تحریریه ماهنامه دنیای سلامت
شادكامی، حالتی است كه با آن احساس خرسندی، رضایت، عشق و لذت به انسان دست میدهد. شادی و خوشبختی از ابعاد مختلف (بیولوژیكی، روانی، مذهبی، روانشناسی و فلسفی) تعاریف خاص خود را دارد. برخی روانشناسان، از الگوهای تئوری برای توصیف شادی بهره گرفتهاند و در نهایت به این نتیجه رسیدهاند كه شادی مجموعهای از افكار و افعال مثبت است. براساس این تعریف سه نوع شادی داریم: لذت و خوشی، كاری و مفهومی. برخی دیگر شادی را با داشتن زندگی خوب و راحت یا ترقی كردن یكی میدانند. اما مغز انسان چه ویژگیها و مشخصات خاصی دارد كه به ما توانایی تشخیص حالت مثبت و منفی ذهن را میدهد و این ویژگیها چگونه توان زندگی را در انسانها تقویت میكنند؟ برخی از پژوهشگران و روانشناسان میگویند 50 درصد از شادی هركس بستگی به ژن او دارد.
آنها این نتیجه را با مطالعه و بررسی دوقلوهایی به دست آوردند كه در خانوادههای جدا از هم زندگی كرده و بزرگ شدهاند. 15-10 درصد از شادی نیز وابسته به شرایط متفاوت زندگی، مثل موقعیت اجتماعی و اقتصادی، وضعیت زناشویی، سلامتی، تمكن مالی و برخی عوامل دیگر است و حدود 40 درصد مربوط به عوامل نامعلوم مانند نتایج اعمال و رفتار انسانهاست كه موجب شادی یا ناراحتی آنها میشود. البته اعمال و رفتارها در افراد مختلف، نتایج و اثرات متفاوتی دارد. گروهی نیز شادی را فقط در داشتن احساس خوب روانی توصیف میكنند؛ مثل اعتماد به نفس، هدفمند بودن، مهربانی و حس انسان دوستی. برای شاد بودن بهانه زیادی لازم نیست. كودكان با چیزهای كوچك شاد میشوند، ولی ما بزرگترها زندگی را اغلب سختتر از آنچه هست مینگریم. كودكان در لحظه حال زندگی میكنند و به همین دلیل از این لحظات لذت بیشتری میبرند؛ ولی ما بزرگترها با فكر كردن و نگران شدن امكان شادی را از خود میگیریم. به مشكلات گذشته و تلخیهایش میاندیشیم و نگران آینده هستیم و همچنان لذتها و شادیهای خود را به تعویق میاندازیم. ما مرتب در حل نقشه كشیدن برای آینده و داشتن یك زندگی شاد هستیم و زمان حال را به راحتی تباه میكنیم. برای شاد بودن و خوشبخت شدن چشم به راه آیندهایم و در نتیجه هرگز خوشبخت نمیشویم.
اغلب مردم تقریبا به همان اندازهای شاد هستند كه انتظارش را دارند. اما شاد بودن همیشه آسان نیست. شاد بودن یكی از بزرگترین مبارزات ما در صحنه زندگی است و گاه میتوانیم تمام پافشاریها، انضباط فردی و تصمیماتی را كه برای خود گرفتهایم مخدوش كنیم. از آنجا كه انسان خود افكارش را انتخاب میكند، میزان شادی خود را هم تعیین میكند. برای شاد بودن باید روی افكار شاد تمركز كرد؛ در حالی كه اغلب ما برعكس عمل میكنیم. از كنار چیزهای خوب و مثبت راحت رد میشویم، اما چیزهای بد تا مدتها ذهن ما را مشغول میكنند. برای شاد بودن باید در جستجوی زیباییها و خوبیها بود. جهان بازتابی است از خود ما. وقتی عشق میورزیم، تمام جهان به نظر فوقالعاده میآید؛ پس باید دید خود را تغییر دهیم تا بتوانیم بهتر و شادتر زندگی كنیم. عشق ورزیدن یكی از عوامل اساسی شاد زیستن است. شاد زیستن یعنی عشق ورزیدن به لحظه لحظه زندگی. بین شادی و زندگی رابطهای مستقیم وجود دارد. كسی كه شاد است، امیدواری، تفكر مثبت و منطقی در زندگی دارد و دیگران نسبت به او احساس مثبت دارند.
