Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
دوشنبه 5 آذر 1403 - 04:24

11
آبان
در ۸۳ سالگی نمی‌توانم بروم کارگری

در ۸۳ سالگی نمی‌توانم بروم کارگری

کاظم سادات اشکوری می‌گوید در ۸۳ سالگی نه بیمه دارد و نه حقوق بازنشستگی و در این سن نمی‌تواند برود کارگری کند. کاظم سادات اشکوری، شاعر و پژوهشگر ادبیات عامه بیش از ۶۵ سال است که قلم می‌زند

تحریریه زندگی آنلاین : کاظم سادات اشکوری می‌گوید در ۸۳ سالگی نه بیمه دارد و نه حقوق بازنشستگی و در این سن نمی‌تواند برود کارگری کند. کاظم سادات اشکوری، شاعر و پژوهشگر ادبیات عامه بیش از ۶۵ سال است که قلم می‌زند و حدود ۵۰ کتاب در حوزه ادبیات و مردم‌شناسی دارد. او متولد سال ۱۳۱۷ در روستای «نارنه»‌ اشکور است. شعرهای او و جواد مجابی زمانی در روزنامه‌های محلی قزوین چاپ می‌شد، اما نخستین یادداشتش در سال ۱۳۳۶ در مجله آشنا به سردبیری احمد شاملو به چاپ رسید و همین باعث شد تصمیم بگیرد برای اولین‌بار در هجده‌سالگی با این شاعر دیدار کند. اولین شعر اشکوری در سال ۱۳۳۷ در مجله‌ امید ایران چاپ شد. ۱۰ سال بعد از اولین ملاقات با شاملو، در حالی‌که کار رسمی در بانک را به سودای هنر و ادب رها کرده بود به تهران آمد، دانشجوی رشته‌ جغرافیای انسانی و اقتصادی شد و هم‌زمان در مجله‌ خوشه به سردبیری شاملو نیز شروع به کار کرد. در دوران دانشجویی با محمد هاشمی رفسنجانی و مهشید نونهالی هم‌کلاس بود و علی‌اکبر ولایتی، احمد ناطق نوری و مسعود رجوی نیز از هم‌دانشگاهی‌هایش بودند. اشکوری به‌جز مجله‌ خوشه در روزنامه اطلاعات و مجله بامشاد، آدینه، دنیای سخن و بسیاری مجلات دیگر نیز فعالیت کرده است. او پژوهش‌هایی در حوزه مردم‌شناسی داشته که در مجلات مرتبط منتشر شده است. همچنین مدتی در مرکز مردم‌شناسی و در حوزه مردم‌شناسی و فرهنگ عامه فعالیت داشته است.

کاظم سادات اشکوری درباره موضوعی در حوزه ادبیات شفاهی با اشاره به ناامیدی و ناخوشی روحی خود می‌گوید: گاه به دوستان روزنامه‌نگار می‌گویم شما با خود فکر کرده‌اید که با فلانی که می‌خواهید صحبت کنید، چطور زندگی می‌کند؟ ۴۱ سال است از حقوق مادی و بیمه محروم شده‌ام. قبلاً دو سه کتاب درمی‌آوردم و چندرغاز حق تألیف می‌دادند و هفت _ هشت کتاب ویرایش می‌کردم تا چیزی دستم بیاید. الان این‌ها تعطیل شده‌، هر روز هم که می‌روی چهار قلم وسیله بخری، می‌بینی قیمت‌ها چند برابر شده است. این مسأله‌ بزرگی است. من اهل این کشورم و همه عمرم را در این کشور گذرانده‌ام. ۸۳ سالم است و نمی‌توانم بروم کارگری کنم. کجای دنیا چنین چیزی است؟! این پژوهشگر فرهنگ عامه بیان می‌کند: من توقعی از کسی و آقایان وزارت ارشاد ندارم زیرا اگر قرار بود کاری کنند، در این ۴۱ سال می‌کردند. توقعی ندارم. چه بسا این توقع را داشته باشم بیایند و کتابخانه من را بخرند. معامله می‌کنم، کتابخانه‌ای دارم که می‌فروشم تا چهار روز دیگر اگر زنده باشم، بتوانم زندگی کنم. من بیش از ۶۵ سال است که قلم می‌زنم، ۴۰ عنوان کتاب چاپ‌شده دارم و ۱۰ کتاب چاپ‌نشده. در زمینه شعر و تحقیق و مردم‌شناسی و نقد ادبی و ترجمه کار می‌کنم. آدم باید خیلی روحیه داشته باشد که با این وضعیت  گفت‌وگو کرده و دانش و اطلاعاتش را منتقل کند؛ خیلی سخت است.

برچسب ها: بیمه، حقوق، بازنشستگی، شاعر تعداد بازديد: 304 تعداد نظرات: 0

نظر شما درباره این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز