دكتر علیرضا زالی؛ متخصص و جراح مغز و اعصاب
قبل از اینكه به بحث درخصوص روشهای جدید درمانهای تومورهای مغزی بپردازیم یادآور میشویم در درمان تومورهای مغزی، ارتباط تنگاتنگی بین زمان تشخیص و شروع مداخله درمانی وجود دارد به این مفهوم كه اگر تشخیص تومور دیرتر انجام گیرد، یا اگر پس از تشخیص مداخله درمانی دیرتر فراهم شود، در كیفیت و اثربخشی مداخلات درمانی موثر خواهد بود.
بنابراین نكته قابل توجه، جهت موثر بودن، كارآیی و اثربخشی مداخلات درمانی نوین و كلاسیك در درمان تومورهای مغزی، تشخیص به موقع و شروع به موقع و به هنگام روشهای درمانی است.
جراحی، اساس درمان تومورهای مغزی
باید توجه داشت كه پایه درمان تومورهای مغزی، جراحی است. این نكته براساس این فرضیه شكل گرفته است كه اگر سلولها و تومورهای مغزی را به صورت انباشتی متشكل از سلولهای مغزی معیوب بدانیم، به دلیل اینكه اساسا علت بروز ضایعات تخریبی و یا تحریكی تومورهای مغزی ناشی از افزایش حجم ضایعات مغزی میباشد، بنابراین اساس درمان كم كردن تعداد سلولها است كه به این روش، فرضیه «cyto reduction» یا تقلیل سلولی گفته میشود.
با توجه به اینكه كارآیی روشهای درمانی در تومورهای مغزی به جز در مواردی كاملا استثنایی به شدت در تناسب با روش «cyto reduction» است، به این دلیل پایه و اساس درمان، روش جراحی است.
به این مفهوم كه در هنگام انجام عمل جراحی، هر چه مقدار بیشتری از تومور و حاشیه بیشتری از تومور را برداریم، هر چه مقدار بیشتری از حجم تومور برداشته شود، ضمن اینكه منجر به بهبودی سریعتر بیمار خواهد شد، نقص عصبی ناشی از تخریب و یا تهاجم تومور مغزی سریعتر بهبود یافته، از طرف دیگر، پاسخ تومورهای مغزی به دیگر روشهای درمانی مانند اشعه درمانی و شیمی درمانی بهتر خواهد شد.
اما به غیر از تومورهایی كه در مناطق غیرحساس قرار گرفتهاند، تومورهایی كه حدود مشخصی دارند، تومورهایی كه از كپسول محكمی برخوردار هستند، تومورهایی كه به نسوج اطراف مغزی تهاجم پیدا نكردهاند، تومورهایی كه اصطلاحا ارتشاح یا انفیلتراسیون به نسوج اطراف ندارند، كاندیدهای مناسبی برای درمان جراحی قطعی و برداشتن كامل ضایعه محسوب میشوند.
اما در بسیاری از موارد شرایط فوق برای جراح فراهم نیست، به عنوان مثال: اگر تومور در یك منطقه مهم مغزی مانند: منطقه تكلم یا منطقه حركتی، منطقه بینایی و یا در مناطق خاصی باشد كه برداشتن تومور به نوعی باعث ایجاد نقص عصبی پایدار شود كه كیفیت زندگی بیمار را به شدت متأثر میسازد.
بنابراین یكی از محدودیتهایی كه در جراحی وجود دارد محل، تومورهای مغزی است. امروزه به مدد استفاده از میكروسكوپ و روشهای نوین جراحی و استفاده از دستگاههای «Navigator» و استفاده از ابراز هوشمند برای تعیین محل ضایعه و رسیدن به ضایعه از كوتاهترین مسیر ممكن استفاده میشود از (MRI) و روشهای تصویربرداری و استفاده از درمانهای جراحی مبتنی بر تصویرسازی (Image-guided) موجب شده است كه فضای جدیدی را برای روشهای مختلف درمانی شاهد باشیم.
بنابراین روز به روز بر توسعه موثر بودن روشهای نوین جراحی افزوده میشود. ولی در بعضی موارد به دلیل محل ضایعه ممكن است، محدودیتی وجود داشته باشد.
در چه مواردی در استفاده از روشهای جراحی محدودیت وجود دارد؟
1- ضایعه منتشر باشد
2- تومور به نسوج اطراف ارتشاح پیدا كرده باشد.
اصولا تومورهای مغزی بدخیم به شكل سه بعدی در مغز تهاجم پیدا میكنند، بنابراین در فضایی دورتر از فضای استقرار اولیه، سلولهای سرطانی مشاهده میشود، بنابراین برداشتن تومور توسط جراح ممكن است موجب ریشهكن شدن همه تهاجمات نشود.
3- تعدد ضایعات مغزی، تعدد ضایعات موجب میشود كه گاه نتوان همه ضایعات را برداشت.
4- بد بودن حال عمومی بیمار، در این صورت بیمار قادر به تحمل اعمال جراحی بزرگ نمیباشد.
5- وجود بیماریهای زمینه همراه و بیماریهای داخلی مشكلساز همراه در صورت وجود مشكلات مذكور، ممكن است سبب تشدید مشكلات بیمار در اثر جراحی شود، و ممكن است جراحی به آن كه در سایر بیماران كاربرد دارد، انجام نگیرد.بنابراین در صورت وجود این نوع مشكلات، استفاده از روشهای دیگری برای درمانهای جراحی توصیه میشود.
روش «Streotactic»
یكی از روشهای نسبتا قدیمی و كلاسیك كه در حال حاضر نیز در كشور ما قابل استفاده است، میتوان با استفاده از دادههای مختصات هندسی محل ضایعه و با استفاده از امكانات نرمافزاری بتوانیم محل ضایعه را برای نمونهبرداری از بافت تومور كه در جایی واقع شده است كه برداشتن آن با روش جراحی به دلیل امكان ایجاد صدمات زیادی كه به بیمار وارد میشود، امكانپذیر نمیباشد به این روش (Streotactic) گفته میشود.
این روش، هم جنبه تشخیصی و هم كاربرد درمانی دارد، با استفاده از مختصات هندسی Target و محل ضایعه، مختصات سه بعدی ضایعه و با استفاده از روشهای مختلف از جمله، MRI، CT Scan و گاهی ونتریكولوگرافی و استفاده از اطلسهای مغزی محل ضایعه تبیین میشود.
و امكان اینكه جراح بتواند به طور مشخص و كاملا متمركز از طریق ایجاد یك سوراخ كوچك در جمجمه و با هدایت فوق بیوپسی و یا پروب نمونهبرداری یا پروب درمانی، بدون صدمه رساندن به بافتهای سالم مغز، میتوان رسیدن به محل عمقی ضایعه را فراهم میسازد.
كاربرد روش (Streotactic)
در ضایعات عمقی مغز، در ضایعات دوطرفه، در بیماران بدحال و بیمارانی كه قادر به تحمل بیهوشی نمیباشند، در مواقعی كه فقط برداشتن یك نمونه برای بیوپسی كفایت میكند، استفاده از روش «Streotactic» بیشترین كاربرد را در درمان خواهد داشت.