سهند آدم عارف
فرید الهامی از مجموعه گسترده «هزاره تنبور» میگوید:
روی کیفیت و درستی اجراهای ملودیها حساسیت دارم
«خیلی روی کیفیت و درستی اجراهای مقامها و گردش ملودیها حساسیت دارم، بهجز دفعه آخر، دو بار پیشتر تمام ۱۸۳ مقام را ضبط کرده و به دلیل وسواسی که در اجرای صحیح داشتم موردپسندم واقع نشد».
«هزاره تنبور»؛ مجموعهای است در قالب هشت سیدی و ۱۸۳ مقام که فرید الهامی نوازنده و مقامدان تنبور آن را گردآوری و اجرا کرده است.
در این مجموعه پژوهشی آموزشی بخش عظیمی از مقامهای تنبور یارسان جایداده شده است که در ضمن، اجراها طوری بودهاند که برای جنبه غیر آموزشی نیز کاربرد دارند.
الهامی به روایتها و اجراهای متفاوت هر مقام توجه داشته و برای هر مقام به یک جمعبندی مناسب رسیده است.
این اثر ارزشمند در هشت بخش ارائهشده و یکی از کاملترین مجموعههای تنبور به شمار میرود.
فرید الهامی؛ متولد ۱۳۵۹ در شهرستان صحنه در استان کرمانشاه است که از کودکی در خانواده هنرمندش به آموختن تنبور و سهتار پرداخته است.
او در گروههایی همچون «زمزمه عشق» و «روچیار» فعالیت کرده و در سال ۱۳۸۴ گروه فردوسی را تأسیس کرده است.
آلبوم «شاهنامه کردی» که با صدای شهرام ناظری و آهنگسازی فرید الهامی منتشر شد از دیگر آثار اوست.
به بهانه انتشار مجموعه «هزاره تنبور» با فرید الهامی درباره خصوصیات این آلبوم و مقامهای تنبور گفتوگو کردهایم.
شما بهتازگی آلبوم «هزاره تنبور» که مجموعهای از مقامهای تنبور یارسان است را در قالب هشت سیدی منتشر کردهاید. چه شد که تصمیم به انتشار این اثر گرفتید و چگونه این پروژه میسر شد و به سرانجام رسید؟
تنبور در خانواده من موروثی است. پدربزرگم زندهیاد سید ایاز قزوینهای از اقطاب و بزرگان یارسان بودند و البته ایشان استاد بنده نیز بودهاند.
از ۱۰ نسل پیش تنبور نسلاندرنسل توسط اجداد بنده میراث داری شده است و بنده نسبت به گردآوری مقامها احساس دین کرده و آلبوم هزاره تنبور را با محوریت مقامهای یارسان منطقه صحنه جمعآوری کردم.
آیا این مجموعه میتواند مرجع کاملی برای پژوهشگران، تنبورنوازان و هنرجویان تنبور باشد؟
گردآوری مجموعه هزاره تنبور کاری است که در توان بنده بوده و هیچ ادعایی بر کامل و بهترین بودن آن نیست این مجموعه درواقع برداشت بنده از مقامهای تنبور یارسان بودە کە بر اساس تلمذ و شاگردی در محضر استاد شاه ابراهیمی و پدربزرگم سید ایاز قزوینهای ضبطشده است.
و چون در منطقه گوران هم تحقیقاتی داشتم و نیز خدمت برخی اساتید این منطقه شاگردی کردهام، سعی کردم مقامهای گوران را هم با لحن صحنه اجرا کنم و همچنین تعدادی اندک از مقامهای حوزه دلفان و بخشی از مقامهای آذریزبان را اجرا نمودم.
از سالهای پیش این دغدغه من بود که بتوانم این مقامها را (بهخصوص مقامهای حوزه صحنه را که از اساتید بزرگ آموخته بودم) بهصورت مرجع برای کسانی که قصد فراگیری و یا تحقیق در مقامهای صحنه رادارند مُدوَّن ضبط و باکیفیت مناسب ارائه دهم؛ این مهم برای من واقعاً دغدغهای جدی بود.
جالب آنکه در سالهای اخیر هرکس و هرگونه که دوست داشت درباره مقامهای صحنه، گوران، دلفان و مناطق آذریزبان اظهارنظر میکرد؛ یکی میگفت صحنه اصلاً مقام ندارد، دیگری از تعداد اندک مقام نام میبرد و این موضوع اصلاً باور بنده نبود چون میدانستم واقعاً لحنهای مختلف تنبور باعث جلوه و زیبایی این فرهنگ شده است.
