به قلم : محمود سعید
تحریریه زندگی آنلاین : مشکلات و مسائل مبتلابه بانوان در ایران، کم نیستند و کسی نمیتواند این مسائل را نادیده بگیرد. حوزه ورزش هم از این امر مستثنی نیست و همواره، چالشهای بسیار عدیدهای در این خصوص وجود داشته است. از ادامه ورزش حرفهای برای بانوان تا تماشای مسابقات در جایگاه تماشاگر، زنان با مسائل و مشکلاتی مواجه شدهاند و اکثر سخنان گفتهشده در راستای تسهیل امور بانوان، تکرار سخنانی کلیشهای بوده که تاکنون نتوانسته بزرگترین شکافهای جنسیتی را در ساحات مختلف، حل و فصل کند. از منظر اینکه ما در ورزش حرفهای بانوان در کجای جهان ایستادهایم، نگاهی به کارنامه مدالهای زنان، نشان خواهد داد که متاسفانه، درخشش چندان قابل توجهی وجود نداشته و هر از گاهی هم که افرادی خوش درخشیدهاند، بهمثابه تکستارههایی بود که در آسمان ورزش ایران، ظهور یافتهاند اما این روند بهصورت مستمر، هیچگاه ادامه پیدا نکرده است. با این اوصاف، بهتر است، از مسئولان ذیربط مطالبهای جدی صورت بگیرد که برنامهریزیهای انجامشده تا اینجای کار چه چیزهایی بوده و مسیر این برنامهها به کجا ختم خواهد شد؟ آیا باید همچنان منتظر بمانیم و امیدمان به تکستارگان ورزش بانوان باشد یا در این حوزه نیازمند تدوین اصول و مبانی قابل اجرا هستیم تا مشکلات زنان ورزشکار ایران مرتفع شود؟
چهکسی مسئول ورزش نکردن است؟
زنان بیش از نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند، افرادی که مسئولیت خطیر تربیت نسل آینده ایران را بهعهده دارند. روند توسعه زندگی شهری و تغییر الگوهای حرکتی روزانه و در نتیجه کاهش فعالیتهای حرکتی بهویژه در بانوان، اندامها و عضلات آنان را تحت تأثیر و خطر جدی کمتحرکی و ضعفهای جسمانی قرار داده است. برای پیشگیری از چنین عارضهای یا مقابله با آن، ایجاد جاذبهها و امکانات لازم برای همگانی کردن ورزش در بین بانوان، از ابزارهای کارآمد در این زمینه است. با این اوصاف آیا کسی به فکر توسعه ورزش در میان زنان ایران است؟ آیا میدانید چند درصد از زنان ایران ورزش میکنند؟ چهکسی مسئول ورزش نکردن زنان است و مهمترین اولویتهای ورزشی زنان چیست؟ مشکلات اساسی در عدم گسترش ورزشهای همگانی در سطح بانوان کشور، ناشی از کمبود فضاهای ورزشی ویژه بانوان، عدم فرهنگسازی مناسب در این زمینه از سوی مسئولان و رسانههای گروهی، کمبود نیروهای کارآزموده و با تجربه در زمینه آموزش رشتههای مختلف ورزشهای همگانی به بانوان، دسترسی نداشتن به فضاهای ورزشی عمومی و گران بودن آنها است.
البته علاوهبر موضوعات یادشده، در حوزه ورزش حرفهای هم مشکلات و مسائل متعددی، در حوزه خود ورزش و حتی بیرون از گود ورزش وجود دارد.
