شهرام خرازیها؛ عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران
در چند سال اخیر برخلاف رونق سالهای قبل، در تولید آثار کمدی و طنز تلویزیونی شاهد کمبود تهیه و تولید این کارها در رسانه ملی هستیم و در عوض در مدیوم سینما ساخت فیلمهای کمدی بازار گرمتری دارند؛ اگر بخواهیم این موضوع را ریشهیابی کنیم و به این قضیه بپردازیم که چرا در مقاطعی هنرمندانی که کمدیکار هستند و اساساً کمدینها در سینما فعالیت پررنگتری دارند و در مقاطعی هم بر عکس، در سینما فعالیت بیشتری دارند؛ باید به این نکته اشاره کرد که دلیل منطقی، واضح و روشنی برای این قضیه وجود ندارد؛ زیرا ساخت آثار کمدی در سینما و تلویزیون ایران تابع اقتضائات و شرایط مختلفی است که این شرایط ثابت نبوده و بسیار مواج و متغیر هستند.
بهعنوان مثال فرض میکنیم در مقاطعی بهعلت تغییر مدیران صداوسیما، سیاستها و رویکردهای مدیران جدید تغییر و سمتوسوی تولید آثار غیرکمدی میل پیدا میکند؛ گاه در مواقعی دیده میشود با تغییر مسئولان تلویزیون، کمدیسازی در دستور کار قرار میگیرد.
در سینما هم برنامه مشخصی در این خصوص نمیبینیم، در بازهای از زمان میبینیم تولید فیلم کمدی کاهش مییابد و فیلمهای غیرکمدی گیشه خیلی خوبی ندارند، در این برهه تهیهکنندگان سیاست کمدیسازی را پیش میگیرند که بهاصطلاح تکان و رونق اقتصادی به سینمایی بدهند که وضعیت اقتصادی خیلی خوبی ندارد. به نظر میرسد حداقل در سینمای ایران تولید و اکران فیلمهای کمدی بیشتر تابع شرایط اقتصادی گیشه است و نه نیاز روز؛ درواقع سینماگران ما تولید فیلمهای کمدی را براساس نیازهای جامعهشناختی در دستور کار خود قرار نمیدهند و بیشتر براساس آنچه ما اسم آن را موج، تب یا مد میگذاریم پیش میروند.
در برههای از زمان میبینیم که ساخت کارهای کمدی رو به ازدیاد است و زمانی نه؛ متاسفانه یک برداشت غلط در سینما و تلویزیون در تولید سریال و فیلم کمدی وجود دارد که اینگونه آثار نیاز به پژوهش، بررسی، تحقیق، مطالعه و منطق دراماتیک ندارند و تولید این دست کارها را میتوان با هر سوژه پیشپاافتادهای به راه انداخت؛ بهخصوص در کارهای اخیرِ شبکه نمایش خانگی که به تولید این تفکر دامن زده است؛ شاید بیش از یک دهه است که تولید فیلمهای کمدی سوپرمارکتی نمایش خانگی به این تفکر غلط پر و بال داده است که تولید چنین آثاری نیاز زیادی به صرف انرژی و انتخاب نیروی انسانی مناسب نداشته و اینگونه کارها را خیلی سردستی میتوان عرضه کرد و از قِبَل آن هم به یک سودی رسید.
این طرز تفکر هماکنون در جامعه ما وجود دارد؛ درواقع ما آدمهایی نیستیم که چه در سینما و چه در تلویزیون به ارزیابی جامعه بپردازیم، بهعنوان نمونه اگر جامعه غمگین است به سمت تولید کارهای طنز برویم و برعکس؛ به فرض هم اگر چنینی طرز تفکری را داشته باشیم و بخواهیم بنا بر شرایط جامعهشناختی و روانشناختی مردم و جامعه به تولید آثار کمدی و عرضه آنها بپردازیم، سیکل این کارها آنقدر طولانی میشود که بعد از آماده شدن، بهروز نیست و نمیتواند پاسخگوی نیازهای روز مخاطب باشد.
سالهاست که در یک چرخه تکراری قرار گرفتهایم که فیلمهای کمدی با هدف سودآوری اقتصادی نه با هدف ارتقای دانش تماشاگر، اندیشهورزی و ارتقای فرهنگی تولید میشوند و ما نمیتوانیم بهدنبال یک علت کاملاً مشخص بگردیم که چرا زمانی در سینما تولید اینگونه آثار برجسته میشود و در مقطعی دیگر در تلویزیون.