همیشه گفتهام مقامهای صحنه، گوران، دلفان و مناطق آذریزبان در کنار یکدیگر زیبا و کامل هستند. اندک تفاوت که در اجرای برخی مقامهای حوزههای مختلف وجود دارد (که به دلیل تفاوت فرهنگ، جغرافیا و لحن است) سبب ایجاد تنوع و زیبایی منحصربهفرد در این نغمات و آواها شده است.
حفظ اصالت در اجرای مقامهای تنبور نکتهای بسیار حائز اهمیت نزد مقامدانان است. آیا در این مجموعه به این مطلب توجه شده است؟
به این دلیل که خیلی روی کیفیت و درستی اجراهای مقامها و گردش ملودیها حساسیت دارم، بهجز دفعه آخر، دوبار پیشتر تمام ۱۸۳ مقام را ضبط کرده و به دلیل وسواسی که در اجرای صحیح داشتم موردپسندم واقع نشد و تمام موارد ضبطشده را هر دو بار پاک کردم. تا اینکه یک سال و چند ماه پیش تصمیم گرفتم دوباره مقامها را ضبط کنم؛ این بار تجربهام بیشتر شده بود و تحقیقاتم کاملتر.
تجربه ضبط در فضای استودیو هم خیلی بیشتر با توجه به نوع اجرای مقامها در جمخانه های یارسان سعی کردم اصالت اجرا حفظ شود و حتی در این مجموعه کف زدن و کر هم داشته باشد.
یعنی در واقع شما جم را به داخل استودیو بردید. درست است؟
خیر. آن فرهنگ و فرم خواندنها و کف زدنها را دقیقاً طبق اصالتهایی که در جم خانهها وجود داشت تنها بازسازی و ضبط کردم.
چون جم تعریف خاصی دارد و شرایط مکانی خاص وبه هیچ عنوان نمیشود جم را به استودیو برد. اما سعی کردم عین مقام خوانی در فضای جمخانه را (با همراهی دوستانی که به من کمک کردند) در داخل استودیو اجرا کنم.
مجموعاً ضبط همه این آثار چقدر طول کشید؟
طی یک سال اخیر بعضی هفتهها یک روز، سه روز، و گاهی حتی چهار روز مشغول به ضبط قطعات بودیم البته بهغیراز زمانهایی که مسافرت بودم.
در مجموع ضبط قطعات بیش از ۹ ماه و نزدیک به یک سال کار طول کشید. حمایتهایی از جانب دوستانم داشتم، آقای شهاب نیکمان، گودرز تتری و سرکار خانم شهپر قهاری، منوچهر ثقفی، وحید مهری صدابردار خوب کار همچنین آقای رضا صالحی نازنین، به من خیلی کمک کردند.
ضبط آثار با محوریت مقامهای صحنه هستند اما مقامهای حوزههای دیگر هم جمعآوریشدهاند. لطفاً در این مورد هم توضیحاتی بفرمایید.
در دفترچه آلبوم هم نوشتهام که در حوزههای دیگر مقامی ادعایی ندارم و نوازندههای آن مناطق با لحن خودشان مقامها را اجرا کنند.
همانگونه که استاد طاهر یارویسی و جناب علیاکبر مرادی مقامهای گوران را ضبط کردهاند و بنده مقامهای حوزه صحنه را ضبط کردهام، حوزههای دیگر نیز باید خودشان پا پیش بگذارند و مقامها را ضبط کنند.
امروز در زمانهای که ما زندگی میکنیم، موسیقی سنتی و بیشتر موسیقی مقامی مشکلات بسیاری دارد.
چون اطلاعات زیادی در دست مردم نیست و شناخت چندانی ندارند طرفدارشان کم است و حتی هزینهای که برای استودیو صرف میشود هم بازنمیگردد.
درباره خودم میتوانم بگویم که من برای دل خود و تعلقخاطری که به تنبور داشته و از نیاکانم به ارث بردهام و برحسب وظیفه این کار را انجام دادم و بس.
چرا در بقیه حوزهها این کار انجام نمیشود؟ آیا بهاینعلت نیست که خردهگیریها و حساسیتها روی این کار زیاد است؟
اگر افراد دیگر در حوزههای دیگر این کار را نمیکنند شاید به خاطر وقت و هزینهاش باشد.
درعینحال متأسفانه یکسری دوستان هم هستند که به کسبوکار زندگی روزمره خود مشغولند و گاهبهگاه برای خالی نبودن عریضه به تحلیل و تفسیر مقامهای تنبور میپردازند! و از مقامهای ضبطشده خرده میگیرند.
باید به این عزیزان هم پاسخ داد که چرا دستبهکار نمیشوید؟ چرا از اجرای دقیقتر و بهتر مقامها اگر توانایی دارید دریغ میکنید؟
گاهی هم برخی افراد از انتشار مقامها که بهعنوان اسرار از آن یاد میکنند خرده میگیرند؛ در پاسخ این دوستان نیز بایستی عرض کنم حقیر به تمام سلائق و نظرات مختلف در یارسان احترام میگذارم و البته بنده هیچ خشت کلام پردیور در رابطه با مقامها و اسرار بودن تنبور ندیدهام و در آخر بایستی عرض کنم، وحی برای همه است چنانکه آفتاب بر همه میتابد.
به نظر بنده اسرار در عالم مکاشفه و جذبه اتفاق میافتد. آنهم بین عارفِ سالک و خداوند و هیچ شخص سومی نباید از آن مطلع شود و این تعریف سر به نظر حقیر میباشد.
در زمینه مقامهای تنبور ما حوزههایی مثل گوران، صحنه و کرند غرب را داریم که در برخی مقامها تفاوتهایشان بسیار زیاد است.
به نظر شما نمیشود اینها را به یک روایت واحد و نزدیک شده تبدیل کرد؟
در حال حاضر ما روایتگر مقام در گوران بهجز استاد طاهر یارویسی و تا حدودی استاد سید تیمور مهرابی نداریم. بقیه همه اجراکننده هستند چون راوی تعریف خاص خودش را دارد.
راوی کسی است که روایتها را تا حد امکان نزدیک به اصل اجرا میکند. مثلاً راوی درصحنه زندهیاد سید فرج شاه ابراهیمی بوده است. در گوران سید شمسالدین حیدری و در دلفان امامقلی امامی.
یعنی روایت استاد طاهر یارویسی نزدیکترین روایت حاضر به سید شمسالدین حیدری است. یا زندهیاد سید قاسم افضلی همینطور.
و یا درصحنه هم همینطور؛ بعنوان مثال سید امرالله شاه ابراهیمی، یا سید ایاز قزوینهای. و یا بهعنوانمثال جناب تیموریان یک مقام طرز را روایت کرده که نزدیکترین طرز به تیمور بانیارانی است (طبق گفتههای قدما).
این تعریف راوی است و بقیه مقامدان و یا اجراکننده مقام هستند و کسانی که اجراکننده مقام هستند درواقع برداشت خودشان را مینوازند و میخوانند.
از مقامدانان امروزی برخی هم میگویند ما میتوانیم اصل مقامها را بنوازیم و بخوانیم اما من به ضرس قاطع میگویم اینچنین نیست چون ما هیچ سندی بهجامانده از اینکه سید فرج شاه ابراهیمی و یا سید شمسالدین حیدری چگونه نواخته است نداریم. مطمئناً برداشتهای شخصی هم به آن واردشده است.
چون بعضاً در حوزههای مختلف چند روایت از یک مقام را میشنویم که خیلی باهم فرق دارند، فارغ از اینکه بهتازگی از اصطلاح تأویل در مقام... هم استفاده میشود.
به نظرتان در این تعدد روایتها امکان جداسازی سره از ناسره وجود دارد؟
اینکه بخواهیم سره را از ناسره تشخیص بدهیم و یا بگوییم فلان مقامدان فلان نغمه یا لاوچ را اشتباه نواخته است؛ بنده بههیچعنوان چنین برداشتی را ندارم.
هر گلی بویی دارد و همه مقامدانان درست مینوازند با اندکی تفاوت که آنهم به دلیل برداشتهای شخصی از مقام هست.
درباره بخشهای کوچکتر از حوزههای گوران و صحنه در کتابی که بهزودی منتشر خواهد شد اشارهکردهام به حوزههای مختلف و زیرمجموعههایی که دارند.
مثلاً حوزه گوران را اگر بررسی کنیم بهلحاظ الحان و خوانشهای مقامها؛ کرند، گهواره، از طرفی سنجابی و قلخانی و هرچقدر به سمت اسلامآباد و کرمانشاه میآییم تفاوتهایی باهم دارند؛ که البته اختلاف نیست، تفاوتهای لحنی است.
مثلاً ممکن است تحریرهای طرز رستم در منطقه گهواره و توتشامی مقداری سریعتر اجرا شود نسبت به کرند و همین طرز رستم درصحنه خیلی صافتر و کم دندانه تر اجرا میشود.
بهلحاظ زبان و لهجه و گویش وقتی بررسی میکنید بهطور خلاصه در گهواره تندتر صحبت میکنند، کرند کمی سنگینتر است صحبت کردنشان، به صحنه که بیایید چیزی بین لکی و کردی است و اگر به لکستان و دلفان بروید لکی حرف میزنند.
در تبریز هم که با همین مقامها آذری میخوانند. ممکن است منطقهای محصور در چند کوه باشد و تمام لحنها و اصالتها از گذشته حفظشده باشد ولی حوزه دیگری بر سر راه ابریشم قرارگرفته باشد و بافرهنگهای مختلف ممزوج شده و تحت تأثیر قرارگرفته باشد. حال و آن هر منطقه با منطقه همجوار تفاوت میکند.
در این میان جدلهایی هم برقرار میشود که روایت کدام منطقه درستتر است و...
اینکه بگوییم این منطقه درستتر است یا منطقه دیگر بهنظرم بسیار کودکانه فکر کردن است. روایت همه مناطق درست است و همهشان زیبا.
دعوا درباره برتری حوزهها مثل جنگ کلاس اولیهاست است که قدرت آنالیز مطالب را ندارند و بر سر موضوعی که اصلاً مهم نیست و هدف نهایی نیست میجنگند.
تنبور بهطورکلی زیباست و نمیشود گفت منطقهای برتری دارد. عیناً ماجرای عنب و انگور و اوزوم مولاناست. همه دارند یک حرف را میزنند.
خیلی وقتها این حرفها و بحثها را میشنوم خندهام میگیرد.
ضبط صدای تنبور دشواریهایی دارد و سیم واخوان باعث میشود صدای اضافه در لاین صوتی ضبط شود.
شما برای مقابله با این موضوع و ضبط صدا با کیفیت بهتر چه کردید؟
البته خودم این موضوع را اینگونه نمیبینم. اگر بخواهیم تنبوری بزنیم که در ضبط کمتر مشکل داشته باشد میبایست با تنبور دو سیم بزنیم ولی من فکر میکنم تنبور سهسیم حس و حالی دارد که شاید تنبور دو سیم نداشته باشد.
در ضبط استودیویی تنبور نوعی گِز (زنگ) یا صدای اضافه در ضبط به وجود میآید که در «هزاره تنبور» آقای مهری با نوع چینش میکروفونها کاری کرد که صدا خیلی بهتر و خالصتر شد و توانستیم صدای مناسبی را بگیریم و صداهای اضافی تنبور به خاطر سیم واخوان را تا حدود زیادی گرفت.
منابع کلام شما از کدام مراجع نقلشده؟ یعنی بیشتر مبتنی به شنیدهها و دانش سینهبهسینه بوده یا بر مبنای دفاتر و کتابهای منتشر شده پیش رفتید؟
البته اینها را بهطور مفصل در کتابی که قرار است منتشر شود نوشتهام.
بهطور خلاصه اشاره میکنم که یکسری مقامها راداریم که ریشهشان مشخص است.
۱۰ یا ۱۱ مقام در دروه برزنجه است مثل دیار دیار، لامی هی لامی، چهلتن و چلانه و... که در کلام برزنجه همهی روایت کلامیاش هست. من اینها را از خود کلامها استفاده کردم.
بیشتر کلامهایی که استفاده کردم مثلاً مقامی مثل «گیان سید محمد» میدانیم پردیوری است ولی نمیدانیم متعلق بهچه دورهای است؛ در این موارد از کلامهای شیخ امیر استفاده کردهام.
یکسری مقام مانند باباناووس هست که از خود دفتر باباناووس استفادهشده است.
مقامات و سربندهایی که قدما خوانده بودند و من تحقیق کرده بودم که از خود دوره باباناووس یا شاهخوشینی و بابا فقیه است، از خود همین دفاتر استفاده کردهام.
در برخی مقامها هم از دفتر تیمور بانیارانی یا شیخ امیر استفاده کردهام یعنی با توجه به اینکه مقام در چه دوره کلامی اتفاق افتاده است از کلام همان دوره استفاده کردهام.
نکتهای هست در پایان که بخواهید به صحبتهایتان اضافه کنید؟
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق / تا بگویم شرح درد اشتیاق...