احمد محمداسماعیلی
دعا میکنم در بازیگری به یکنواختی نرسم
نگار عابدی جزو بازیگرانی است که جنس بازی متفاوتی را ارائه میدهد؛ این تفاوت در نقشهایی که به خصوص در تئاتر بازی میکند قابل مشاهده است و اصلا همین حضور سالیان طولانی در تئاتر بوده که باعث شده او نه به مثابه برخی چهرههای سینما در دام تیپهای تکراری بیفتد و نه به مانند برخی دیگر از طریق حاشیه سازی در شبکههای اجتماعی نقش پیدا کند!
عابدی در تئاتر پله پله بالا آمد و به قدر کفایت هم تقدیر شد اما او چند سالی است تمرکزش را بازیگری تصویری در سینما و تلویزیون بنا کرده است و در کمبود بازیگران مسلط به خلق کاراکتر در این دو مدیوم خیلی خوب هم کار خود را انجام داده است.
عابدی در نمایشهای آوانگاردی مثل "ملانصرالدین" اصغر دشتی و "آسمان روزهای برفی" محمد عاقبتی نقشهای نامتعارفی بازی کرده است.
او در سینما و تلویزیون هم کارنامه قابل قبولی دارد؛ کافیست به یاد بیاویم ایفای نقش واقع گرایانهاش در قالب زنی تحت فشار میان شوهر دوم و پسر نوجوان سرکشش در فیلم "گنجشکک اشی مشی"، یا زن مورد خیانت قرار گرفته سریال "تعبیر وارونه یک رویا"، یا زن تشنه انتقام فیلم "دهلیز"، یا زن باردار و متزلزل "یه حبه قند" و یا زن از همه جا بی خبر فیلم "آب نبات چوبی" تا دریابیم تفاوت بازیگری حرفهای با بازیگر متکی بر چهره چیست.
او نقشهای خاطره انگیزی هم در سریالهای تلویزیونی ایفا کرده است و از جمله در "دودکش" به کارگردانی محمدحسین لطیفی و "شمعدونی" به کارگردانی سروش صحت.
نگار عابدی اخیر سریال کمدی "پادری" را هم روی آنتن داشت و باز هم سعی خود را کرد تا کاراکتری ملموس از زنی در بدنه اجتماع را خلق کند.
جزو بازیگران زنی محسوب میشوید که مادر هم هستید. چقدر از وقتتان را با دخترتان میگذرانید؟
جزو مادرانی هستم که سعی میکنم با فرزندم دوست باشم و برای همین هرگاه فرزندم نیاز داشته باشد به همراهی کنارش هستم و معمولا آخر هفتهها نیز فرصت بیشتری پیش میآید تا در کنار هم باشیم.
آیا ایفای نقش زنانی معمولی و خانه دار در فیلمهایی مثل "یه حبه قند" یا سریالهایی نظیر "دودکش" و همین "پادری" که اوج و فرود چندانی ندارند دشوارتر از نقشهای غیرمتعارف نیست؟
نقش زن عادی بازی کردن کار دشواری است. عادی بیشتر منظورم، خصوصیت آرام بودن این شخصیتها است و در "پادری" این آرامی با فضای کمیک و ساده لوح بودن در هم آمیخته شده است و این طنز موجود کارم را در بازی راحتتر کرد.
اما اگر به طور مثال نقشم را در "خانهای کنار ابرها" در نظر بگیرید یعنی زن سادهای که با موقعیت جدی مواجه میشود، بازی کردنش برایم خیلی دشوار بود. به شخصه برای من بازی در نقش یک آدم اکتیو و برون گرا ساده تر است.
در بازیگری معمولا بازی از بیرون به درون نقش صورت میگیرد و به طور مثال شما پرخاشگری میکنید و تند تند حرف میزنید و این ویژگی کم کم موتور درون بازیگر را روشن میکند و روی نقش سوار میشود.
معمولا هم برای مخاطبان ایرانی نقشهای برون گرایانه جذابیت بیشتری دارد.
طبیعی است چون بازیگر در نوع بازیش جلب توجه بیشتری میکند، مخاطب هم جذب نقش میشود.
نقشی که بازیگر مجبور است کم حرف و کم اکت باشد جلوه زیادی برای مخاطب ندارد و به همین دلیل است که گمان میکند بازی اغراقآمیز یعنی حد متعالی بازیگری که این طور نیست...