جراحی زيبايی يا فقدان هويت
انگیزههای شناختی وعاطفی افراد ان است، به طوری که نیاز عاطفی، بخشی از آن مورد توجه قرارگرفتن است. گاهی افراد، در یافتن هویت خود دچارمشکل هستند و یا نبود اعتماد به نفس گسترش نامطلوب جراحیهای زیبایی در یک جامعه متاثر از منجربه گرایش به این جراحیهای زیبایی میشود. زیرا ظاهریترین لایه هویتی هرفرد چنان برجسته میشود که دیگر ابعاد وجودیش ر ابه حاشیه میراند، همچنین خودپنداره، تصویری که افراد نسبت به خود دارند، گفتگو و صحبتی که هر شخص با خودش داردو پیامدهایی که ازطرف جامعه به طرف فرد میآید. «این آگاهی ناشی ازتصویری است که دیگران ازافراد دارند و فردی که به عمل زیبایی روی میآورد، معیار مرجعه خود برای این عمل را برمبنای تصویری میبیند که دیگران ازاو دارند»
همچنین اختلال روانی دیگری که معمولاً به آن اشاره میشود، اختلال بدشکلی است که بر مبنای آن، فرد گمان میکند دچار نقص و ضایعه و بدشکلی در قسمتی از بدنش میباشد. بدین ترتیب ،رویکرد روانشناسی، اعمال جراحی زیبایی را بیشتر یک مسئله فردی و ناشی ازدغدغهها و تفاوتهای شخصیتی افراد به حساب میآورد و کمتر آن را به مثابه یک مسئله اجتماعی لحاظ میکند.
زنان مسن و جراحیهای زیبایی
از آنجایی که خداوند زیبایی را آفریده است و زیبایی را دوست دارد، یکی ازگرایشهای انسانی یا میتوان گفت یکی از نیازهای انسانی، زیبا دیدن و زیبا شدن است و از انجایی که این نیاز در همه افراد وجود دارد و هرکسی به نوعی به طرف آن میرود، یکی زیبایی را در لباس زیبا پوشیدن، دیگری در کلامی زیبا داشتن و برخی در ظاهر فیزیکی خود، زیبایی را جستجو میکنند.
این فکرفقط، تابع جنسیت خاص نمیشود، چه زن وچه مرد، هردو گرایش به زیبایی فیزیکی را به دلایلی دارند، ولی گاهی اوقات متوجه میشویم که گرایش خانمهای مسن به جراحیهای زیبایی دوچندان هست. هیچ ازخود سؤال کردهاید که چرا؟
باید خاطر نشان کردکه وقتی خانمها به سن چهل سالگی میرسند، دچار بحران میانسالی میشوند، همانطور که یک نوجوان با رسیدن به نوجوانی به بحران نوجوانی میرسد، نوجوان بابحران نوجوانی دچار یک تعارض شخصیتی میشود، بین کودکی و بزرگ شدن، نوجوان راگاهی به بلاتکلیفی میرساند.
منظور این است که افراد در سن چهل سالگی با بحران میانسالی که نه خود را پیر میدانند نه جوان و این برای آنها، حس خوبی نیست و میخواهند به خود یک ثبات بدهند و آن گرایش به پیری نیست بلکه گرایش و بازگشت به جوانی است و بدست آوردن اعتماد به نفس، لذا گرایش به جراحی زیبایی راپیدا میکنند.
افزایش جراحی زنان یا دلایل تمایل زنان به جراحی زیبایی
مدرنیته، رشد سالمندی، فردگرایی و افزایش تکتونولوژی، شرایطی را ایجاد کرده به قول جامعهشناسان امروز، دیگر بدن طبیعی جای خود را به بدن اجتماعی داده است. همگان به ظاهرخود اهمیت میدهند، زیبایی و ظاهر آراسته رابطه تنگاتنگی با اعتماد به نفس افراد در جامعه دارد. ازطرف دیگر، رسانههایی مانند ماهواره و تلویزیون، افراد را با شرایطی روبهرو کرده است که قبلا امکان رویایی با آن نبوده است. همه اینها باعث شده است که تمایل به جراحی زیبایی در جامعه بیشتر شود.
و اما پیری و میانسالی و گاهی توهم خودزشت پنداری
توهم خودزشت پنداری، عارضهای روانی است که سبب میگردد، فرد در برابر دیگران، همواره در مورد کل بدن یا قسمتی از اعضای صورت خود ایراد بگیرد و نسبت به رفع آن ازطریق عملهای زیبایی اقدام کند و در واقع شخص دارای اعتماد به نفسی پایین میباشد.
چه زنانی بیشتر گرایش به آرایش و عمل جراحی دارند
معمولا زنانی که اعتماد به نفس ندارند، به چهره خود بیاندازه توجه میکنند و آرایش دارند. از سوی دیگر، زنان تحت تاثیر تبلیغات هستند و آنها فکر میکنند، تبلیغاتی که برای لوازم آرایش صورت میگیرد حتما درست است و تصویری که قبل و بعد عمل نشان میدهد را باور دارند. از طرف دیگر آرایش گاهی به صورت یک فرهنگ بدل شده است. درجامعه ما یک فرهنگ چشم و همچشمی وجود دارد که افراد براساس آن رفتاری که میکنند وبه آن فکر نمیکنند که این کار در فکر و شأن و شخصیت آنها هست یا نه .
نکته
زنانی که اعتماد به نفس دارند، کمتر تمایل به جراحی زیبایی دارند.
ارتباط گرایش به زیبایی با تصویر منفی از بدن، اعتماد به نفس، رضایتمندی از زندگی، فشارهای اجتماعی و باورها میباشد. در تحلیل ارتباط بین تصویر منفی ازبدن زنانی که تصویر منفی نسبت به بدن خود دارند، این افراد بیشتر تمایل دارند تا بدن خود، تغییراتی ازطریق جراحی ایجاد کند. از سوی دیگر در تحلیل اثر اعتماد به نفس در تمایل به جراحی زیبایی ملاحظه میشود که زنانی که اعتماد به نفس بالاتری دارند کمتر تمایل به انجام دادن جراحی زیبایی دارند.