گفتگو : مهسا بهادری- روزنامه نگار
تحریریه زندگی آنلاین : اگر مطالب علوم راهنمایی و دبیرستان را به خاطر بیاورید، میدانید اسید چیست. اسیدها مواد ترش مزهای هستند که خاصیت خورندگی دارد و تقریباً هم در دسترس هستند.
این مواد با هر چیزی که ترکیب شوند به عمق آن نفوذ کرده و ظاهر آن را تغییر میدهند، اسیدها میتوانند ساختار آب، فلز یا حتی چرم برای ساخت کیف و کفش را تغییر دهند؛ اما زمانی این ماده خطرناک به شمار میآید که روی پوست یا موجود زنده ریخته شود. ماجرا زمانی حادتر میشود که این ماده شیمیایی به جای چاقو و اسلحه تبدیل به یک وسیله برای ابراز نفرت، خالی کردن خشم و گرفتن انتقام شود.
آن زمان است که دیگر یک انسان باید قید ظاهرش را بزند، چون قطعاً مادهای که تا این اندازه قوی است که بتواند در فلز نفوذ کند، بلایی غیرقابلجبران سر موجود زنده میآورد.
اسیدپاشی اتفاقی است که زیر پوست شهر رخ میدهد و کمابیش همه ما در جریان آن قرار داریم به همین دلیل، سینما که به عنوان یک هنر وظیفه دارد به معضلات اجتماعی بپردازد و آنها را با زبان هنر بیان کند.
سینما تاکنون چندین بار به این ماجرا پرداخته اما تعداد این پرداختها به جمع انگشتان دو دست هم نمیرسد.
از نیکی کریمی تا طناز طباطبایی
اثر اول فیلم «دو زن» ساخته تهمینه میلانی است. اثر دوم سریال «ارمغان تاریکی» ساخته جلیل سامان است که در آن یکی از اعضای سازمان منافقین برای انتقام از عضو جدا شده این سازمان، به صورت همسر او (با بازی لیلا زارع) اسید میپاشد.
اثر سوم نیز فیلم «کلاشینکف» ساخته سعید سهیلی است در این فیلم یکی از شخصیتهای مرد با دختری ازدواج کرده که به چهره او اسید پاشیده است. فیلم بعدی «لانتوری» به کارگردانی رضا درمیشیان، که یک ماجرای عاشقانه و یک انتقام با اسید را به تصویر میکشد.
حالا این روزها هم سریال شبکه نمایشخانگی «یاغی» به کارگردانی محمد کارت، به موضوع یک اسیدپاشی ناموفق میپردازد. اسیدپاشی روی صورت زنی به نام طلا مطلا با بازی طناز طباطبایی که به خاطر سرعت عمل بالای جاوید قنبر زاده با بازی علی شادمان این عمل ناکام ماند. پس از نشان دادن این ماجرا عدهای نشان دادن اسیدپاشی در عرصه سینما، تلویزیون و شبکه نمایشخانگی را کار اشتباهی دانستند که به نوعی باعث ترویج این ماجرا میشود.
نشان دادن اسیدپاشی پیشگیری است تا درمانی رخ ندهد
بسیاری از حقوقدانان معتقدند که خلاءهای قانونی باعث بروز این اتفاقات میشود و جامعهشناسان هم بر این باورند که علاوه بر ضعفهای قانونی، ضعفهای تربیتی و اجتماعی و حتی خشم فروخورده درون جامعه در رخ دادن این اتفاقات تأثیرگذار است؛ اما در این میان این پرسش مطرح میشود که آیا سینما باید چنین رویدادهایی را نمایش دهد؟ برای رسیدن به پاسخ این سؤال به گفتوگو با کوروش محمدی، جامعهشناس پرداختیم که در ادامه میخوانید. این جامعهشناس معتقد است: «ما پرداختن به رویدادها و مسائل اجتماعی را جزو تکالیف بخشهای مختلف در جامعه میدانیم که هر کدام موظفاند به این دغدغههای اجتماعی واکنش نشان دهند. سینما یکی از بخشهایی است که وظیفه دارد واقعیتهای اجتماعی را به تصویر بکشد. اینکه ما صورتمسئلهای به نام اسیدپاشی را حذف کنیم و از سینما و تلویزیون بخواهیم که آن را منعکس نکند، نگاه کاملاً اشتباهی است و عملاً پاک کردن صورتمسئله و چشمپوشی از این موضوع است چون وظیفه هنر نشان دادن این مسائل است. ما همواره به موضوعات به صورت تکبعدی نگاه میکنیم، زمانی که یک حوزه میخواهد یک موضوعی را بررسی کند، هجمههای زیادی به آن وارد میشود در حالی که این موضوع میتواند یک زمینه برای انجام کار کارشناسی درباره موضوعاتی مانند اسیدپاشی باشد.
آیا با ساخت چنین فیلمهایی این موضوع در جامعه رواج پیدا میکند و همین سازندگان را نگران کرده؟
کوروش محمدی، جامعهشناس: یک زمانی ما میخواهیم خشونت را وارد یک جامعهای کنیم. به طور مثال یک اتفاقی در یک جایی از دنیا رخ میدهد و ما آن را تبلیغ میکنیم و در جامعه خودمان بازسازی میکنیم، این موضوع میشود ترویج خشونت، اما یک زمانی ما در دل جامعهمان با یک معضلی رو به رو هستیم که زیر پوست شهر هم رخ میدهد و رسانهای به نام سینما، تلویزیون و مطبوعات وظیفه دارد که این موضوع را پوشش دهد، همانگونه که یک خبرگزاری یا روزنامه این موضوع را پوشش میدهد، سینما هم موظف است که این کار را انجام دهد پس ساختن فیلم درباره این موضوع نه تنها به ترویج این ماجرا کمک نمیکند بلکه به نهادها و حتی مردم یادآوری میکند که در جامعه چه اتفاقاتی رخ میدهد.
وقتی این مسئله نشان داده شد، باید یک راهکار اندیشیده شود. مثال ساده بزنم، یک شهروندی در سطح شهر زباله میاندازد که یک رفتار ناهنجار اجتماعی تلقی میشود، همین موضوع آسیبهای زیستمحیطی دارد.
اگر کسی این ماجرا را به تصویر بکشد، ما به او میگوییم که تو ناهنجاریهای اجتماعی را تبلیغ میکنی؟ نه! چون تلاش در جهت بهبود اوضاع است.
حالا چرا نباید به اسیدپاشی که با سلامت مستقیم انسانها در ارتباط است پرداخته شود؟ مردم از این موارد الگو نمیگیرند، چون این چیزها کف جامعه پخش شده و یک تلنگر به بخشهای دیگر جامعه است.
پیشگیری بهتر از درمان است، برای پیشگیری از رخ دادن چنین اتفاقاتی باید چه کاری انجام شود؟
همین به تصویر کشیدن این موضوع و نتایج بعدی آن تأثیر به سزایی در این اتفاق دارد و البته نباید نقش آموزشوپرورش در پیشگیری از این رخدادها را نادیده گرفت ولی نهادهای نظارتی بدانند سختگیری و نپرداختن به چنین موضوعاتی شرایط را بهتر نمیکند.