حتما شما هم معناي رفتارهاي بيكلامي را كه در نزديكانتان مشاهده ميكنيد، دريافت ميكنيد: زماني كه كسي پشت سر هم به ساعت مچي يا ديواري نگاه ميكند ميدانيد منتظر كسي يا چيزي است.زماني كه احتما شما هم معناي رفتارهاي بيكلامي را كه در نزديكانتان مشاهده ميكنيد، دريافت ميكنيد: زماني كه كسي پشت سر هم به ساعت مچي يا ديواري نگاه ميكند ميدانيد منتظر كسي يا چيزي است.خم كرده و عبوس و ساكت است يا دري را محكم ميكوبد، ميدانيد كه عصباني شده است و زماني كه كسي روي خود را از شما برميگرداند ميدانيد كه از دستتان ناراحت است. روانشناسان معتقدند كه بيش از هفتاد درصد ارتباطي كه بين انسانها بوجود ميآيد غيركلامي است. همهي ما از روي نحوهي نشستن يا راه رفتن، نحوهي نگاه كردن، طرز ايستادن يا غذا خوردن، اطلاعات زيادي از افراد بدست ميآوريم. حتي اشارات و حركات سادهي هر انساني معناي خاص خود را دارد و متفاوت از اشارات و حالات فرد ديگر است. بيشتر از چند ده نيست كه دانشمندان هم عصر ما به مطالعهي زبان بدن پرداختهاند اما در همين مدت اندك نيز دستآوردهاي قابل ملاحظهاي داشتهاند، كه در اين جا به بيان برخي از آنها ميپردازيم.
مطالعه زبان بدن نشان ميدهد كه وقتي با كسي ارتباط برقرار ميكنيم، به عنوان شنونده اطلاعات را از شش منبع دريافت ميكنيم كه سه تا را با گوش و سه تاي ديگر را با چشم خود درك ميكنيم و تنها يكي از منابع، كلمات طرف مقابل است. همچنين دانشمندان معتقدند عناصر غير كلامي بيش از واژهها براي گرفتن اطلاعات ارزش دارند. دومين منبع لحن صداست كه از خود واژهها مهمتر است و حتي باعث تغيير معناي جملات و عبارات ميشود. منبع سوم هم شامل سرعت گفتار، فراواني و طول مكثها و تعداد دفعاتي است كه جريان گفتار قطع ميشود. در واقع، شنونده هوشيار به زير و بم، آهنگ، طنين و ديگر نشانههاي صوتي نيز گوش ميكند و معناي آنها را هم به معناي كلمات ميافزايد. همچنين سه منبع ديداري عبارتند از چهره، وضع اندام و حركات بيانگر. چهره نه تنها ميتواند هيجانهاي خاص را افشا سازد بلكه ميتواند آنچه را براي فرد مقابل مهم است به او انتقال دهد. چشمها و پوست اطراف آن گوياترين نشانه هستند.
ميگويند چشمها در خوشي برق ميزنند و در اندوه قرمز و اشكآلود به نظر ميرسند و عشق و اعتماد يا دور بودن و صميمي نبودن يا قطع رابطه با ديگري را منتقل ميكنند. وضع اندام، حركات و اعمال نيز به اندازه چندين جلد كتاب حرف دارند! و ميتوانند اشتياق، بيميلي، ناراحتي، خوشحالي و... را نشان دهند. ميگويند حالات چهره، 55 درصد، لحن صدا، 38 درصد و خود كلمات تنها 7 درصد از اطلاعاتي را كه انتقال ميدهند شامل ميشوند. همچنين اگر حالات چهره، با كلماتي كه بر زبان جاري ميشوند در تضاد باشند بهتر است حالات چهره را مبنا قرار داد! جالب است كه حتي نگاه ميتواند اطلاعات زيادي انتقال دهد و عشاق با رد و بدل نگاه،حرفها را را به هم ميزنند و از آن جالبتر، سكوت است كه آن هم خود حاوي يا حامل اطلاعات مهميآست كه به هر حال انتقال پيدا ميكند.
تفاوت در زبان بدن
همانطور كه افراد در چگونگي حرف زدن با زبان، داراي تفاوتهاي آشكار هستند در استفاده از «زبان بدن» نيز تفاوت دارند. اگر قرار باشد اطرافيانتان را در دو دسته پرحرف و كمحرف قرار دهيد احتمالاً به آساني اين كار را انجام ميدهيد. درست به همين خوبي قابل تشخيص است كه بعضيها در هنگام سخن گفتن از دستها، حركت سر، چرخش بدن و نوع به كارگيري حالتهاي مختلف چهره استفاده ميكنند، اما افرادي هم هستند كه از اين نظر بسيار كمحرف يا بهتر بگوييم كم حركت هستند!