کارکرد نهادهای مختلف برای ورزش بانوان
مشکلات و کاستیهایی در وضعیت موجود ورزشهای همگانی از دیدگاه بانوان شاغل و غیر شاغل مشاهده میشود. با توجه به وضعیت مطلوب پیشنهادی از سوی بانوان مورد بررسی، باید اقداماتی اصلاحی از سوی مسئولان ورزشهای همگانی کشور در سطح بانوان صورت گیرد. سیاستگذاری مشترک و اجرای تصمیمات گرفتهشده در سطح وسیعتر برای توسعه ورزش همگانی ضروری است. در زیر نقش هر یک از سازمانها و مراکزی که در ساختار تشکیلاتی یاد شده، مشارکت دارند و میتوانند در این راستا ایفا کنند، هر نهاد وظایفی خاصی را باید بر عهده بگیرد. مثلاً صدا و سیما از راه پخش تیزرهای تبلیغاتی با مضمون گسترش فعالیتهای ورزشی در بین مردم، با هدف فرهنگسازی و اعلام برنامههای تفریحی ورزشی که از طرف نهادهای مختلف در مکانهای گوناگون برگزار میشود، میتواند اثرگذاریهای ویژهای داشته باشد.
یا آموزش عالی از طریق آشنا کردن دانشجویان با انواع ورزشهای همگانی و توسعه آنها در دانشگاهها، برگزاری مسابقات در شاخههای متنوع ورزشهای همگانی و تفریحی و اهدای جوایز ورزشی به برندگان مسابقات، توان برقراری توازن ورزشی بین مردان و زنان را دارد. شهرداریها هم از راه احداث فضاهای ورزشی سرپوشیده و روباز همگانی با بهرهگیری از مربیان تحصیلکرده در رشته تربیت بدنی و برگزاری مسابقات تفریحی ورزشی اثرگذار است.
ورزش حرفهای در محاق!
در سوی دیگر ماجرا، ورزشکاران حرفهای قرار دارند که متاسفانه چالشهای زیادی در این زمینه وجود داشته است. از مسائلی نظیر دستمزدهای بسیار پایین تا نبود اسپانسر و حتی خروج از کشور به اذن همسر، شاید اگر چنین موانعی سر راه زنان ورزشکار حرفهای ایران وجود نداشت، اینک در سطح جهانی یا دستکم در آسیا حرفی برای گفتن داشتیم. اما بخش زیادی از مشکلات زنان در حوزه ورزش حرفهای برای همیشه بهعنوان مسائل سربهمهر باقی ماندهاند. طبیعی است که گسترش تحقیقات علمی درباره زن در ورزش و فعالیتهای بدنی او، نیاز به ترکیب اطلاعات علمی ـ ورزشی و ارائه روشهای جدید علمی را بیش از پیش برای ورزشکاران زن پدید آورده است.
کنفرانس «زن و علوم ورزشی» در کلرادو در سال ۱۹۸۵ میلادی، جهت تأمین این نیاز طرحریزی شده بود. در آن کنفرانس بر علوم ورزشی مانند بیومکانیک، فیزیولوژی و روانشناسی و زمینههای مرتبط دیگر چون تغذیه، آسیبها، کارکرد عادت ماهانه و سالمندی که امروزه بر فعالیت زنان تأثیر بهسزایی دارد، توجه خاصی شده بود. مطالب طرحشده در کنفرانس، در یک چارچوب هنرمندانه، اطلاعات علمی ـ ورزشی را در اختیار متخصصان تندرستی و پزشکی، مربیان و ورزشکاران، کمکمربیان و دیگر علاقهمندان به حوزه سلامت و تندرستی بانوان جهان قرار داد.
ابتکار خوب برای زنان ورزشکار مسلمان
یکی از عرصههای بروز قابلیتهای ورزشی، میادین بینالمللی است که بهدلیل مغایرت الگوهای رایج با مذهب و اعتقادات زنان مسلمان، حضور این دسته از زنان مسلمان در مسابقات بینالمللی و بعضاً ملی بسیار کمرنگ بوده است، لذا با ابتکار و پیشنهاد نائبرئیس وقت کمیته ملی المپیک جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۶۹ و نیز با موافقت ریاست کمیته بینالمللی المپیک، آقای خوان آنتونیو سامارانش، ریاست شورای المپیک آسیا، آقای شیخ احمد الفهد الصباح و حمایتهای رئیسجمهوری وقت ایران، تشکیل شورای همبستگی ورزش بانوان با هدف رفع این خلأ در دومین جلسه هیئت اجرایی کمیته ملی المپیک در سال ۱۳۶۹ مطرح و به تصویب رسید. فدراسیون اسلامی ورزش زنان در چارچوب منشور المپیک با هدف برگزاری مسابقات ورزشی با حفظ و حراست از اصول و موازین اسلامی، تقویت همبستگی در میان بانوان مسلمان و تعالی هویت اسلامی زنان در میادین ورزشی، تحکیم مبانی، عدم تبعیض نژادی و طبقاتی بر طبق موازین اسلامی، ارتقای فرهنگ ورزشی و گسترش و تقویت کادر ورزشی و تشکیل دورههای آموزشی در رشتههای مختلف را در برنامه کاری خود قرار داد. برای همین پنجمین دوره بازیهای بانوان کشورهای اسلامی در سال ۲۰۰۹ میلادی در سه شهر ایران یعنی تهران، اصفهان و مشهد با حضور زنان مسلمان برگزار شد.
پولها برای مردان خرج میشود!
سرمایهگذاری در ورزش بانوان بنا بهدلایلی در ایران خیلی نادر است. یکی از دلایل برجسته فقدان سرمایهگذار در بخش ورزش بانوان در رشتههای تیمی، عدم پوشش رسانهای است. تقریباً همه اسپانسرها بهدنبال دیده شدن و تبلیغات کالا یا خدمات خود از طریق رسانههای تصویری و مکتوب هستند. بنابراین وقتی تصاویر ورزش بانوان در ایران روی آنتن نمیرود طبیعی است که اسپانسرها هم قدم پیش نگذارند. فقدان اسپانسر و عدم رغبت سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در این حوزه باعث میشود که همه نگاهها به دولت برگردد. بهنظر میرسد که دولتها باید در زمینه ورزشهای تیمی بانوان با نگرش «تبعیض مثبت» وارد عمل شوند و ورزشهای تیمی مردان را بیشتر به بخش خصوصی واگذار کنند و بیشتر به سرمایهگذاری و حمایت از ورزش بانوان بپردازند تا ورزش زنان در سطح حرفهای به حداقل برسد و از سوی دیگر خود اسپانسرها نیز از این طریق تشویق و ترغیب شوند تا در زمینه ورزشهای تیمی بانوان سرمایهگذاری کنند. البته با اتخاذ تدابیر شرعی و دینی نیز برخی از بازیهای بانوان ورزشکار از طریق رسانههای بصری پوشش داده شوند تا نوعی عدالت جنسیتی در زمینه انعکاس ورزش رعایت شود. در عین حال میتوان مشوقهایی را برای اسپانسرهایی در نظر گرفت که حامی ورزشهای تیمی بانوان هستند.
بازهم مشکل خروج با اذن همسر!
اواخر سال 1399 بود که موضوع اعطای حق خروج زنان از کشور با ممنوعالخروج شدن سرمربی تیم ملی اسکی آلپاین زنان از سوی همسرش داغ شد.
مشکلی که سالهاست زنان ایرانی با آن درگیرند و تنها زمانی نقل محافل و سخنان مسئولان میشود که ملیپوش خانمی برای خروج از کشور دچار مشکل شود. البته این نخستین بار نبود که یک ورزشکار زن بهدلیل عدم اجازه شوهرش برای خروج از کشور از حضور در مسابقات جهانی جا میماند و یا با مشکل مواجه میشد؛ درواقع وضعیت برای تمام زنان ایرانی اعم از ورزشکار و غیر ورزشکار همین است و چهبسیار زنانی که بهدلیل ممنوعالخروج شدن از سوی شوهر و یا عدم اجازه شوهر برای خروج از کشور از ادامه تحصیل، حضور در موقعیتهای شغلی والا و ... جا ماندهاند. برخی از نمایندگان زن مجلس دهم در تلاش بودند با طرحی زنان نخبه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ... را از بند ۳ ماده ۱۸ قانون گذرنامه مستثنی و اینگونه مسیر را برایشان هموارتر کنند که بهدلیل مخالفتهایی این طرح بهتصویب نرسید. عدهای معتقدند زنان ورزشکار از سایر زنان ایرانی مستثنی نیستند و اگر قرار است این قانون اصلاح شود باید به نفع تمامی زنان ایرانی اصلاح شود که این امر زمانبر است.
