به قلم : مهسا بهادری
تحریریه زندگی آنلاین : مریم بحرالعلومی، کارگردان فیلم سینمایی «شهربانو»، معتقد است که نشان دادن آواز خواندن یک زن در فیلم برای رساندن حزن و اندوه زندگی آن شخصیت بود و اینکه این بخش حذف نشده و اجازه نمایش گرفته است، به اندازه استادیوم رفتن خانمها کاری جذاب و روشنفکرانه است. خطاکار و خلافکار، واژهای که مرز آن بسیار باریک است بیشتر اوقات این دو مورد را از هم تمیز نمیدهیم. موقعیتی که فرشته صدر عرفایی در «شهربانو» با آن مواجه شد و مشکلات زیادی گریبانش را گرفت. مریم بحرالعلومی که کارگردان «شهربانو» است با یک ظرافت و تیزبینی خاص این تفاوت را نشان داده و تلاش کرده تا نگاه مردم جامعه را نسبت به یک زنی که زندان رفته است تغییر دهد، نگاهی که بسیار شماتتگرانه است و یک فرد را از ادامه زندگی به صورت طبیعی محروم میکند. به همین دلیل با مریم بحرالعلومی کارگردان فیلم که «شهربانو» را به سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر فرستاده است، گفتوگو کردیم، که در ادامه میخوانید.
بیشتربخوانید:
پیشنهادهای بازیگری جذابیت لازم را ندارند
فیلم سینمایی «شهربانو» مانند دیگر آثار شما به دغدغه و مشکلات زنان پرداخته است، شما اساساً کارگردانی هستید که موضوع زنان برای شما دغدغه به حساب میآید و در آثار خود به این موضوع میپردازید، چرا چنین رویکردی دارید؟
من بهعنوان یک کارگردان خانم احساس میکنم مسئولیت و وظیفه سنگینتری در پرداختن به مشکلات زنانه دارم، اما اصولاً بین جنسیت انسانها خیلی فاصله نمیگذارم و فکر میکنم این انسانیت است که میتواند مهمترین مسئله برای یک اثر هنری باشد. دست تقدیر من را به این سمت برد که در فیلم اولم زنان، محوریت اصلی داستان باشند و از بابت این موضوع خیلی خوشحالم چون راهم را پیدا کردم و بخشی از وظیفهام بهعنوان یک کارگردان خانم را انجام دادهام.
فیلم «شهربانو»، به خانمهایی میپردازد که بنا به هر دلیلی خلافکار و معتاد شدند و یک دغدغه اجتماعی بزرگ دارند. برای پرداختن به این موضوع از نزدیک با چنین افرادی مواجه شدهاید؟
نکته اولی که وجود دارد و ممکن است عده زیادی برای آن تفاوت قائل نشوند، خطاکار بودن شهربانو است، نه خلافکار بودنش و یکی از مهمترین عواملی که من را جذب کرد تا روی این قصه کار کنم، همین مرز باریک خلافکاری و خطاکاری است که متاسفانه هر دو این افراد به یک صورت قضاوت میشوند. برای نزدیک شدن داستان به چنین افرادی، طبیعی است که پژوهشهای میدانی داشته باشید. من و نویسنده در چند ماهی که پروژه را در دست داشتیم، بسیار تحقیق انجام دادیم، حتی در آن بازه زمانی با معاونت فرهنگی قوه قضاییه تعامل داشتیم تا هرچه واقعیتر به این موضوع بپردازیم.
با یک فردی که دقیقاً مانند شهربانو باشد، مواجه شدهاید؟
افراد زیادی به این شکل وجود دارند و نیازی نبود که یک فرد خاص را در تحقیقاتمان محور قرار دهیم، چون به قدری این پروندهها زیاد است که احتیاج به یک فرد خاص ندارد. در همه جای دنیا این اتفاقات بسیار رخ میدهد و پروندههای متعددی در این زمینه داریم.
بیشتربخوانید:
زنان را به نام خودشان بخوانید
اگر خانمی به زندان برود، نگاه تمام مردم به او تغییر میکند، نحوه مواجهه درست با چنین افرادی در جامعه چگونه باید باشد؟
فکر میکنم «شهربانو» هم دقیقاً قصد دارد به این پرسش، پاسخ دهد و به نوعی بگوید، هیچ چیز، آنطور که به نظر میآید نیست. فردی در زندان است به اشد مجازات محکوم شده، اما خلافکار نیست و تاوان این خطاکاری را در سنگینترین حالت ممکن خودش پرداخت میکند، نه تنها درباره زنان بلکه درباره مردان هم همینگونه است نگاه افراد جامعه به انسانهای خطا کار نگاه درستی نیست و کاش یاد بگیریم که همه ما خطا میکنیم. ممکن است کسی نادانسته در این مسیر قرار گرفته باشد و البته که باید تاوان کارش را هم بپردازد، اما اینکه به افراد خطا کار و خلافکار به یک چشم نگاه کنیم، اصلاً کار درستی نیست و اینجا جایی است که هنری مثل سینما، باید وارد شود و به موضوع بپردازد.
کارکرد سینمای اجتماعی چیست؟
سینمای اجتماعی، باید بتواند اثرگذاری روی جامعه داشته باشد، من بهعنوان یک فیلمساز، در تحقیقات و گفتوگوهایی که ما مردم عادی داشتم متوجه شدم که جامعه به شدت نیازمند دیدن و شنیدن سوژههای اینچنینی است.
ما یک موضوعی در این فیلم دیدیم، که در سینما وجود ندارد، آن نقش را ندا کوهی ایفا کرده بود، دختری که آواز میخواند. نشان دادن چنین موقعیتی، ریسک بسیار بزرگی بهحساب میآمد چون ممکن بود که حذف شود، چرا وارد طرح چنین قصهای شدید؟
نمیدانم اسمش را چه میتوان گذاشت، اما اینها یکی از ظریفکاریهای زنانه بود که مزید بر علت میشود و باعث میشود، آنجایی که دستت میرسد، بروی سراغ انجام کاری که بی راه نیست و در فضای زنانه قصه جایگاه خودش را دارد. احساس کردم، در خانه سلامت که خانمها بعد از ترک اعتیاد به آنجا پناه میبرند، یک بغض زنانه در زیر متن باید شکسته میشد. آوازخوانی ندا کوهی به شکسته شدن این بغض کمک کرد و این صدا هم در زیر متن است و قرار نبود خیلی گلدرشت باشد و کاراکتر هم کاراکتری نبود که برای یک بازیگر با تجربه جذابیت داشته باشد، اما او قبول کرد و اصالت خراسانیاش هم باعث شد چنین حزنی به فیلم تزریق شود.
شما قبل از گرفتن مجوز به اینکه ممکن است این بخش حذف شود، فکر کرده بودید؟ ممکن نیست در اکرانهای خارج از جشنواره این بخش حذف شود؟
ما از وزارت فرهنگ و هنر ارشاد اسلامی، پروانه نمایش داریم و بعید میدانم که بعداً چنین اتفاقی بیفتد. تصور میکنم همین بغض زنانهای که من به آن اشاره کردم، نیازِ اصلی این فیلم بوده و این نیاز را دوستان کارشناس هم دریافت کرده باشند و من از این بابت بسیار خوشحال هستم. چون در پس ذهنم، این موضوع وجود داشت، که ممکن است مجبور باشم، کمی به خاطر آن گفتوگو کنم، یا درخواست شود که این ماجرا تلطیف شود.
زمانی که صحبت از ساخت فیلم اجتماعی میشود، یک طرز فکری در جامعه شکل میگیرد و یک موضوعی است ۱۰۰ درصد به مواد مخدر ارتباط پیدا میکند، هرچند که این ارتباط در «شهربانو» هم وجود داشت، اما رویکرد کاملاً متفاوتی نسبت به موضوع داشت. در حال حاضر وضعیت سینمای اجتماعی چگونه است؟
خوشبختانه در سالهای گذشته اساتید بزرگی چون آقای فرهادی، فیلمهایی در این حوزه ساختند و جهان توانست با آن ارتباط برقرار کند. اما نکتهای وجود دارد آنهم این است که من اساساً با سینمایی که دستآویز سیاهنمایی شود مخالف هستم. ما نباید واقع نمایی را با سیاه نمایی اشتباه بگیریم. چون متاسفانه دیدم که از سینمای اجتماعی با برچسب سیاه نمایی یاد میشود.
شما موافق برگزاری جشنواره در دوران شیوع کرونا هستید یا مخالف؟
به نظر من کرونا موضوعی است که همه ما با آن درگیر هستیم و موضوع غیر قابل درکی نیست، چون اخیراً یک عزیزی را از دست دادهام. اما فکر میکنم همین هیجان نیمهکاره که با روشن شدن چراغ سینماها در دل مردم ایجاد میشود، کمی از تلاطم و سختیهای زندگی را کاهش میدهد. نباید با تعطیلی رویدادهای فرهنگی چراغ امید مردم و هنرمندان را خاموش کرد.