احمد محمداسماعیلی
معمولا بازیگرانی که فامیل و یا بستگانی سرشناس و معروف دارند همواره با این چالش مواجه هستند که با نام آنها سنجیده شوند و یا مدام مورد مقایسه قرار بگیرند و دچارچالش بشوند.
اما افسانه چهره آزاد با اثبات تواناییهایش از این چالشها عبور کرده است و نام نیک مادربزرگش زنده یاد رقیه چهره آزاد را زنده نگه داشته است.
افسانه چهره آزاد دوره دو ساله بازیگری را در اداره تئاتر زیر نظر حمید سمندریان گذرانده و فعالیتش را از سال ۱۳۶۶ با مجموعه تلویزیونی «سالهای بدون خانه» شروع کرد.
در دهه هفتاد بازی در سینما را در نقشهای مکمل آغاز کرد اما بازی اش در مجموعه تلویزیونی «جمعه تعطیل نیست» به همراهی علیرضا خمسه نقطه عطفی در کارنامه بازیگری اوست.
بازی متفاوت او در نقش کوتاهی در فیلم «بوتیک» او را نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن از هشتمین جشن خانه سینما کرد.
چهره آزاد در سال ۱۳۸۴ در نمایش «پنجرهها» به کارگردانی فرهاد آئیش بازی کرد و بازیش مورد توجه قرار گرفت.
افسانه چهره آزاد در دوران بازیگریش نقشهایی متفاوت ایفا کرده است؛ مثل نقشاش در فیلم «اسپاگتی در هشت دقیقه» و زن افسرده و روانی مجموعه «وضعیت سفید» و یا نقش مثبت جذاب خاله مهربان و فداکار مجموعه «سربراه».
«قندون جهیزیه»، «شیفتگی»، «دهلیز»، «جابهجا»، «هیچ کجا هیچکس»، «سیزده 59»، «شکلات داغ»، «حوالی اتوبان»، «ساعت 25»، «گناه من»، « چند تار مو»، «ساغر»، «عاشق فقیر»، «دو همسفر»، «یکبار برای همیشه»، «آشپزباشی»، «فاصله»، «داستانهای نوروز»، «فروشگاه» و «آپارتمان» از جمله آثار سینمایی و تلویزیونی هستند که افسانه چهره آزاد در آنها ایفای نقش کرده است.
*چندی پیش عکسی سیاه و سفیدی از خودتان و همسرتان شاهرخ فروتنیان مربوط به دوران جوانی در حال زیارت در مشهد منتشر کردید.
انتشار این عکس سبب ساز آن شد که بسیاری از مخاطبان شما را آدمی نوستالژیک و خاطرهباز بدانند.
آدمیزاد است و خاطراتش و مخصوصا خاطرات خوش که همیشه شیرین است.
این سفر من و شاهرخ فروتنیان جزو اولین سفرهایی بود که بعد از ازدواج انجام دادیم و با هم به پابوس امام رضا(ع) رفتیم.
همسرم معتقد است من را از امام رضا(ع) گرفته است.
*آیا ازدواج شما و شاهرخ فروتنیان به سختی انجام شد؟
برای اینکه ازدواجمان سر بگیرد پنج سال منتظر ماندیم زیرا در سن و سال کم عاشق شدم.
* چند سالتان بود؟
من 15 سالم بود و همسرم 21 سال سن داشت و والدینم به همین دلیل تردیدهایی داشتند اما خوشبختانه با قضیه کنار آمدند.
*آیا والدینتان از آن دست خانوادههایی بودند که عشق در آن سن و سال را برآمده از احساس میدانستند؟
اول بگویم از اینکه همسرم شاهرخ فروتنیان است خوشحال هستم. اگر یک بار دیگرهم به دنیا بیایم بازهم ایشان را انتخاب میکنم.
همان موقع هم ما مبنا را روی صبرکردن و ادامه تحصیل و بهبود شرایط گذاشتیم. با گذشت زمان هم خودمان به نتیجه رسیدیم و هم خانوادههایمان.
با اینکه سخت بود ولی حاصلش خوب بود و خدا را شاکریم.
*اما گویا صبرتان نتیجه داد...
الان فکرمیکنم که با تحمل این سختیها ساخته شدیم و در نهایت در سال 61 ازدواج کردیم.
*به دلیل سن و سال کمتان درآغاز ازدواج با مشکلات اقتصادی مواجه نبودید؟
خوشبختانه ما دو پشنوانه قوی یعنی پدرانمان را داشتیم که ما را به لحاظ مالی حمایت کردند و هنوز هم در طبقه بالایی منزل پدری شاهرخ زندگیمیکنیم.
*بنابراین شما و همسرتان جزو بازیگرانی نیستید که به فکر پر کردن حساب بانکی و داشتن ماشین شاسی بلند باشید.
