد، هوش معنوی یكی از تواناییهای ذاتی و فطری در انسان است كه همانند سایر هوشها چنانچه مورد توجه قرار گیرد، میتواند پرورش یافته و توسعه یابد. به عبارت دیگر SQ، قابل توصیف، توضیح و اندازهگیری میباشد. برای اندازهگیری این هوش، میتوان به سنجش مهارتها و تواناییهایی كه ناشی از این هوش هستند، پرداخت.
خودانگیختگی و در عین حال برخوردار بودن از حس انعطاف پذیری بالا
برای توضیح بیشتر هوش معنوی، به یكی از سادهترین مدلها كه نشان دهنده هوشهای چندگانه است میپردازیم؛ این مدل با هوش جسمی (فیزیكی- مادی) آغاز میشود كه به اختصار آن را با PQ نمایش میدهند. این هوش ابتداییترین كانون توجه ما را به خود اختصاص میدهد. در واقع PQ آگاهی جسمی و نحوه استفاده ماهرانه از آن را شامل میشود. قسمت بعدی، هوش منطقی یا عقلانی IQ است. هوشی كه در حال حاضر بیش از سایر هوشها در سیستمهای آموزشی مورد توجه است. پس ازIQ سطح دیگری است كه بهEQ اختصاص دارد. این هوش در زمینه كسب موفقیت در بازار كار نقش مهمی دارد و ما را در حین برقراری ارتباط یاری میدهد و از این بابت مهمتر بوده و تا حدی از قابلیت پیشگویی برخوردار است. آخرین لایه SQ میباشد كه هدایت و معرفت درونی، حفظ تعادل فكری، آرامش درونی و بیرونی و عملكرد همراه با بصیرت، شفقت و مهر را شامل میشود.
IQ به منزله دروازهای برای ورود است. درصورت برخوردار نبودن از حداقل لازم IQ، قادر به ورود در فضای دلخواه، برای مطالعه رشته مورد علاقهمان نخواهیم بود، اما آنچه ما را در زمره بهترینها در شغلمان و رشته مورد علاقهمان جای میدهد، میزانEQ در ماست. EQ وSQ به هم مرتبطند، اما در عین حال دو هوش متفاوت و جدا از هم به حساب میآیند. بهرهمندی ازحداقلEQ میتواند شروعی مناسب را در سفر روحانی و معنوی فرد در پی داشته باشد، چرا كه كمی خودآگاهی و همدلی برای شروع این روند لازم است. اما به محض آغاز تمرینات معنوی، هوش معنوی خود میتواند در رشد EQ نقشی بسیار تقویت كننده و فعال كننده داشته باشد. از طرف دیگر، رشد EQ نیز میتواند در رشد و ارتقای SQ مؤثر باشد. در واقعEQ و SQ تأثیری مستقیم و مثبت بر یكدیگر دارند و رشد و توسعه هر یك، باعث پرورش و توسعه دیگری میشود.
باید یاد آور شد كه كامپیوترها نیز از میزان IQ بالایی برخوردارند و اغلب حیوانات دارای EQ بالایی میباشند، اما این تنها انسان است كه از هوش معنوی SQ برخوردار است، هوشی تحول پذیر و، توانایی كه به او قدرت میبخشد تا خلاق باشد و قوانین و نقشها را دستخوش تغییرات خود نماید، قادر به انجام اصلاحات بیشمار گردد و بتواند شرایط را به بهترین شكل متحول سازد و آزادانه پرسش "چرا؟" را سر دهد.
خصوصیات افراد برخوردار از هوش معنوی
1- خود آگاهی بالا
2- حس الهام و هدایت درونی
3- توان رویارویی با سختیها، دردها و شكستها، ناخوشیها و درس گرفتن از این تجربیات
4- كلنگری و توان دیدن و درك وجود ارتباط و پیوستگی میان چیزها
5- مقاوم بودن و استقبال از دشواریها، و آنها را به منزله فرصتی برای آموختن دانستن
6- توانایی ایستادگی در برابر جمع و همرنگ جماعت نشدن
7- گفتن "چرا؟"
8-پرداختن به سجایای اخلاقی و اهمیت دادن به آنها
9- توانمند بودن در خودداری و كنترل خویش