Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 2 آذر 1403 - 10:35

30
بهمن
درخشش آتابای

درخشش آتابای

نیکی کریمی که فیلم‌سازی را از دهه‌ی هشتاد با فیلم «یک‌شب» شروع کرد و فیلم‌های اولش بیشتر تجربه‌هایی بودند از سینمایی که با جریان اصلی فاصله داشت و به نظر می‌رسید بیشتر در حال محک زدن خودش به‌عنوان کارگردان است.

تحریریه زندگی آنلاین : نیکی کریمی که فیلم‌سازی را از دهه‌ی هشتاد با فیلم «یک‌شب» شروع کرد و فیلم‌های اولش بیشتر تجربه‌هایی بودند از سینمایی که با جریان اصلی فاصله داشت و به نظر می‌رسید بیشتر در حال محک زدن خودش به‌عنوان کارگردان است. در آن دوره فیلم «سوت پایان» که آخر دهه‌ی هشتاد ساخت کامل‌ترین فیلمش بود. خودش علاوه بر کارگردانی در «چند روز بعد» و «سوت پایان» جلوی دوربین هم رفت.

 «سوت پایان» یکی از اولین فیلم‌هایی بود که به مسئله‌ی قصاص و بخشش در سینما پرداخت. بین فیلم‌هایشان معمولاً چهار پنج سال فاصله می‌اندازد. «شیفت شب» که سال ۱۳۹۳ ساخت و محمدرضا فروتن و لیلا زارع بازیگران اصلی آن بودند فیلم خوبی از کار درنیامد. حالا با «آتابای» که جایی میان تجربه‌های شخصی نیکی کریمی و سینمای استاندارد قصه‌گو می‌ایستد کریمی بهترین فیلمش را ساخته است.

در میان فیلم‌های اجتماعی که کاراکترها سر هم عربده می‌کشند و به‌سادگی کشتن پشه آدم می‌کشند و قاچاق می‌کنند و شاهد میزانسن‌هایی با فیلترهای خاکستری و سیاهی و پلیدی شهر هستیم مهم‌ترین نکته‌ی فیلم «آتابای» شخصیت‌های آرام و لوکیشن‌های گرم و دلپذیرش است. نیکی کریمی برای فیلمبرداری اثرش به خوی رفته. زبان ترکی کاراکترها در آن لوکیشن فضایی دوست‌داشتنی خلق کرده است. با پلان‌هایی که به تبعیت از سینمای کیارستمی از طبیعت در لانگ‌شات گرفته‌شده. دشت‌های پهناور و رنگ‌های طلایی و سبز با موسیقی نه‌چندان پرحجم حسین علیزاده آرامش‌بخش هستند.

حالا باید دید «آتابای» به‌عنوان پنجمین تجربه او درزمینهٔ کارگردانی بازهم نام او را بر سر زبان‌ها می‌اندازد به‌گونه‌ای که با آوردن نام نیکی کریمی اولین فیلمی که از او به یادمان می‌آید «آتابای» باشد؟ فیلمنامه این فیلم هم به قلم هادی حجازی‌فر و بر اساس طرحی از نیکی کریمی نوشته‌شده و در شهر خوی فیلمبرداری شده است. هادی حجازی‌فر، سحر دولتشاهی، جواد عزتی، دانیال نوروش، یوسفعلی دریادل و مه‌لقا می‌نوش ترکیب بازیگران این فیلم را تشکیل می‌دهند. در خبرهایی که از «آتابای» منتشرشده از آن به‌عنوان یک فیلم اجتماعی یادشده است اما باید دید این فیلم ارتباطی با زندگی سرلشکر هادی آتابای از نظامیان دوران رضاشاه دارد یا نه.‌

بیشتربخوانید:

نوشتار الناز شاکردوست برای منتقدان و جشن شان

 

 

«ژان میشل فرودون» درباره فیلم نیکی کریمی نوشت

«ژان میشل فرودون» نویسنده و منتقد مشهور نشریات لوموند و کایه دو سینما و مدرس سینما در دانشگاه سوربون پاریس پس از دیدن فیلم «آتابای» ساخته نیکی کریمی، نقدی درباره این فیلم نوشت.

