تحریریه زندگی آنلاین
هنگام معذرتخواهي كردن، غرور خود را زير پا گذارم. عذرخواهي با غرور، ارزشي ندارد بلکه خالصانه و با رضایت قلبی عذرخواهی نمایم. من مسئولیت همه کارهایی را که انجام میدهم، میپذیرم و همیشه آماده شنیدن انتقادات هستم چون تصمیم دارم رشدکنم. آرام باشم و برخود مسلط! عجله و شتابزدگي باعث ميشود از زندگي لذت كافي نبرم. رسيدن به هدفها آنقدرها كه ما فكر ميكنيم، مهم نيستند. گاهي اوقات بيهدف كاري را انجام دادن باعث ميشود نتيجه بهتري به دست بياوريم. برخي مواقع هدفها استرسزا ميشوند و با حذف اين استرس رشد بيشتري خواهيم كرد. من ياد گرفتهام كه هميشه خود را درگير هدفها و رسيدن به آنها نكنم تا با آزادي و رهايي بيشتر راه درست را بيايم.
ما مرتب نگراني از آينده و اتفاقات گذشتهمان را در ذهن خود مرور ميكنيم و آنها نميگذارند در لحظه زندگي كنيم. بايد آنها را از فكرمان خارج و فقط روي آن چيزي كه مشغول انجامش هستيم تمركز كنيم؛ یعنی در حال زندگی کنیم). وقتي كه كودكمان به توجه ما نياز دارد، به او توجه كنيم. زندگي كردن با كسي كه عاشقش هستيم، بسيار ارزشمند است و جاي شكرگذاري دارد. من ياد گرفتهام كه هيچگاه از توجه به كودكم غافل نشوم. هيچوقت چيزي را قرض نگيرم. شايد در برخي مقاطع زندگي فكر كنيم اين كار واقعاً لازم است؛ اما اينطور نيست. اين قرضها دردسرها و نگرانيهاي را بيشتر ميكنند و ارزش چنداني هم ندارند. حتي ميتوانند زندگي مرا نابود كنند! تنها راه بازاريابي، ارائه محصول خوب و ارزشمند است که اثری از خود به طور طبیعی باقی گذارد.
انگيزه داشته باشیم
من نميتوانم در ديگران ايجاد انگيزه كنم؛ فقط ميتوانم اميدوار باشم كه با عمل خود چيزي مثبت را به آنها القا كنم. اگر خود را در حال شنا كردن با ماهيهاي بسياري يافتم، از آنها دور شوم و مسيرم را تغيير دهم؛ چرا كه آنها خودشان هم نميدانند به طرف سود در حال حركتند. من نميتوانم همه بهترين كتابها را بخوانم، تمام بهترين فيلمها را ببينم، به بهترين شهرهاي دنيا سفر كنم، در بهترين رستورانهاي دنيا غذا بخورم، بهترين انسانهاي كره زمين را ملاقات كنم و ... اما لذت زندگي وقتي به دست ميآيد كه نخواهم همهچيز را با هم تجربه كنم. بايد ياد بگيرم. از بخشي از زندگي كه در حال تجربهاش هستم، لذت ببرم؛ به اين ترتيب زندگي فوقالعاده دلچسب ميشود.
اشتباهات بهترين راه يادگيري هستند. از اشتباه كردن نهراسيدم؛ چون سعي كردم اشتباهات خود را تكرار نكنم و از آن درس بگیرم.شكستها مثل سنگهاي زير پا و جاپاهايي هستند كه مرا به موفقيت ميرسانند. بدون شكست رسيدن به موفقيت را ياد نخواهم گرفت؛ بنابراين به جاي ترسيدن از شكست، آن را تجربه و با آن پيشرفت ميكنم. استراحت كردن و آرامش گرفتن، امروزه برای کاهش استرس و ناآرامیها اهميت بسياري دارد. مردم اين روزها سخت كار ميكنند و يادشان ميرود كه زماني را هم به استراحت كردن اختصاص دهند. به همين دليل به سرعت از شغل خود بيزار ميشوند. در دنيا لذتهاي خوبي وجود دارد؛ مثل خواندن يك كتاب خوب، يك پيادهروي خوب، يك در آغوش گرفتن خوب، يك دوست خوب. مقصد فقط يك بخش كوچك از سفر است. من هميشه نگران اهداف خود هستم و از آينده ميترسم؛ به همين دليل بسياري از چيزهاي خوب را در طول مسير از دست ميدهم. اگر فقط روي مقصد و هدف متمركز شوم، هنگام رسيدن به آن لذت زيادي نخواهم برد؛ چرا كه نگرانيهايم از هدف و مقصد بعدي شروع ميشوند و به همين ترتيب فرصتهاي بسياري را براي لذت بردن از دست ميدهيم. پس باید به کیفیت زندگیام نیز در کنار رسیدن به اهدافم در نظر بگیرم و کیفیت و رضایت از زندگی را فدای کمیت نکنم.
استرس را كم كنیم
يك پيادهروي خوب مرهم بسياري از مشكلات و دردهاست. اگر ميخواهيم وزن كم كنيم پيادهروي كنيم. اگر ميخواهيم بدون صرف هزينه زياد از زندگي لذت ببريم، پيادهروي كنيم. اگر ميخواهيم از استرسهايمان كاسته شود، پيادهروي كنيم. اگر ميخواهيم در لحظه زندگي كنيم، پيادهروي كنيم. اگر در محل كار و يا خانه مشكل داريم كه آزارمان ميدهد، باز هم پيادهروي كنيم. بخشيدن بسيار بهتر از نگهداشتن است. بايد بدون توقع و انتظار ببخشيم و یا حداقل اگر بخشیدن یکسری افراد بسیار برایمان سخت است آن خاطرات منفی را بخاطر خودمان، فراموش نماییم تا از بیماریهای روحی و جسمی نیز در امان باشیم.رقابت كردن به ندرت به اندازه همكاري كردن مفيد است. انسانها موجوداتي اجتماعیاند و براي حفظ و بقاي خويش نيازمند با هم بودن هستند تا از مهارتهاي يكديگر بهرهبرداري كنند.
قدرشناس باشیم
قدرشناسي و سپاسگزاري يكي از بهترين راههاي رسيدن به رضايت و خرسندي است. اغلب ما از زندگي خود ناراضي هستيم و بيشتر از وضع فعلیمان، ميخواهيم؛ زيرا هرگز نميفهميم كه چه چيزهاي باارزشي داريم. به جاي آنكه به نداشتههايمان فكر كنيم، به خاطر داشتههايمان، قدرشناس باشيم. از لذتهاي ساده گرفته تا افرادي كه دوستشان داريم، از سلامتي گرفته تا گوش دادن به يك موسيقي خوب و خواندن يك كتاب ارزشمند، طبيعت، توانايي درست كردن برخي چيزها و بسياري چيزهاي ديگر كه هميشه با ما هستند، ولي به آنها توجه نميكنيم.
دلسوز باشیم
دلسوزي، شفقت و خیر رسانی به ساير موجودات زنده بسيار خوشايند و لذتبخش است. برخي افراد گياهخواران را مسخره ميكنند كه چگونه از طعم دلچسب گوشت ميگذرند؛ ولي گياهخواران ترجيح ميدهند اين طعم دلچسب را در دهانشان مزه مزه نكنند تا هيچ موجود زندهاي به خاطرشان كشته نشود. نبايد چشمان خود را به زجري كه ديگران ميكشند، ببنديم. رحم، شفقت و خیررسانی به دیگران كاملترين راه براي زندگي كردن است. بسازم، به جاي آنكه نابود كنم! ساختن يكي از بهترين راههاي معنا بخشيدن به زندگي است. وقتي كه دچار نگراني و غم ميشوم، براي آن است كه وسعت ديد ندارم. جنگي كه با ديگران راه مياندازم، هيچ ارزشي ندارد؛ پس بايد از آن بگذرم و به راهم ادامه دهم. از زياد نشستن بپرهيزم. اين كار شما را از بين ميبرد. بايد حركت كنم، راه بروم، بازي كنم و ورزش كنم و در يكجا ثابت نمانم. با كوچكترين چيزها زندگي كنم، شك نكنم، تا حدامكان پسانداز كنم و پساندازهاي خود را هر چقدر هم كه اندك باشند، در جايي سرمايهگذاري كنم تا سود بيشتري ببرم.
همدلي كنیم
هنر همدلي کردن (حساس بودن به نیازهای دیگران) را بياموزم. اغلب اوقات با اطلاعات اندك خود راجع به مردم قضاوت ميكنم. خود را به جاي ديگران بگذارم. زندگي كردن با آموختن اين هنر بهتر ميشود. ما انسانها ماشين نيستيم و نبايد هميشه مثل ماشينها فقط كار كنيم؛ پس بهتر است روي چيزهايي كه دوست داريم، متمركز شويم. هيچ يك از ما با فرزندانمان به درستي رفتار نميكنيم، اما فكر ميكنيم رفتار درستي با آنها داريم.به آنها نشان نميدهيم كه چقدر دوستشان داريم و به خاطر جزئيات زحمت شاديهاي واقعي را از آنها ميگيريم. زندگي فرصت بسيار كوتاهي است و زودتر از آنچه كه فكرش را بكنيم، به پايان ميرسد. كودكان به سرعت بزرگ شده و از ما جدا ميشوند. ما پير ميشويم و موهايمان سفيد ميشوند؛ پس تمام لحظههاي زندگي را بايد زندگي كرد. ترس ما را متوقف ميكند. شك و ترديد هم همينطور. ما از انجام كارهاي بزرگ خجالت ميكشيم، از ساخت چيزهاي جديد، رفتن به دل حادثهها و دنيا را تجربه كردن. اين ترسها و ترديدها باعث عقبنشيني و عدم پیشرفت ما ميشوند. راه حل آن کوچک شمردن ترس، و روبرو شدن مستقیم با آنچه که میترسیم میباشد تا بتوانیم بر آن فایق آییم. من خيلي چيزها را نميدانم؛ در واقع اصلاً چيزي نميدانم، زندگي هنوز بايد درسهاي زيادي به من بياموزد و من فرصت زيادي براي آموختن دارم. در زندگي هيچچيز به اندازه آموختن لذتبخش نيست.