جالب اين جاست كه درست سخن گفتن با اندامها و اشارات، در بعضي از مواقع، تأثيري بيشتر و ماندگارتري از حرف زدن معمولي دارد. مثلاً اگر همين الان از شما بخواهند مادر، دوست، معلم يا همكلاسي خود را در يك جمله وصف كنيد، احتمالاً براي حرف زدن در مورد هريك از آنها ابتدا حالت نگاهشان (اميدوار كننده، خشمگين، مهربان، بيتفاوت و ...)، حالت صورتشان (اخمو، گشوده، خشن، جدي و ...)، نوع لبخندشان (صميمي، تصنعي و ...) و ساير حالات آنها را در ذهنتان ميآوريد و بعد بر اساس همين تصاوير شروع به حرف زدن در باره آنان ميكنيد. اگر شما هم جزء آن دسته افرادي هستيد كه در يادآوري خاطرات گذشته، بيشتر از به ياد آوردن كلمات گفته شده، از حالتها و نوع برخوردها با يكديگر سخن ميگويند، جزو كساني هستيد كه گوش خوبي براي شنيدن حرفهاي بدن دارند. براي مثال شايد بياد نياوريد كه دقيقاً دوستتان در يك روز بخصوص چه گفت، اما با جرأت ميگوييد كه آن روز او از شما بسيار ناراحت و دلخور بوده است. با توجه به همهي اينها ميتوان گفت كه دنياي روابط انساني بسيار پيچيده است و درك متقابل و تفاهم به سادگي به دست نميآيد. اما بعضي چيزها مثل زبان بدن ، بينالمللي هستند و بخش قابل توجهي از ارتباطات ما با اطرافيان ، توسط همين زبان صورت ميگيرد. حتي ميتوان گفت با استفاده از علائم عمومي اين زبان بهتر همديگر را درك ميكنيم و زودتر به تفاهم ميرسيم.
بنابر آن چه گفته شد ميتوان به اين نتيجه رسيد كه برخي نكات مهم در بحث زبان بدن عبارتند از:
زبان بدن خود را قويتر كنيد و در درك زبان بدن ديگران نيز قويتر شويد. چرا كه متاسفانه در زمانهي ما زبان بدن، راستگوتر از كلام افراد است . براي مثال اگر كسي با كلام خود چيزي را تاييد كرد اما با سر يا دست يا شانهها نشان داد كه با آن مخالف است، آنچه با زبان بدن ابراز ميكند از نظر صحت بر آنچه كه كلام او ميگويد ارجحيت دارد! همه ما به شكل مادرزادي زبان بدن را ميشناسم ، اما همانطور كه وقتي با يك زبان كمتر تكلم ميكنيم آن را از ياد ميبريم، بر اثر كمتوجهي و كمدقتي به زبان بدن نيز، در درك معناي آن كُند و ناتوان ميشويم. كه البته نگرانكننده نيست، چون با تمرين و دقت روي زبان بدن خود و ديگران، قابل جبران است. در حال حاضر محققاني كه بر دروغگويي و دروغ شناسي تحقيق ميكنند از روي زبان بدن و حركات به راحتي ميتوانند مجرمان را شناسايي كنند و افراد راستگو را نيز تشخيص بدهند.
نكتهي ديگر اين كه همانطور كه ممكن است سوءتفاهمات كلامي بين ما و ديگران نياز به شفافسازي داشته باشد، زبان بدن هم ميتواند باعث سوء تفاهم شود. به همين دليل اگر زماني در درك و فهم زبانهاي جانبي و حرفهاي ناشنيده از دوست يا آشنايي دچار سوءتفاهم شديد، بدون هيچ خجالت و با استناد به برداشت خود (درست مانند اينكه حرفي را شنيده باشيد)، تلاش كنيد تا فضاي روابط خود با اطرافيانتان را با صداقتي از اين نوع روشن و شفاف كرده و از عدم فهم متقابل يا سوء تفاهمها جلوگيري كنيد .
دست خط افراد به ما چه ميگويد؟
اگر دست خط را هم جزئي از زبان بدن يا بهتر بگويم زبان دستهايمان در نظر بگيريم جا دارد كمي هم از خط انسانها سخن بگوييم. خط شناسان برجسته معتقدند خط افراد، معرف جنسيت، سن و منشهاي هيجاني و عاطفي نويسنده است و حتي ميتوان فهميد كه شخص، مطلب را براي چه كسي نوشته است!
از روي خط ميتوان فهميد افراد چقدر حساساند و چقدر خشن يا لطيف هستند. هوش آنها چقدر است؟ آرامش و يا خشونتشان به چه ميزان است؟ خسيساند يا دست و دل باز؟ ارادهشان ضعيف است يا قوي؟ شادند يا غمگين. ظريفاند يا زمخت و حتي بدگماناند يا مغرور! همچنين خط ميتواند در تشخيص بيماري رواني يا تشخيص تمارض به روانشناس كمك كند. تحقيقات نشان ميدهد هر انساني خط مخصوص به خود را دارد؛به عنوان مثال افرادي كه بازوهايشان قطع شده بود، اجباراً نوشتن را با پا يا دهان فرا گرفتند. جالب اين جاست به محض اين كه عنصر جديد نوشتن در آنها پرورش مييافت، خط آنها از ديد خطشناسي دوباره به همان وضع اول برميگشت.
اندازه دستخط
اشخاصي که درشت مينويسند، معمولا اجتماعي و برونگرا بوده واز اعتماد به نفس بالايي برخوردارند. اما خصوصيات شخصيتي افرادي که ريز مينويسند، بهطور دقيق برخلاف کساني است که درشت مينويسند. گفته شده كه اشخاصي که ريز و نازک مينويسند، به آساني روابط اجتماعي با ديگران برقرار نميکنند.
فشار آوردن روي کاغذ هنگام نوشتن
کساني که در حين نوشتن فشار زيادي به کاغذ ميآورند، اشخاصي متعهد هستند که همه چيز را خيلي جدي ميگيرند. اما اگر فشار روي کاغذ بسيار زياد است، آن فرد احتمالا خيلي عصبي است و عکسالعمل سريعي نسبت به انتقادهايي که به او ميشود نشان ميدهد، حتي اگر اين انتقادها از سوءنيت نباشد. اما فشار کم روي صفحه کاغذ هنگام نوشتن نشاندهنده حساسيت و عاطفه نويسنده نسبت به ديگران است.
فضاي خالي ميان کلمات
احتمالا اگر ميان کلمات فاصله زيادي وجود داشته باشد، نشاندهنده اين است که نويسنده به دنبال فضايي براي تنهايي است. اما اگر فاصله يا فضاي ميان کلمات کم يا باريک باشد، نشان ميدهد نويسنده دوست دارد با ديگران ارتباط داشته باشد. به ويژه اگر اين اشخاص در نوشتار خود دقت نداشته باشند، نشان ميدهد که اشخاصي مزاحم و شلوغ کن براي اطرافيانشان هستند.
حاشيه کاغذ
صاحب نظران معتقدند هر کدام از حاشيههاي کاغذ مفهومي دارند. حاشيه سمت چپ نشاندهنده وابستگي فرد به ريشهها و خانواده است. حاشيه سمت راست نشاندهنده وابستگي به اشخاص ديگري به جز اعضاي خانواده است. بالاي صفحه نيز اهداف و آرزوها قرار دارند و در پايين صفحه انرژي، انگيزه و عملکرد قرار ميگيرند. فاصله زياد از حاشيه سمت چپ نشاندهنده علاقه نويسنده به ادامه دادن است. اگر فاصله از حاشيه سمت چپ کم باشد، نشاندهنده احتياط نويسنده است. فاصله کم از سمت راست کاغذ نشاندهنده خونسردي و اشتياق براي نوشتن است. فاصله زياد از سمت راست کاغذ نيز نشاندهنده ترس از نادانستههاست.
نوع خط
افرادى که خطى خوانا و مرتب دارند با افرادى که خط نامرتب دارند از نظر شخصیتى فرق مىکنند. مثلاً کسانى که خطى نامرتب دارند احتمالاً در زندگى بسیار فعال هستند و به همین دلیل برایشان مشکل است که بتوانند ثابت و بى تحرک بمانند و برخى از کارهایشان حساب شده و سنجیده نیست. به همین دلیل گاهى اوقات براى دوستان و افراد خانواده غیرقابل پیش بینى هستند. آزادى شخصى براى آنها خیلى مهم است و اهمیت زیادى به استقلال خود مى دهند و ممکن است گاهى خیلى احساساتى رفتار کنند و اگر کسانى دست خط مرتب و خوانایى داشته باشند مى توان اینطور برداشت کرد که آنها خودشان را بسیار کنترل مى کنند و دوست ندارند به راحتى شخصیت خود را لو بدهند. حتى گاهى اوقات برایشان مشکل است که احساساتشان را بروز دهند و آن را سرکوب مىکنند.
فاصله ميان خطوط
گفته شده كه چنانچه فاصله ميان خطوط زياد باشد، نشاندهنده اين است که اشخاص دوست دارند به عقب برگردند و نگاه عميقتري نسبت به گذشته خود داشته باشند. فاصله کم ميان خطوط نيز نشان ميدهد که نويسنده خونسردي خود را در هنگام فشار کاري حفظ ميکند و در نهايت به نتيجه خوبي دست مييابد.
شیب خط
ميزان شيب دست خط هركس، نشان دهندهي نوع واكنش عاطفي فرد در موقعيتهاي عاطفي است. هر قدر دست خط فرد به سمت راست يا چپ متمايل باشد، واكنش او در قبال مسايل زندگي، عاطفيتر است يعني او تحت فرمان قلب خود است. و اگر دست خط کسی حالت عمودي دارد، واكنشهاي او بيشتر منطقي و عقلاني است يعني معمولاً براساس حقايق، اطلاعات و منطق، واكنش نشان ميدهد و واكنش هایش در قبال مسايل مختلف زندگي، كمتر جنبه احساسي دارد. يعني او تحت فرمان مغز خود است. همانطور كه ملاحظه ميكنيد دربارهي يك دستخط ساده به اندازهي يك كتاب مطلب وجود دارد و اطلاعاتي كه صرفا از خط افراد ميتوان به دست آورد بسيار زياد است.