مصاحبه با پدر مریم میرزاخانی
موهبت «مریم» مدیون فداکارهای مادرش بود
برای یافتن «مریم»های جدید تلاش کنیم
ایران و ایرانی در جهان جایگاه والایی دارد اما بیشتر مردم نمی دانند چه نخبگانی داریم و در چه جایگاهی هستند.
هنگامی که یکی از نخبگان ایرانی که درجهان تاثیر گذار است، را از دست میدهیم، تازه به فکر عزاداری و برگزاری مراسم تکریم می افتیم.
مریم میرزاخانی را از دست دادیم، در حالی که این نخبه ریاضی هنوز مدت زیادی از عمرش نگذشته بود و با رفتنش، همه را داغدار کرد.
چه آنها که اهل علم بودند، چه آنها که به دنبال فخرفروشی به جهانیان بودند و چه ایران و ایرانیان. به همین دلیل با مهندس احمد میرزاخانی پدر استاد مسلم ریاضی، شادروان مریم میرزاخانی گفتگو کردیم.
وی که مهندس برق است با کمال تواضع و فروتنی به سوالات پاسخ می دهد. هنگامی که از میرزاخانی در مورد زندگی دخترش سوال می کنیم، با عذرخواهی از اینکه به این قبیل سوالات پاسخ نمی دهد تاکید می کند که بهتر است به آینده فکر کنیم و در اندیشه نخبگانی باشیم که در گوشه و کنار کشور به دلیل مشکلات مالی نمی توانند توانایی خود را به ظهور برسانند.
احمد میرزاخانی که طالاقانی و بنیانگذار موسسه رعد است، حاضر نمی شود عکسی از او برای انعکاس در ماهنامه گرفته شود و تاکید می کند که به دنبال نام و نان نیست.
آنچه در ادامه آمده، نتیجه گفتگوی نشریه «طالقانیها» با احمدرضا میرزاخانی است.
نظر شما در مورد مریم چیست؟
مریم ها زیاد هستند. از قدیم می گفتند که مشت نمونه خروار است و مریم من نمونه ای از ایرانی هاست. بنابر این به جای آنکه به مریم میرزاخانی بپردازید، بگردید و مریم های ایران را پیدا کنید.
گاهی از من سوال می کنند که مریم در بچگی چه کار می کرد،کجا می رفت، چگونه حرف میزد، چه غذایی می خورد و سوالاتی از این قبیل مطرح می کنند که بیربط است و به عقیده من باید امروز را دریابیم.
مردم می خواهند بدانند که شرایط خاصی برای نخبه شدن وجود دارد. به هر حال شرایطی بوده که مریم میرزاخانی به این جایگاه رسیده است؟
من می خواهم به خانواده ها دو مطلب را بگویم. اول اینکه خانواده آرام باشد و متشنج نباشد. یعنی فضا را برای فرزندان به گونهای فراهم کنیم که نگرانی نداشته باشند.
باور کنیم که فضای آرام از صدها کلاس کنکور ارزشمندتر است. نکته دوم اینکه د رخانواده ملاکهای مادی کنار برود و معنویات افزایش یابد. البته در بین طالقانیها همواره امور فرهنگی بر ملاک مادی ارجحیت دارد.
به خاطر دارم که یکی از فرهیختگان طالقان از دنیا رفته بود و مادرش هنگام سوگواری فریاد می زد «پسرم که چهار مدرک فوق لیسانس داشتی، حیف شد که از دنیا رفتی».
این سوگواری به دل من نشست که برای این مادر سواد تا بدین اندازه اهمیت داشته است. حالا تصور کنید که مادری بخواهد برای فرزند پولدارش سوگواری کند و بگوید «ای پسرم که دو برج، کارخانه یا چند ویلا داری» آیا این ادبیات خندهدار نیست؟
تجربه من این است. من در یک خانواده متوسط رو به پایین به دنیا آمدم وبزرگ شدم اما هرگز مادیات برای ما ملاک نبود و همواره معنویت در رتبه اول قرار داشت واین بسیار مهم است.
البته شاید نسل قدیمی این طور بود که قانع بودیم. اکنون خانواده هایی را سراغ داریم که بسیار متمول هستند اما هرگز سیری ندارند و دایم به دنبال ثروت اندوزیاند. بنابراین سفارش من به خانواده ها این است که معنویت را بر مادیات برتری بدهند.