 در این نقد «ژان میشل فرودون» گفته است که «آتابای» نه‌تنها بر توانایی‌های نیکی کریمی در مقام فیلم‌ساز دلالت می‌کند، بلکه گواهی است بر آزادی درونی‌اش.

  پنجـمین فـیلم نـیکی کـریـمی مهـر تـأیـیدی اسـت بـر قـابـلیت‌هـای او در مـقام فیلم‌ساز، چیزی کـه در آثـار پـیشین او نیز کاملاً مـشهود است، اما غالباً بـه دلیل شهـرت این کارگردان به‌عنوان بازیگر، دست‌کم گرفته‌شده است. این فیلم از جنبه‌های مختلف نمایانگر پیشرفتی واقعی در سینمای معاصر ایران است. فـیلم نـیکی کـریـمی که بـر اسـاس فـیلمنامـه‌ای از خـود او و هـادی حـجازی‌فر ساخته‌شده کـه همچنین نـقش اصـلی فیلم را ایفا می‌کند، بـه وجوه عمیق هنرمندانۀ هم‌زمان و منسجم بسیاری دست‌یافته است.

‏‎«آتـابـای» برشی از زندگی یک مرد است، شخصیت اصلی داستان که نامش برگرفته از عنوان فیلم است، نه قهرمان است، نه ضدقهرمان، بلکه انسان (مردی) است با خصوصیاتی که به‌واسطۀ کنش‌ها و فقدان کنش‌ها، نگاه پیوستۀ دیگران به او و خاطره‌هایی که می‌گوید اما ممکن است واقعیت نداشته باشد جان می‌گیرد و زنده می‌شود آن‌هم با بیانی غیرمستقیم.

فیلم‌نامه و بیش از آن، شیوه  فیلم‌سازی کارگردان راه را برای جان گرفتن شخصیتی باز می‌کند که در تسخیر خاطره‌ها و تشویش‌ها، آرزوها و رؤیاهاست، فردی که در هیچ تعریف خاص یا ویژگی شخصیتی خاص که تابه‌حال دیده‌ایم، نمی‌گنجد.

ازاین‌رو این پیکرۀ انسانی بسیار فاخر که هرچه فیلم پیش می‌رود، رازآلودتر می‌شود، و در روند این نمایش، به آینه‌ای چندمنظوره تبدیل می‌شود که در آن شخصیت‌هایی گوناگون تجزیه می‌شوند.

فیلم درعین‌حال گستره‌ای بسیار باشکوه از شخصیت‌های زن هم دارد. زنانی که باظرافت بسیار ترسیم‌شده‌اند، با توجهی دقیق به نسل‌ها و  طبقه‌های مختلف اجتماعی. بدیهی است که بار این ویژگی‌ها همچنان بر دوش شیوۀ بیان کارگردان است که این‌طور شخصیت‌های دیگر، ازجمله «فرعی» ترین آن‌ها از حضور و جذبه‌ای برخوردارند که شخصیت قدرتمند گرچه متزلزل کاظم/«آتابای» را تقویت می‌کنند. این ویژگی‌ها دستیابی «آتابای» به این نتیجۀ معجزه‌آسا را فراهم می‌کند: فیلمی کاملاً زنانه که شخصیت اصلی‌اش مرد است.  فــیلم همچنین چشم‌اندازی بــسیار قــدرتــمند و تأثیرگذار از ایران ارائه می‌دهد، نه‌فقط به‌واسطۀ تصویرهای باشکوه بلکه به‌واسطۀ ظرفیت موجود جغرافیایی که حساسیت‌های مخاطب خارجی را برمی‌انگیزد تا دل‌بستگی ایرانی‌ها را به باغ ایرانی در همۀ ابعادش نمایان کند، از مادی‌ترین بعد آن گرفته تا شاعرانه‌ترین ابعاد این سرزمین که همواره موردستایش بزرگ‌ترین هنرمندان پارسی‌زبان بوده است.

‏‎در اینجا نیز بار دیگر نــقطۀ قــوت فــیلم در ایــن اســت کــه هیچ‌چیزی به‌طور مســتقیم بــیان نـمی‌شـود، بـلکه تماشاگر کم‌کم از رابـطه میان انـسان و این فضا آگاهی می‌یابد که هم‌زمان طبیعی و پرنقش‌ونگار است، فضایی که بارور حافظه‌ای تاریخی است و چه‌بسا آینده را نیز در دل خود نهفته کرده است.

