معمولا بازیگران مهمترین دلیل پذیرفتن بازی در یک سریال یا یک فیلم را فیلمنامه خوب میدانند. سوالم اینجاست که نقش «الهام» به تنهایی چه ویژگیهای خاص داشت که شما را قانع کرد در سریال «از سرنوشت» بازی کنید؟
نقش الهام، نقشی بود که تا به حال آن را تجربه نکرده بودم، چه به لحاظ گریم و چه به لحاظ خود نقش. هیچوقت تجربه بازی با گریم صورتی سوخته و نقش یک مادر خوانده را نداشتم و به همین جهت نقش الهام برایم یک چالش بود. دلم میخواست خودم را محک بزنم و ببینم با این گریم و این نقش چه کار میکنم.
تجربه زمانی که برای نخستین بار تصویرتان را با گریم صورتی سوخته در آیینه دیدید چطور بود؟
وقتی خودم را برای اولین بار با آن گریم در آیینه دیدم ترسیدم. به هر حال گریم سنگینی بود. حدود شش یا هفت بار تست گریم شدم تا به آنچه موردنظر طراح گریم و کارگردان بود، رسیدیم. به خصوص در سری اول این سریال که سوختگیها خیلی بیشتر بود. چون همانطور که در سریال هم میبینیم به مرور زمان دائما جراحیهای زیبایی روی شخصیت الهام انجام میشود و سوختگیها به مراتب بهتر میشود. خاطرم هست وقتی آن اوایل گریم را روی صورتم انجام دادند، بعضی از عوامل سریال با ترسی توام با دلسوزی به من نگاه میکردند. حتی زمانیکه در سازمان بهزیستی بازی داشتم با بچههای آنجا هم همین مشکل را داشتم و آنها هم از من میترسیدند.
پس چطور توانستید خودتان را به بچهها نزدیک کنید؟
البته ما این سریال را ۲ سال پیش ضبط کردیم و الان بعد از ۲ سال این سریال در حال پخش است. آنزمان من با صفحات شخصی خانمهایی که به دلیل اسیدپاشی یا دلایل دیگر دچار سوختگیهای صورت شدند در فضای مجازی آشنا شدم و با دیدن عکسها و ویدئوهایشان میمیک صورت نقش الهام دستم آمد. اینکه مثلا چطورباید روسری ام را نگه دارم که تمام صورتم مشخص نشود و خیلی جزئیات دیگر.
با آنها صحبت هم کردید تا بیشتر به حالات و شخصیت شان نزدیک شوید؟
بله، با یکی از این خانمها که فکر میکنم اسمش آمنه بود، در دایرکت صحبت کردم. به ایشان گفتم که من نقشی را پذیرفتم که با اینکه صورتش با روغن ماشین سوخته و متفاوت از نوع سوختگی صورت شماست که با اسید انجام گرفته، اما شکل ظاهری این نوع سوختگی صورت هم دقیقا مشابه صورت شماست. خیلی من را راهنمایی کرد و از جملاتی که به من گفت این بود که «اگه نصف صورتت سوخته، همیشه رخ زیبایت را نشان بده».
هنوز هم با خانم آمنه در ارتباط هستید؟
بله، گه گاه به پیج شان سر میزنم و اگر نیاز به عمل جراحی داشته باشند که در توان مالی شان نباشد، حتما از مردم کمک میخواهم. البته ما از این آمنهها زیاد داریم و متاسفم که بگویم به راحتی با آینده یک زن بازی میشود و هیچکس جوابگو نیست!
نگاه خودتان به عنوان یک بازیگر به نقش مادرخوانده چیست؟ نگران حاصل کار نبودید؟
آنچه از فیدبکها میبینیم، خوشبختانه رضایت بخش است که البته در این رضایت مردم، نه تنها من بلکه کارگردان و نویسنده و دیگران هم دخیل بودند. به هر حال نقش مشکلی است. مادری و مادرخواندگی مرز باریکی دارد. وقتی بچه، بچه خود آدم نیست، ناخودآگاه گاهی عشق رنگ و بوی ترحم میگیرد و اوایل در لحن بازی من این حس ترحم دیده میشد. آقای خرمندان (کارگردان) در اینطور مواقع خیلی من را کنترل میکردند که این مادری نیست، تو داری ترحم میکنی و خب از آنجا که خودم مادرم وقتی خوب فکر میکردم، میدیدم که درست است من علاوه بر محبت در حال ترحم هم هستم. نقش سختی بود و شاید اگر واقعا مادر نبودم اجرای آن برایم مشکلتر هم میشد.