آیا منکر نقش مادیات بر نخبه پروری می شوید؟
شاید مریم های بسیاری در ایران داریم که به خاطر مسایل مالی نمی توانند رشد کنند و این هم طبیعی است اما موانع معنوی هم داریم.
امروزه خانواده های بسیاری داریم که از نظر مالی بسیار توانمند هستند اما فرزندانشان نمی توانند رشد کنند بنابر این مشکلات معنوی دارند. من تاکید می کنم که از مریم بهتر بسیار داریم.
آیا منکر شرایط خوب در خصوص مریم می شوید؟
من بر شرایط خانوادگی تاکید میکنم. پدر و مادر مریم نقش برجستهای در تربیت او داشتند اما خواهش می کنم که اگر می خواهید برجسته ترین تاثیر در زندگی مریم را مطرح کنید، از فداکاریها و محبتهای مادر مریم در حق دخترش بنویسید.
نقش مادر مریم در رسیدن به این جایگاه بسیار مهم بود. الحمدلله که مریم موفق شد اما حرف من این است که امروز موانع پیش روی مریمهای ایران را برداریم.
چگونه میتوان این موانع را برداشت؟
به هر حال به یک عزم ملی نیاز داریم. موسسه رعد در طالقان به سهم خود برنامه هایی برای یافتن این استعدادها دارد.
با توجه به فضای فرهنگی که در طالقان وجود دارد برای یافتن استعدادها گام بر می داریم و برای این مهم برنامه ریزی داریم.
اما اینکه دایم سوال شود مریم چه می خورد، کی میخوابید، چگونه لباس می پوشید، با چه کسانی دوست بود و سوالاتی از این دست به غیر از وقت تلف کردن، چیز دیگری نیست.
نظر شما در مورد ژن برتر در پیدا شدن مریمها چیست؟
این حرف بسیار سخیفی است. هیتلر هم خودش را دارای ژن برتر می دانست. اگر ما مسلمان هستیم نباید این حرفها را بزنیم.
خداوند خودش فرموده است که عزیزترین مردم در نزد خدا، با تقواترین آنهاست. بنابراین بهتر است کار را خراب نکنیم و وارد بازیهای ژن برتر نشویم.
چه بخواهید و چه نخواهید، مریم میرزاخانی یک الگو شده است. برای الگوسازی چه کار کنیم؟
در جامعه همه کس ریاضیدان نیستند، همانطور که همه کارگر نیستند. جامعه به همه اقشار نیاز دارد و هر کسی هم در یک زمینه استعداد دارد و گاهی اصرار خانواده ها در یک مورد خاص موجب سرخوردگی بچه ها می شود.
اگر کسی به ادبیات علاقه دارد، اجازه بدهیم مسیر خودش را برود. اینکه پدر و مادر برای فرزندش الگوی خودشان را ترسیم کنند واز بچه شان بخواهند دنبال الگوی آنها برود، اشتباه بسیار بزرگی است.
اجازه بدهیم بچه ها خودشان راهشان را انتخاب کنند. اما گزینه هایی داریم که نباید نادیده گرفته شود.
اول اینکه آرامش در خانواده مهم است و نباید اختلافات پدر ومادر در نزد فرزندان مطرح شود اگر چه اجتناب ناپذیر است.
دوم اینکه ملاکهای معنوی در خانواده اهمیت داشته باشد و سوم اینکه به علاقه بچه احترام بگذاریم واین تجربه ای است که من در خانوادهام داشتم.
متاسفانه چهره ها شناخته نمی شوند و از وجود نخبگان خبر نداریم در حالی که می توانیم به ایرانی بودن آنها افتخار کنیم. در این خصوص چهکار باید کرد؟
آقای دکتر مشایخی که استاد دانشگاه مدیریت است می گوید که برای پیدا کردن استعدادها در تمامی مقاطع به ویژه در مدارس گام برداریم.
می توان با ابزارهای گوناگون نخبه شناسی کرد و حتی جوایزی مانند نوبل برای نخبگان تهیه کرد. حتی مطرح شده که جایزه ای به نام مریم میرزاخانی تهیه شود.
خیلی ها با من تماس گرفته اند که مجسمه مریم را بسازند. سوال من این است که چه فایدهای دارد؟ بهتر است به جای این حاشیه رفتن ها، مریم هایی را پیدا کنیم که می توانند جای خالی مریم میرزاخانی را پر کنند.
چه اشکالی دارد که قدر بزرگان را بدانیم و آنان را تکریم کنیم؟
این قبیل کارها مانند مواد مخدر می ماند و جامعه را از مسیر پیشرفت دور می کند. اینکه بخواهیم خودمان را در گذشته محصور کنیم، اشکال دارد.
البته باید قدر نخبگان خودمان را بدانیم اما قرار نیست هر آنچه که باید برای آینده سرمایه گذاری کنیم، برای گذشتگان هزینه کنیم و نخبگان امروز را فراموش کنیم.
شک نکنیم که ایرانیان با هوش هستند. مردم هر کشوری لقبی خاص دارند که لقب ایرانیها « هوشمندی است» اما این هوش چگونه باید رشد کند. تنها راهکار این است که به افراد با هوش در هر سن و سالی اهمیت بدهیم.
چگونه این هوشمندان را بیابیم و شناسایی کنیم؟
باید یک ساختار سازمانی برای شناسایی هوشمندان ایرانی تعریف کنیم که وظیفه استعداد یابی داشته باشد. موسسه رعد هم کارهایی را در این زمینه انجام می دهد.
در همین طالقان استاد امیرخانی را داریم. البته همه ما باید دنبال استعدادها بگردیم و باور داشته باشیم که افراد باهوش مختص محله یا شهر خاصی نیستند.
باید در بین همسایگان، روستاها، شهرها و هر گوشه ای از کشور دنبال مریم ها بگردیم فقط شرط این است که باور داشته باشیم. همه ما استیون هاوکینگ را می شناسیم.
این فرد با وجود معلولیت 94 درصدی قانون نسبیت انیشتین را اثبات کرد و امروزه برای همین فرد صندلی ساخته اند که بتواند احساس های خودش را منتقل کند و تجهیزات به او داده اند.
اگر همین استیون هاوکنیگ در ایران بود، چه وضعیتی داشت. امروزه در همین ایران افرادی داریم که به دلیل نداشتن خوابگاه و مشکلات مالی، نتواستهاند ادامه تحصیل بدهند و ناچار به ترک تحصیل شدهاند.
با توجه به تاکیدی که در این زمینه دارید، آیا برنامهای هم برای استعدادیابی دارید؟
البته من علاقه زیادی در این زمینه دارم و برنامه های زیادی هم دارم. طالقان افراد نخبه بسیاری دارد و باور ما بر این است که بسیاری از این استعدادها شکوفا نمی شود.
به همبن دلیل موسسه رعد در طالقان یک ساختمان دارد که طبقه سوم آن را برای این امراختصاص داده ایم. در این ساختمان به فرهیختگان و نخبگان فرصت می دهیم تا استعدادهای خودشان را به مرحله ظهور برسانند.
امروزه مریم های بسیاری داریم که کسی نمی شناسد. برای این افراد چه کار کنیم تا مردم بدانند چه چهره هایی داریم؟
بیاییم فرافکنی نکنیم. اگر نخبه ای به خارج از کشور رفت، برود و به دنبال حاشیه سازی برای آنها نرویم. اگر بخواهیم برای آنها حاشیه سازی کنیم، خودمان را اسیر بازی ها کرده ایم.
به فکر این باشیم که اگر جوانی در یکی از روستاهای طالقان زندگی می کند که می تواند مریم دیگری باشد اما مشکلات مالی دارد، او را دریابیم تا رشد کند.
کاری هم نداشته باشیم که دختر است یا پسر. اکنون در ایران 60 هزار روستا داریم که بی شک در تمامی آنها نخبگان بسیاری وجود دارد که به دلیل ضعف مالی از رسیدن به شکوفایی محروم مانده اند.
چرا می خواهند به نام مریم میرزاخانی کار کنند؟ بیایند برای جوانان این کشور کار انجام بدهند تا کاری اساسی انجام بشود.
یکی از مشکلات این است که نخبگانی مانند مریم در زمان زنده بودن مورد توجه و تقدیر نیستند اما به محض آنکه از دنیا می روند، توسر زدن ها و بزرگداشت گرفتن ها شروع می شود. برای قدردانی از نخبگان در زمان حیاتشان چه کار باید کرد؟
واقعا نمی دانم. اما به هر حال تا امروز هرچه بوده، به سر آمده و فقط به فکر آینده باشیم. آن کس که از ایران رفته، امیدواریم که بازگردد ولی آنهایی که در ایران هستند، باید قدر بدانیم و نخبهیابی کنیم.