حامد مظفری
هر دو دنبالهای که ده نمکی بر «اخراجیها» ساخت به لحاظ موقعیتی که مجمل خلق داستان شده بود متفاوت بودند اما هیچ کدام به اندازه قسمت اول مورد توجه قرار نگرفتند.
دلیل اصلی هم ظرافتی بود که برای داستان پردازی در قسمت اول صرف شده بود ولی در قسمتهای بعد وجود نداشت.
بعدتر و در دنباله سازی «آتش بس» هم دقیقاً همین مشکل وجود داشت.
«آتش بس 2» موفقیت قسمت اول را مجالی کرده بودند برای امتداد دادن به ماجراها آن هم با حداقل ماده داستانی و همین شده بود که هیچ عنصر تازهای نه در داستان و نه در شخصیت پردازی وجود نداشت.
نوروز امسال قسمت دوم «گشت ارشاد» در شرایطی روی پرده رفت که بسیاری گمانشان بر آن بود که اتفاقات سیاسی-اجتماعی چهار سال اخیر مجالی شده برای خلق داستان و موقعیتهای تازهای که لازمه محصولی به روز است اما «گشت2» نه تنها خط داستانی واحدی برای عرضه نداشت که صرفاً یک سری آیتم خندهدار که همه با حضور سه کاراکتر «گشت ارشاد» ضبط شدهاند را بدون کمترین ظرافت در ارائه وجه منطقی ارتباط آنها پیش روی مخاطب گذاشت.
قسمت دوم «نهنگ عنبر» که در اکران دوم نوروز روی پرده رفته دیگر همان آیتمهایی که «گشت 2» داشت را هم ندارد و به جایش کارگردان تا توانسته نماهای رقص و بزن و بکوب که فیلم را شبیه به فیلمفارسیها کرده در فیلمش قرار داده است.
در این بین بداهههای گاه و بیگاه رضا عطاران لبخند را بر لبان مخاطبان می نشاند اما افسوس اصلی آن است که چرا کارگردانی که به واسطه موفقیت قسمت اول هم که شده دارای پتانسیل مالی لازم برای خلق یک کمدی دراماتیک سرزنده بوده کلاً بیخیال فیلمنامه شده و همه چیز را محدود کرده به نماهای رقص و آوازی که از خانه تا پارک و کوچه و خیابان را دربرمی گیرد؟؟؟
آیا همین که قسمت اول فروخته و بر اساس خاطرات خوش مخاطبان میتوان باز هم مخاطب را به سینما کشاند کافیست برای ساخت قسمت دوم و احیاناً سوم و بعدتر سریال؟؟؟
ده نمکی هیچ که نکرده بود لااقل در قسمتهای دوم و سوم «اخراجیها» رنجهای اسارت و آسیبهای سیاسی کاری مدیران را زمینه داستان پردازی کرده بود اما در مورد سه فیلم دیگر هیچ پیرنگ لازمی برای ادامه داستان وجود نداشته و کارگردانان «آتش بس 2»، «گشت 2» و «نهنگ عنبر 2» سودآوری از سادهترین راه را انتخاب کردهاند!!!
باز اگر با جوانانی روبرو بودیم که تازه از راه رسیده بودند و دوام را بر قوام ترجیح میدادند توجیهی داشتیم اما هم سعید سهیلی و هم سامان مقدم کارگردانان باتجربهای هستند که قطعاً بیش از جوانان برای آینده اندوخته مالی دارند.
چرا چنین چهرههایی هم به دنبال تجربه فضاهایی تازه در دنبالههای خود نمیروند؟
شاید یک دلیل آن عدم انگیزه لازم برای پیمودن مسیرهای تازه باشد.
مشکلی که فقط به یک صورت حل میشود و آن هم استفاده از نویسندگان جوان و البته جسور در پروسه نگارش سناریو.