کمبود یار تمرینی!
بنا بهدلایلی که قابل تأمل است، زنان ایرانی کمتر در ورزشهای تیمی حضور پیدا میکنند و همین مسئله باعث میشود که زنان ورزشکار حرفهای با دو مشکل اساسی دیگر نیز مواجه شوند. یکی از این مشکلات نبود انسجام در تمرینهای ورزشی است. گاهی اتفاق میافتد که زنان ورزشکار برای تمرین کردن، مجبور شوند مسیرهای طولانیای را طی کنند تا چند یار تمرینی بیابند و به تمرینهای روزانه خود بپردازند.
البته برخی از بانوان ورزشکار خصوصاً در شهرهای کوچک و متوسط گاهی حتی یار تمرینی ندارند و از این جهت بهراحتی نمیتوانند به رشد و شکوفایی ورزشی دست یابند. معضل دوم رویگردانی بانوان از ورزشهای تیمی، کمبود اماکن و امکان ورزشهای دستهجمعی است. گرچه چنین معضلی در برخی از موارد برای رشتههای ورزشی مردان نیز مطرح است، اما این مانع، برای ورزشهای تیمی بانوان سایه سهمگینتری دارد. با وجود سرانه اماکن ورزشی پایین برای مردم در ایران، وقتی موضوع مذکور به بانوان میرسد سرانه اماکن پایینتر هم میآید.
هرچند هنوز آمار دقیقی از سرانه اماکن ورزشی قابل استفاده در دسترس نیست اما آمارهای جسته و گریخته نشان میدهد که سرانه اماکن ورزشی قابل استفاده برای بانوان زیر یک متر است که البته این رقم در برخی استانها نیز بهمراتب پایینتر است.
یک مانع نامرئی اما مهم
بیشک امروزه نقش زنان در فعالیتهای اجتماعی در جامعه ایران پررنگتر از گذشته شده است. اما با وجود سیر فزاینده حضور زنان در عرصههای اجتماعی، مشارکت و حضور آنان در فعالیتهای ورزشی محدود است. با توجه به نقش محوری ورزشی در سلامت زنان بهعنوان مادران جامعه و به تبع آن سلامت فرزندان، این موضوع باید بررسی و زمینههای حضور آنان در عرصههای ورزشی فراهم شود. اما نکته نامرئی ماجرا، نگرشهای عرفی است. علاوهبر مسائل و چالشهای رسمی و گاه حتی قانونی، متاسفانه در یک لایه زیرین، عرف حاکم بر جامعه نیز مانع حضور جدی زنان در عرصههای ورزشی میشود و در چنین فضایی که گاه از بطن خود خانوادهها، ناشی میشود زنان نمیتوانند دنبال علایق ورزشی خودشان باشند.
محمود گودرزی وزیر سابق ورزش و جوانان در نشستی در خصوص ورزش بانوان بیان کرده بود: «برخی نگرشهای منفی و متعصبانه بیاساس نسبت به ورزش زنان وجود دارد که اینها بیاساس و بیپایه است. من به این موضوع اعتقادی ندارم چون هیچ مشکلی در شرع و عرف جامعه ما در زمینه ورزش بانوان وجود ندارد.» تردیدی نیست که چنین نگاههای منفی، باید با فرهنگسازیهای بنیادین، رفتهرفته به نگرشهای عرفی مثبت تبدیل شوند تا زنان با خیال آسوده در میادین ورزشی حضور یابند.