پول خوب است اما من و همسرم زیاد به ظواهر توجهی نداریم. سال 68 یک رنو داشتم و در جایی آقایی به من گفت شما بازیگرید و آن وقت رنو سوار میشوید؟
برای ما این چیزها مهم نیست، خوب زندگی کردن برای ما تعریفش کمی با دیگران فرق دارد.
حاصل عمل ما وکارهایی که میکنیم و پایگاه اجتماعی که میسازیم برایمان اولویت است و حساب بانکی و ماشین آخرین مدل چندان مسئله نیست.
*اینکه از یک خانواده هنری پا به عرصه بازیگری گذاشتید چقدر در تعیین مسیرتان موثر بود.
مادربزرگم زنده یاد رقیه چهره آزاد اززنان پیشگام بازیگری در سینمای ایران است و پدر خدابیامرزم شاگرد استاد صبا بودند و مادرم هم صدای بسیار زیبایی دارند.
برادرم سیامک نعمت ناصراز نوازندگان سرشناس پیانو، تار و سه تار هستند.
خدا را شکرمیکنم در این خانواده هنرمند وارد بازیگری شدهام و در یک محیط کاملا فرهنگی رشد و نمو کردم.
*نوع رابطه شما با همسرتان بعد از اینکه به صورت حرفه ای وارد کار بازیگری شدید نسبت به شروع ازدواج چه تغییراتی کرد؟
35 سال است که زندگی مشترکمان ادامه دارد و خدا را شکر سوای زن و شوهری با یکدیگر رفیق هستیم و به مانند دو دوست که برای هویت فردیمان احترام قائل هستیم.
*در مورد پیشنهادات کاری با یکدیگر همفکری هم انجاممیدهید؟
مستقل تصمیممیگیریم، اما به یکدیگر مشاورهمیدهیم.
*یکی از کارهای خوب بازیگری شما بازی در نقش یک زن حساس و آسیب پذیر در سریال «وضعیت سفید» است؟
قبلا با حمید نعمتالله تجربه خوب همکاری در فیلم «بوتیک» را در نقش ژاله داشتم و توانایی کاریش رامیشناختم.
موقعی که فیلم فیلم «بوتیک» را در سینما دیدم تعجب کردم که چقدر فیلم خوبی شده است.
یادم میآید قبل از شروع فیلمبرداری «بوتیک» من و حامد بهداد یک هفتهای در دفتر تهیه کننده تمرینات انفرادی داشتیم و نعمتالله دست ما را برای ارائه پیشنهاد باز گذاشت.
علیرغم عزیز بودن مجموعه «وضعیت سفید» و نقش سیما اما یک خاطره تلخ دارم از این سریال دارم و آن هم از دست دادن پدرم!
*اغلب مخاطبان تلویزیون در دهه 80 شما را با مجموعه زنده «جمعه تعطیل نیست»میشناسند.
بله، در شروع کارعلیرضا خمسه با اطمینانمیگفت «جمعه تعطیل نیست» کار بسیار خوبی خواهد شد و من دلشوره داشتم که چنین اتفاقی رخ ندهد زیرا در شروع متنی نداشتیم.
یکی ازدلایلی که حضوردر این برنامه را قبول کردم این مسئله بود که بازی زنده جلوی دوربین برایم چه چالشهایی خواهد داشت و البته با بازی در صحنه تئاتر هم خیلی متفاوت است.
دراین برنامه باید حواس من بازیگر به همه چیزبود. خدا را شکر که حاصل کار بسیار موفق شد و خوشحالم با توجه به مضامین خانوادگی که در این برنامه ارائه میشد روی زندگی خیلی ازمردم تاثیرمثبت داشت.
یک روزبه اتفاق همسرم برای خرید به فروشگاه شهروند رفته بودیم؛ آقایی از کارکنان فروشگاه به من گفت برنامه شما باعث شد که من و همسرم از همدیگر جدا نشویم و خیلی بابت این قضیه خوشحال شدم.
*در فیلم «اسپاگتی در هشت دقیقه» از صحنههای اکشن و نماهای حرکات رزمی در بازیتان استفاده کردید.
این فیلم اولین تجربه کارگردانی رامبد جوان بود و میدانست من اهل ورزش کردنم و به من پیشنهاد داد که این نقش را بازی کنم و دو هفته مربی بوکس و شمشیربازی داشتیم وبرای آماده شدن تمرینات مستمری انجام دادیم.
* در صحنههای درگیری زخمی نشدید؟
تمرینهای بسیار سختی داشتیم و با شمشیر واقعی تمرین میکردیم و یکی از روزهای تمرین که به منزل آمدم، همسرم متوجه شد بازویم کبود است.
اصولا نقشهای متفاوت را دوست دارم بازی کنم و حیف است بروم نقش زنان سینی چای به دست در خانه را بازی کنم.