وقتی آدمی نیازهایش برآورده میشود و به چیزهای مورد علاقهاش دست مییابد، احساس و هیجانی در او پدید میآید كه از آن به شادی و نشاط تعبیر میشود. شادی، زندگی را خوشایند میسازد و برای پرداختن به فعالیتهای اجتماعی اشتیاق ایجاد میكند. مثبتاندیشی، شادی آفرین است. مثبتاندیشان به نتایج مثبت میرسند. احساسات مثبت، افكار مثبت میآفریند. خوشبینی نسبت به حال و آینده، شادی آفرین است؛ در حالی كه بدبینی و بدگمانی، رنج به همراه دارد.
اصول اولیه شاد بودن
تغذیه سالم: پروتئینها، كربوهیدراتها و عناصر شیمیایی حیاتی، مواد معدنی و فیبرها، نه تنها وضع جسمانی و سلامتی را بهبود میبخشند، بلكه تاثیر زیادی در روحیه و شادی ما دارند.
ورزش كردن: برای شاد بودن باید بدنی سالم داشت. انسان وقتی از شادی لذت میبرد كه جسم سالمی داشته باشد.
تنفس صحیح: درست نفس كشیدن و در هوای پاك تنفس كردن انرژی بدن را افزایش میدهد و اكسیژن بیشتری به سلولها میرساند. سلولها كه كوچكترین عنصر بدن ما هستند، با دریافت انرژی بیشتر شاداب میشوند.
خواب كافی: خواب برای رفع خستگی، تجدید قوا و كسب انرژی امری حیاتی است. شادی موجب عمر طولانی، سلامتی، بهبود و كاركرد بهتر میشود. روانشناسان به رابطه میزان شادی افراد با مجموعهای از عوامل مثل سن، جنس، وضعیت تأهل، مذهب، سلامتی، درآمد و بیكاری و... پرداخته و دریافتهاند كه ارتباط محكمی بین شادی و این عوامل وجود دارد.
بخشش و گذشت: تا به حال چقدر این كلمه را شنیدهاید یا به خود گفتهاید؟ و چقدر از آن تاثیر گرفتهاید؟
بدیها را ببخشید و آنها را فراموش كنید. اگر نتوانید فراموش كنید، هرگز طعم بخشش را نخواهید چشید. در واقع آنهایی كه میبخشند و فراموش میكنند، پیروز نهایی هستند. آنهایی كه بدترین زشتیها را میبخشند، آموختهاند كه از قدرتشان به هنگام بخشش استفاده كنند. بخشیدن و فراموش كردن بدیها و تلخیها از مهمترین عوامل شادیآفرین در زندگی هستند. انتقامجویی و كینهتوزی نسبت به آنهایی كه به ما بدی كردهاند، ما را در یك كشمكش خطرناك فكری و روانی قرار میدهد.
در پایان اینكه، افراط و تفریط در غم و شادی نشاندهنده نوعی بیماری روحی است و باید در هر دو مورد تعادل داشت. اغلب مردم به همان اندازه شاد هستند كه انتظارش را دارند. در واقع آنچه در زندگی برای ما رخ میدهد، به طور صد درصد تعیینكننده شادی نیست، بلكه ملاك بیشتر نوع واكنش ما نسبت به آن رخدادهاست. نباید برای شاد بودن شرط تعیین كرد. راز واقعی شادی این است كه از تمام لحظات زندگی لذت ببریم و لحظههای شاد را شكار كنیم. هنر این است كه انسان در اوج درگیریها، سختیها و مشكلات بتواند احساس شادی كند. آنان كه در جستجوی شادمانی هستند، هرگز آن را نمییابند و به یاد داشته باشیم كه:
وقتی شادی را برای خودتان میخواهید، همیشه از شما میگریزد، ولی اگر شادی را برای دیگران بخواهید، خودتان آن را خواهید یافت.