سلمانی یا دلاک، دستکم از دوره صفویه به اینسو، یک نیمهپزشک یا نیمهدندانپزشک هم بود! سلمانیها در کشیدن دندانهای پوسیده، تبحر داشتند و این کار را با انبرهای مخصوصی انجام میدادند.
آنها گاه مهارت شکستهبندی خود را هم رو میکردند و ضمادهایی را برای درمان کچلی یا بیماریهای قارچی و همینطور بستن زخمهای گوناگون، در اختیار مشتریان میگذاشتند و حتی بعضی وقتها، حجامت هم انجام میدادند؛ به همین دلیل، شغل سلمانی، شغلی پردرآمد محسوب میشد و معمولاً شاغلان به آن، بیکار و بیپول نبودند.
در این بین، تعدادی از سلمانیها هم وجود داشتند که به دلیل فقدان بیشتر تخصصهایی که برشمردیم، تنها به تراشیدن سر مشتری و این اواخر، ماشینکردن آن با دستگاههای دستی، اکتفا میکردند.
طبقه سلمانیهای دورهگرد که تا همین ۳۰ سال قبل هم میشد ردپایی از آنها در کوچه و خیابانهای قدیمی شهرها پیدا کرد، همین گروه را تشکیل میدادند.
جالب اینجاست که آنچه سبب اشتهار یک سلمانی میشد، آرایشگری خوب او و مهارتش در درست اصلاحکردن سر و صورت افراد نبود؛ در واقع سلمانی خوب را به مهارتهای جانبیاش و خدماتی که در این زمینه ارائه میداد، میشناختند و این شاید، ریشه در فقدان این تخصصها در قالب یک حرفه مشخص درون جامعه ایرانی داشت.