تحریریه زندگی آنلاین : فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» به کارگردانی هادی حجازیفر به عنوان بهترین فیلم چهلمین جشنواره فیلم فجر انتخاب شد، فیلمی که گرچه به زبان ترکی روایت میشود اما این روزها توانسته نظرها را به خود جلب کند. «موقعیت مهدی» روایتی از زندگی حمید و مهدی باکری است؛ دو برادری که بخشی از فرماندهی جنگ را به عهده داشتند؛ دو برادری که پیکرشان تا به امروز به خانواده بازنگشته است. هادی حجازیفر علاوه بر کارگردانی، در این اثر ایفاگر نقش مهدی و برادرش وحید حجازیفر ایفاگر نقش حمید باکری است. بخشی از فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» روایت دلدادگی مهدی باکری است، ژیلا شاهی که پیشتر حضورش در «قصر شیرین» به چشم آمده بود در این فیلم ایفاگر نقش صفیه مدرس، همسر مهدی باکری است. شاهی برای ایفای این نقش نامزد دریافت سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن در جشنواره چهلم شد. گفتگوی کوتاه با ژیلا شاهی را در ادامه میخوانید:
برای شروع کمی از نقش خود در فیلم «موقعیت مهدی» بگویید.
در فیلم «موقعیت مهدی» ایفای نقش صفیه مدرس همسر شهید باکری را برعهده دارم. هادی حجازیفر بهعنوان کارگردان بهصورت مستقیم با خانم مدرس در ارتباط بودند و جزئیاتی را درباره زندگی شخصی خودشان و رابطهای که با شهید مهدی باکری داشتند، به ما انتقال میدادند. براساس فیلمنامهای که داشتیم و کمکهای آقای حجازیفر من به این نقش رسیدم.
در این سالها شما نقشهای مکمل دیگری را هم به زبان آذری ایفا کرده بودید که شاخصترین آن فیلم «قصر شیرین» بود اما حضورتان در فیلم «موقعیت مهدی» پررنگتر است.
این موضوع به فیلمنامه اثر برمیگردد. مثلاً پیش از این در فیلم «قصر شیرین» حضور داشتم که براساس فیلمنامه میزان حضور نقشم کمتر بود. واقعیت اینکه این گونه نیست که بگویم به دلیل اینکه تایم حضور بیشتری در فیلم دارم، حضورم پررنگتر شده است. به نظر رابطهای که میان شهید باکری و صفیه مدرس وجود داشته، در این فیلم به خوبی درآمده و همین باعث باورپذیرتر شدن نقش شده است و به همین دلیل هم بیشتر در ذهن مخاطب میماند. از این منظر نمیخواهم میزان حضورم در این دو فیلم را مقایسه کنم.
نسبت به نسخه سینمایی، در سریال «عاشورا» آیا بیشتر به خانواده شهید باکری پرداخته میشود؟
نسخه تلویزیونی این کار هم یک سریال بلند نیست، بلکه یک مینیسریال هفت قسمتی است که بخش مهمی از آن مربوط به صحنههای جنگی است. در بخشهایی هم به کودکی شهید باکری و روابط خانوادگی او پرداخته میشود. رابطهاش با حمید باکری، برادرش بسیار مورد توجه است و به نظرم از این زاویه بیشتر از نسخه سینمایی شاهد حضور خانواده باکری هستیم و با جزئیات و سکانسهای بیشتر با این خانواده آشنا میشویم.
خود شما رابطه مستقیم با خانواده شهید باکری و مشخصاً همسران شهیدان مهدی و حمید باکری داشتهاید؟
نه. ما به واسطه هادی حجازیفر با این خانواده در ارتباط بودیم و ایشان اگر خاطره و نکتهای از طرف آنها مطرح میشد را به ما منتقل میکردند. ولی دیدار مستقیمی با آنها نداشتم.
درباره حساسیتهای آنها بگویید. چون میدانیم خانواده شهدا همراه حساسیتهایی نسبت به تصویری که از آنها در یک فیلم ارائه میشود، دارند.
در این زمینه هم بیشتر شخص هادی حجازیفر پیگیر بود. حساسیتها و نکات معمولاً به او منتقل میشد و در اجرا مدنظر قرار میگرفت. نکته اصلی برای ما این بود که شمایلی که از صفیه مدرس در فیلم ارائه میشود، باورپذیر و در عین حال واقعی باشد. بالاخره ایشان هنوز در قید حیات هستند و باید تلاش میکردیم این نقش نزدیک به خودشان باشد و همه چیز واقعی اتفاق بیفتد. اصلی که برای هادی حجازیفر بسیار مهم بود، درآمدن رابطه این دو نفر و باورپذیری آن در فیلم بود. وقتی فیلم «موقعیت مهدی» را دیدم، به نظرم این اتفاق افتاده است. حتی کسانی که فیلم را دیده بودند هم میگفتند که رابطه شهید مهدی باکری و همسرشان در فیلم به خوبی درآمده است.
امسال فیلم دیگری هم در جشنواره داشتیم به نام «هناس» که در آن هم مریلا زارعی ایفاگر نقش همسر شهیدی است که کماکان در قید حیات است. خانم زارعی بهعنوان بازیگر به این نکته اشاره کردند که مسئولیت و حساسیت ایفای چنین نقشی برایشان بسیار بالا بوده است...
بله. حتی ایفای نقش شخصیتهای تاریخی که شاید در قید حیات نباشد اما بازه زمانی زندگی آنها به امروز نزدیک بوده است هم دشوار است. بالاخره این آدمها خیلی از ما دور نیستند.
اگر با یک شخصیت تاریخی فاصله زمانی ۳۰۰ ساله داشته باشید، شاید راحتتر بتوانید نقش او را ایفا کنید اما وقتی سراغ کاراکترهایی میرویم که همچنان در قید حیات هستند، طبیعتاً همه چیز باید نزدیک به واقعیت باشد و شخص کاراکتر موردنظر هم بهطور کامل باید در جریان همه جزئیات باشد. همین موارد کار را سختتر میکند.
شما شخصاً مطالعهای درباره زندگی شهید باکری و مشخصاً همسرشان سرکار خانم مدرس داشتید؟
شنیدهام که کتاب خاطراتی دارند اما از آنجایی که خودشان در قید حیات و در دسترس بودند، از طریق آقای حجازیفر اطلاعات بهصورت تمام و کمال در اختیار ما قرار میگرفت و دیگر سراغ مطالعه کتابهای خاطرات نرفتم. بخشی از فرآیند ایفای نقش رسیدن به حال و هوای دهه ۶۰ بود و اطلاعاتی هم درباره ایشان در اختیار ما میگذاشتند. بیشتر از طریق فیلمنامه «موقعیت مهدی» با زندگی شخصی شهید باکری و همسرشان آشنا شدم.
فیلم «موقعیت مهدی» خیلی فیلم شعاری نیست و هادی حجازیفر بهصورت مفید و مختصر حرف خود را بهطور کامل بیان کرده است؛ آن هم بدون اغراق و شعارزدگی. امیدوارم به همین دلایل فیلم بتواند با نسل جدید هم ارتباط برقرار کند. خانواده شهید باکری، سه شهید تقدیم کردهاند که پیکر آنها هیچگاه پیدا نشده است. امیدوارم نسل جدید بتوانند با این فیلم ارتباط خوبی برقرار کنند.
معمولاً فیلمهای دارای زیرنویس در برقراری ارتباط با مخاطب عام دچار مشکل میشوند اما «موقعیت مهدی» بهرغم این ویژگی، بهخوبی توانسته با عموم مخاطبان ارتباط برقرار کند و در آرای مردمی جشنواره هم جزو فیلمهای برتر شد. فکر میکنید دلیل این استقبال از فیلم چیست؟
این واکنش برای خود من هم جالب بود. چند نوبت در سینماهای مردمی حاضر شدم و برایم جالب بود که ارتباط مخاطب با زیرنویس فیلم را ببینم. شاید حال و هوای دهه ۶۰ هنوز در حافظه تاریخی ما مانده است و وقتی در فیلمی به آن پرداخته میشود، حالا چه کمدی باشد و چه جنگی، برخی واقعیتها را به یادمان میآورد. همین ویژگی تبدیل به پل ارتباطی میان ما بهعنوان مخاطب با فیلمهای مرتبط با آن دوران میشود.
از طرف دیگر تأثیر شخص شهید باکری و فضای جنگ که هنوز برخی زندگیها متأثر از آن است هم کمک کرده است تا مخاطبان با این فیلم ارتباط برقرار کنند. مستقیم با مخاطبان فیلم گفتگو نداشتم اما در سالن میدیدم در جاهایی که من بهعنوان یک ترکزبان احساساتی میشدم، باقی مخاطبان هم احساساتی میشدند. حتی در زمان اکران فیلم در خانه جشنواره هم شوخیهایی که به زبان ترکی در فیلم وجود داشت، با خنده مخاطبان همراه میشد. از این منظر زبان ترکی فیلم، مانعی برای برقراری ارتباط مخاطب با آن نبود. بسیار هم از این اتفاق خوشحال هستم.
اشراف آقای حجازیفر بر زبان ترکی و فضای فیلم چقدر در کار مؤثر بود؟
بسیار زیاد. ایشان هم در مقام فیلمنامهنویس، هم کارگردان و هم بازیگر اشراف بسیار زیادی بر روی کار داشتند و لحظات و بازیها را بهخوبی میشناختند. در مقام کارگردان با تسلط بالایی از بازیگران بازی میگرفتند و به همین دلیل بخش عمدهای از توفیق این فیلم مرهون تخصص و تسلط هادی حجازیفر است.
به ارتباط این فیلم با مخاطبانی که خاطراتی از حال و هوای دهه ۶۰ در ذهن خود دارند، اشاره کردید، فکر میکنید «موقعیت مهدی» در زمینه ارتباط با مخاطبان نسل جدید چقدر میتواند موفق باشد؟
واقعیت این است که من خیلی نسل جدید را به خوبی نمیشناسم که بخواهم درباره برقراری ارتباط آنها با فیلم نظر بدهم. آدمها بالاخره احساسات و خاطرات متفاوتی دارند و صحبت درباره این مسئله نیاز به شناخت کاملی از نسل جدید دارد. فیلم «موقعیت مهدی» خیلی فیلم شعاری نیست و هادی حجازیفر بهصورت مفید و مختصر حرف خود را بهطور کامل بیان کرده است؛ آن هم بدون اغراق و شعارزدگی. امیدوارم به همین دلایل فیلم بتواند با نسل جدید هم ارتباط برقرار کند. بالاخره مهدی باکری فرماندهای نامآشنا و مهم برای همه ما هستند. خانواده شهید باکری، سه شهید تقدیم کردهاند که پیکر آنها هیچگاه پیدا نشده است. امیدوارم نسل جدید بتوانند با این فیلم ارتباط خوبی برقرار کنند.
به نسبت همسر شهید حمید باکری، همسر شهید مهدی باکری در این سالها حضور رسانهای کمرنگتری داشته است. به عنوان بازیگری که نقش ایشان را ایفا کرده است، فکر میکنید مهمترین ویژگی ایشان چیست؟
همسر شهید مهدی باکری، از زمانی که با این شهید ازدواج میکند، طبیعتاً تبدیل به بخشی از زندگی او میشود. ما برای شناخت یک آدم، طبیعتاً خانواده و روابط او را باید بررسی کنیم. از این منظر «همسر شهید باکری» بودن خودش یک ویژگی مهم برای یک فرد میتواند باشد. ما در فیلم درباره شکلگیری رابطه این دو نفر صحبت میکنیم و اینکه چه رابطه عاشقانهای میان این دو برقرار بوده است.