 تــرکــیب حیرت‌انگیز سبک‌بالی و شور و هیجان‌های عمیق کــه گــاه مــی‌تــوانــد راه را به روی خــشونــت، مـرگ و رفتارهای شرورانه بگشاید، به‌واسطۀ مـیزانـسنی که  به کار گرفته‌شده به‌طوری حیرت‌انگیز طـبیعی و واقعی جـلوه مـی‌کـند. درواقع، روش فیلم‌سازی و ساختاری داسـتان، در لایه‌های پی‌درپی که کم‌کم  آشکار می‌شوند و امکان بروز موقعیت‌هایی را ایجاد می‌کند که بازتاب یکدیگرند، بی آن‌که به‌طور کامل مکمل یکدیگر باشند؛ به تماشاگر فضا می‌دهد تا اندیشه کند و از احساسات خود وام بگیرد و خود را به‌جای شخصیت‌ها بگذارد.

مهارت تأثیرگذار کارگردانی تنها در ظرافت چشمگیر آن خلاصه نمی‌شود بلکه به‌درستی راه را برای ورود خاطره‌های دردناک به زمان حال باز می‌کند که در دنیای واقعی غایب‌اند.  سبک فیلم‌برداری فیلم را می‌توان به معنای واقعی کلمه بلندپروازانه توصیف کرد، با توجه به ترکیب‌بندی فریم‌ها، حرکت دوربین، بهره‌برداری از نور و طراحی صدا نیز به همچنین. ‏‎از این حیث «آتابای» نه‌تنها بر توانایی‌های نیکی کریمی در مقام فیلم‌ساز دلالت می‌کند، بلکه گواهی است بر آزادی درونی‌اش که در او این توانایی را ایجاد می‌کند تا از صرف به تصویر کشیدن داستانی تأثیرگذار فراتر برود و توجه هر نوع تماشاگر را هم به فیلم خود جلب کند.

 بیشتربخوانید:

نیکی کریمی روی فرش قرمز جشنواره فیلم برلین+ عکس

 

 

گل‌بو فیوضی: تو که ماه بلند آسمانی

اوایل باید کمی صبوری کنید. باید طاقت بیاورید پای فیلم و زبان آذری‌اش که راه ارتباط را میسر نمی‌کند مگر با خواندن زیرنویس. سخت است می‌دانم. تماشاگر ساده گیر سینمای ایران زیرنویس را برنمی‌تابد، اما باید صبوری کرد. برای این فیلم باید صبوری کرد. فیلم کند است. آرام است. دیر شروع می‌شود. دیر شما را به دلش راه می‌دهد. چون ماجرا ماجرای تنهایی و سکوت سال‌های یک مرد است. ماجرای زمخت شدن. پنهان کردن آن لایه رقیق که همه خوب می‌شناسیمش. ما هم آن را بار‌ها پنهان کرده‌ایم تا دوام بیاوریم. داستان کاظم یا آتابای هم همین است. عاشقانه‌ای از وسط دشت‌های گسترده از میانه غربت یک داغ. آن اعجاز ساده ازدست‌رفته زندگی.

راندن در جاده همیشه تاریکی که یک‌بار در بیست‌ویک‌سالگی شاید به طلوع برسد و بعد سال‌ها بعد شاید روزی در چهل و اندی سالگی، پنجاه‌ویک‌سالگی.

شصت‌ویک‌سالگی. شنیده بودم فیلم خوب است. بقول سینمایی‌ها درآمده است، اما در سالن در سکوت و خلوتی نفس‌گیر آن چیزی میخکوبت می‌کند. یاد خودت می‌افتی و تمام آن روز‌های تنهایی و بغض درک نشده‌ای که نمی‌توانستی حرف بزنی. می‌رفتی. مدام از هر حرف و خاطره‌ای می‌گریختی.  داستان همین است. هادی حجازی‌فر بعد از نقش‌های متفاوت تمام این سال‌ها حالا تمام‌قد ایستاده پای نقشی که خودش داستانش را نوشته است. در سرزمین پدری‌اش تصویربرداری می‌شود و به زبان مادری‌اش حرف می‌زند. سحر دولتشاهی در چند سکانس محدودی که بازی می‌کند درخشان و به‌اندازه است و دلت را می‌لرزاند و جواد عزتی که در چند فیلم اخیرش نشان داده است چه بازیگر توانا و باهوشی است و، اما پشت تمام این‌ها نیکی کریمی بر قله ایستاده است. کارگردانی سر صبر و آگاهانه‌اش نوید آغاز دوران جدیدی از فیلم‌سازی او را دارد. همه‌چیز فیلم آن‌قدر برجای خودش نشسته و دل‌چسب است که دیگر یادت می‌رود وسط فیلم نشسته‌ای. از آن‌طرف با چنان قاب‌های ثابت و درستی روبه‌رو هستی که انگار آمده‌ای به تماشای نمایشگاه عکس‌های لنداسکیپ از طبیعت باشکوه منطقه‌ای دورافتاده و داستانی عاشقانه را می‌شنوی و با اعجاز آهنگسازی حسین علیزاده دلت می‌خواهد یک‌بار دیگر تمام آن راه‌ها را بروی. عاشق شوی. بی‌قرار به جاده بزنی و راستش را بخواهید حتی که دیگر مهم نیست به عشقی برسی یا نه.

 

محمد حسین گودرزی: «تجربه آتابای چگونه» در تعارض با فیلم‌های مشابه هنروتجربه قرار می‌گیرد

با دو نکته کنجکاوی برانگیز به استقبال آتابای رفتم. نخست اینکه نیکی کریمی در گام بعدی کارگردانی به کجا رسیده است؟ و دوم اینکه هادی حجازی‌فر در فیلمنامه‌نویسی چه جایگاه و توانی دارد؟ سکانس‌های ماشین در حال حرکت ابتدای فیلم بیش‌ازحد لازم کش پیدا می‌کنند. فیلم برخلاف ماشین شخصیت اصلی‌اش، دیر راه می‌افتد؛ با تأخیر موفق می‌شود محوریت شخصیت اصلی و روند تغییرات درونی‌اش را جدی کند، اما در نیمه دوم سروشکل پیدا می‌کند. نیکی کریمی توانسته به‌دوراز فضای جواب پس داده پایین‌شهر تهران در آثار موفق اخیر، خارج از تهران و بدون بازی‌های فرمی زائد، داستانی سرراست را برای مخاطبانش تعریف کند. ایده اصلی فیلم و لوکیشن فیلم شباهتی به هم‌قدم‌های نیکی کریمی ندارند؛ فیلمسازانی که مثل کریمی دغدغه سینمای اجتماعی دارند همگی به فضاهای مشابه و معضلات همسان اجتماعی پناه می‌برند. روند تلطیف‌شدن شخصیت آتابای در دل سیر اتفاق‌های چیده شده در فیلمنامه به شکلی معقول و با سرعتی قابل‌قبول دنبال می‌شود. اتفاق‌های گذشته خانواده آتابای، مانند لاستیکی که خودش در سرازیری یک تپه آتش می‌زند و رها می‌کند و شعله‌اش وسعت اطراف را درگیر می‌کند، گریبان حال‌وروز و اکنونش را گرفته و با برملا شدن رازهای قدیمی در نماهای بارانی و بخصوص در نمای دونفره دریا (دریاچه)، آتابای به شناخت و جایگاه جدیدی در زندگی‌اش می‌رسد. در دل همین تحولات است که فیلمنامه سراسر قابل‌تحمل یک نویسنده مرد در کنار کارگردانی کم ادا و راضی به حداقل‌های یک فیلم‌ساز زن، رابطه عاطفی فیلم را به‌دوراز کلیشه‌ها و پایان‌بندی مرسوم ملودرام‌های عاشقانه، خلق می‌کنند. البته تلاش‌های موفق حجازی‌فر برای متفاوت‌ترین بازی کارنامه کاری‌اش و کوشش کم نقص ایمان امیدواری در طراحی و چهره‌پردازی فیلم، به راضی‌کننده بودن فیلم آتابای کمک قابل‌توجهی کرده‌اند.

برچسب ها: نیکی کریمی، محمدرضا فروتن، لیلا زارع، بیوگرافی نیکی کریمی، فیلم آتابای تعداد بازديد: 314 تعداد نظرات: 0

نظر شما درباره این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز