دكتر پروانه صفایی مقدم؛ روانشناس بالینی
این روزها شادی و نشاط نوعی خرق اجتماع شده است. هرچقدر بیشتر به دنبال یافتن آن حرکت کنی، بیشتر دست نیافتنی به نظر میرسد. اما به راستی چرا اینگونه است؟ آیا این درست است که به دنبال شادی در جاهای غلط هستیم؟ آیا شادی به این معناست که چه چیزی به چه مقداری و در چه زمانی به دست آوریم. بعضی افراد معتقدند شادی چیزی شبیه عاشق شدن است که البته شما نمیتوانید امکان آن را میسر کنید. اگر اینگونه است پس چگونه شاد شویم؟
در پی یک پژوهش مهمترین عواملی که با غلبه بر آن میتوان به این کیمیای خوشبختی دست یافت موارد زیر ارئه شد:
سد اول: پیچیدگی
راه حل: سادگی
افرادی که از همان اول کودکی تحت آموزش قرار میگیرند در مورد مزایای سادگی قطعا چیزهایی میدانند. فکر میکنید که چرا این افراد موی سر خود را از ته اصلاح میکنند؟ پاسخ ساده است این کار زندگی آنها را سادهتر میکند. اگر انسانها بتوانند سادگی در زندگی را درست مثل دوران قبل از تهاجم تکنولوژی حفظ کنند مطمئنا نشاط و طراوت آن زمان را نیز خود به خود احیا خواهند نمود.
چرا زمانی که یک خانواده میتواند با یک ماشین به امور زندگی خود رسیدگی کند به دنبال ماشین دوم است. زندگی مدرن امروزی انتخاب متنوعتری را برای افراد ایجاد کرده است. اما این انتخاب متحمل هزینههای هنگفتی است. ما اغلب کیفیت زندگی را با استانداردهای زندگی تلفیق میکنیم و بعد از مدتی این ارتباط ناپدید خواهد شد. زندگی ساده فضای بیشتری را برای شما ایجاد میکند. آرامش خاطر بیشتری خواهید داشت و مسلما از زندگی بیشتر لذت خواهید برد.
سد دوم: گامهای کمرشکن
راهحل: اندکی مکث و تامل
فرهنگی که شما را در گیر شبکهای از زندگی پیچیده کرده است مسلما لحظه به لحظه شما را تعقیب میکند و به تنش و تحرک وا میدارد و این روح و روان شما را خسته خواهد کرد. در حالی که لحظهای تامل، سکوت، آرامش، عبادت و تزکیه نفس کافی است تا باتری خود را شارژ کنید و برای لحظهای این همه تنش را از تن خود بیرون بزدائید. در طول روز ما کاملا جذب حواس خود هستیم و از توجه به روح خود غافل میمانیم بنابراین این نشستن در محلی ساکت و آرام کردن روح تنفس عمیق بسیار موثر است.
سد سوم: منفینگری
راهحل: مثبت اندیشی
زندان کیفری افراد گناه کار اصلا قابل مقایسه با زندان درونی افراد معمولی نیست. زندان عصبانیت، زندان افسردگی، زندان غرور و زندان دستیابیهای پی در پی. شیوه نگرش به زندگی چیزی است که میتواند برای شما یک زندان رها نشدنی ایجاد کند و یا آرامش و شادی را به شما ارزانی دهد. آنچه شما میبینید و تجربه میکنید نگرش شما را تحتتاثیر قرار میدهد.
شما با جهان از طریق حواس و افکار خود ارتباط برقرار میکنید. اگر بتوانید احساس و تفکر خود را به گونهای صحیح مدیریت کنید جهان را نیز به گونهای دیگر تجربه خواهید کرد. حق شناسی وسپاس– تزکیه نفس و .... از جمله عادتهایی است که میتواند نگرش شما را نسبت به جهان تغییر دهد.
سد چهارم: ناامیدی و سرخوردگی
راهحل: امیدواری
مطمئنا امیدواری آسیبرسان نخواهد بود. اما چگونه امیدوار باقی بمانیم؟ داشتن هدف، برنامه و انگیزه برای رسیدن به موفقیت چیزهایی است که به همراه امیدواری میتواند جان بخش و محرک باشد. افرادی که موفق هستند هیچگاه خود را سرزنش نمیکنند. آنها تنها به حال میاندیشند. این افراد در مدرسه و ورزش نیز موفق هستند و کمتر دچار افسردگی و اضطراب میشوند. تحمل این افراد در مقابل درد بیشتر خواهد بود. اجازه دهید کمی رویایی باشید و در رویا فرو روید .این میتواند منبعی برای کسب موفقیت باشد.
سد پنجم: سرکوب کردن غم و غصه
راه حل: واقعی احساس کنید
داشتن دیدگاه مثبت به این معنا نیست که هرگز به خود اجازه ندهید که احساس غم واندوه کنید. والدینی که تمام تلاششان این است که فرزندانشان دچار غم و اندوه نشوند تاثیر برعکس را مشاهده خواهند کرد. بعضی اندوهها سبب میشود که فرد با محیط سازگارتر شده و در زندگی به سمت جلوحرکت کند. شادی به معنی عدم غم و اندوه نیست.
شادی ساختگی اصلا درست نیست. با سرکوب کردن ناراحتی شما چیزهای بیشتری را سرکوب خواهید کرد. حتی احساس مثبت خود را و در نتیجه افسردهتر و مضطربتر خواهید شد. با بیان ناراحتی روشی نیز برای کنترل آن به دست خواهید آورد.
سد ششم: گوشهگیری
راه حل: گسترش ارتباطات
گسترش شبکه ارتباطی چه ربطی به شادی دارد. طبق یک بررسی20 ساله از 40 هزار نفر ثابت شد که نه تنها شادی شما تحتتاثیر دوستان شما است بلکه دوست دوستانتان و حتی کسانی که تا کنون ندیدهاید در این زمینه موثر هستند و نقش ایفا میکنند. شادی درست مثل ویروسی است که در بین شبکه افراد گسترده میشود. متاسفانه این روزها بیشتر افراد زمان طولانی را به گوشهگیری و اجتناب از برخورد در جوامع سیر میکنند.
در نتیجه از این شادی مسری دور خواهند بود. این که ارتباط خود را با دیگران محدود کنید و تنها به خود و مشکلات فکر کنید بعد از مدت طولانی تصور خواهید کرد که این مشکل تنها از آن شماست. در حالی که این طور نیست. شما و مشکلات شما چندان منحصر به فرد نیست. کافی است ارتباط خود را با مردم افزایش دهید تا متوجه شوید آنها نیز چنین مشکلاتی را تجربه کردهاند و چه بسا در این ارتباط راه حل موثری نیز کشف کنید.