بهترین سکانس این سریال به نظر شما کدام سکانس است؟
برای من سکانس ازدواج پسرم و به سرانجام رسیدنش. در آن سکانس خودم را در لحظهای دیدم که دختر خودم میخواهد ازدواج کند. کلا چه در قصه و چه در واقعیت به ثمر رسیدن زحمات تمام عمر مادر و پدر خیلی زیباست.
به نظرتان پیام اصلی سریال «از سرنوشت» برای مردم چیست؟
وقتی متن این سریال را خواندم به این امید این نقش را بازی کردم که برای خانوادههایی که به نوعی با مسئله فرزندخواندگی درگیر هستند، تاثیرگذار باشد. به عینه دیده ام خانمی که میگفت فرزند ۱۰ ساله ام به لحاظ خونی فرزند واقعی ام نیست و ما به خودش واقعیت را گفته ایم که وقتی کودک بوده او را از بهزیستی آورده ایم، اما هنوز فامیل نمیدانند! و وقتی از او پرسیدم که پس دوران بارداری را چه کردی! جواب داد که آن دوره را در خارج تهران گذراندم. در حقیقت برخورد بعضی خانوادهها با این مسئله به قدری بد و عجیب است که دلم میخواست این سریال بتواند فرهنگ سازیای در این باب داشته باشد و دیگر آنکه مراکز بهزیستی برای تحویل بچه به خانوادههایی که به هر دلیلی خواهان بچه هستند کمی شرایط را سهلتر کند. قبول دارم که برای سپردن یک بچه به یک خانواده سخت گیری لازم است، اما بعضی سخت گیریها در این مورد دیگر خیلی عجیب و غریب بود و البته شنیده ام که در سالهای اخیرا این سخت گیریها کاهش یافته.
با توجه به این که بخشی از این سریال پخش شده، در این مدت با بازخورد منفی یا حرف ناشایست در فضای مجازی روبه رو نشده اید؟
برخلاف کاراکتر سریال قبلی ام «ستایش»، در این سریال نقشی را بازی کردم که مردم دوستش داشتند. خدا را شکر که الان ترکشها سمت من نیست و سمت دوستان دیگر است. خنده ام میگیرد وقتی مردم به من میگویند؛ ما فکر نمیکردیم شما انقدر خوب باشید! یعنی فکر میکنند من خودم هم مثل پری سیمای سریال «ستایش» بد هستم!
چرا بازیگران معمولا نقشهای منفی بازی نمیکنند؟
خب، نقش منفی خیلی سختتر از دیگر نقش هاست، چون معمولاً فاصله زیادی با شخصیت اصلی خود بازیگر دارد و برای رسیدن به آن فقط دانستن تکنیک بازیگری کافی نیست بلکه کارگردان و نویسنده هم باید بازیگر را هدایت کنند.
به عنوان حسن ختام بگویید این روزها چکار میکنید و آیا کرونا شما را خانه نشین کرده یا نه؟
خیلی فعالیت هایم را محدود کرده ام و تنها اواخر شهریور بود که فیلمی اجتماعی با نام موقت «زن ها» را به کارگردانی امیرحسین صدری در کنار نفیسه روشن و محمدرضا هدایتی بازی کردم. روزهای خوبی نیست و من به عنوان بازیگر نمیتوانم با گریم و جلوی دوربین ماسک بزنم. به همین خاطر خیلی نمیتوانم ریسک کنم، اما از طرفی میبینم کسانی را که ناچار هستند برای تامین معاش روزمره شان کار کنند. متاسفانه حمایتی نیست! خیلیها نان آور خانواده هستند و با روغن ۲۰۰ هزار تومن با برنج کیلویی ۴۰ هزار تومن نمیتوانند در خانه بمانند. نمیتوان به این مردم گفت در خانه بمان. آنها مرگ را به جان خریده اند و من نمیتوانم هیچ حرفی بزنم، جز اینکه؛ای کاش پیرمرد ۷۰ ساله مجبور به کار کردن نبود.